loading...

روش شناسی سخنرانـی دینـی

بسم الله الرحمن الرحیم مقدمه روشمند کردن تبلیغات دینی در ابعاد مختلف آن از جمله نیازهای امروز حوزه و روحانیت است. در این میان، سخنرانی دینی با سابقه دیرین و تأثیرگذاری ویژه، به عنوان سنّتی ترین رو

گمنام بازدید : 36 شنبه 30 فروردین 1399 نظرات (0)

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه

روشمند کردن تبلیغات دینی در ابعاد مختلف آن از جمله نیازهای امروز حوزه و روحانیت است. در این میان، سخنرانی دینی با سابقه دیرین و تأثیرگذاری ویژه، به عنوان سنّتی ترین روش تبلیغی روحانیت شیعه اهمیتی ویژه دارد. با تأسیس مرکز آموزشهای تخصصی تبلیغ حوزه علمیه قم و اهتمام مسئولان و اساتید گرانقدر آن، به لطف خداوند گامهای مؤثری در راه تولید روشهای نوین تبلیغی خصوصاً در عرصه خطابه و سخنوری برداشته شده و اینک کلاسهای روش سخنرانی دینی، متفاوت از یک دهه گذشته، در سطح حوزه های علمیه و مجموعه های آموزشی تبلیغ برقرار می شود.

گروه علمی مهارتهای خطابی که به منظور تولید روش برای سخنرانی دینی در مرکز آموزشهای تخصصی تبلیغ تشکیل گردید بیش ترین نقش را در این باره داشته و خدمات ارزشمند اساتید دلسوز این مجموعه، شایسته ستایش است. سرفصلهای کتاب روش سخنرانی دینی به سبک جدید در این گروه، مورد بحث و بررسی قرار گرفته و هر یک از اعضای آن با تغییرات مختصر، به تدریس پرداخته اند.

نویسنده این سطور که مدتی نیز در این گروه علمی عضویت داشته، از افکار و اندیشه های ایشان استفاده های فراوان برده است. ضمن گرامیداشت یاد و خاطره مبلّغ با اخلاص، متعهد و ولایتمدار، مرحوم حجت الاسلام حاج شیخ عبدالله ضابط که یکی از پایه گذاران گروه علمی مهارتهای خطابی بود، و تقدیر و تشکر از دیگر اعضای این گروه، حضرات حجج اسلام آقایان علیرضا پناهیان، محمدمهدی ماندگار و مخصوصاً برادر عزیز و گرامی جناب حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا برادران، جا دارد از استاد گرانقدر، جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای نبوی، معاون محترم تبلیغ و آموزشهای کاربردی حوزه علمیه قم که در بازبینی این اثر اهتمام ویژه نموده و با راهنمایی خود اشکالات آن را گوشزد و در تکمیل و تصحیح آن نقش فراوان داشته اند، سپاسگزاری ویژه داشته باشم.

آنچه در پی می آید حاصل اندوخته های اینجانب از مباحث جلسات گروه علمی مهارتهای خطابی، مطالب مطرح شده در کلاسهای برخی از اساتید، و مطالعه و پژوهش جهت مستندسازی، رفع ابهامات، توضیح و تبیین و ارائه شواهد لازم برای آنهاست.

در اینجا بیان دو نکته ضروری است:

1. مطالبی که در این سلسله مقالات ارائه می شود براساس فصول کتاب «روش سخنرانی دینی» است که انشاءالله به زودی منتشر خواهد شد. از آنجا که آن کتاب به منظور تدریس در کلاسهای درس «روش سخنرانی دینی» نگارش می یابد، به صورت دروس مجزا بوده و طبعاً برخی از درسهای اولیه به اقتضای کتاب و کلاس درس، شامل مباحث غیر روشی؛ مثل اهمیت تبلیغ و سخنرانی، تاریخ خطابه و... خواهد بود.

2. برای خود آزمایی طلاب و فضلای محترم، در پایان هر درس پرسشنامه ای ارائه شده است. همچنین جهت ایجاد روحیه پژوهش در خوانندگان گرامی و یا تمرین برخی از روشها، در پایان درسها درخواست پژوهش بیش تر و یا تمرین کرده ایم.

از همه اساتید، مبلغان و پژوهشگران گرامی درخواست کمک داریم و امیدواریم با ارائه نظرات ارزنده خود، ما را در ادامه راهی که در پیش گرفته ایم یاری کنند.

درس اول

جایگاه تبلیغ، مبلّغ و سخنوری

اهداف این درس عبارتند از آشنایی با:

1. جایگاه تبلیغ و مبلّغ در ایات و روایات؛

2. اهمیت و جایگاه سخن و سخنوری در عصر ارتباطات؛

3. مقام و مرتبه گویندگان مذهبی در قرآن؛

4. پاسخ اشکالات مطروحه در بارة سخنرانی.

جایگاه تبلیغ و مبلّغ

تبلیغ و مبلّغ در اسلام، جایگاهی بس رفیع دارند. در اهمیت و ارزش تبلیغ، همین بس که قرآن کریم، اصلی ترین رسالت انبیا و مبلّغان راستین دین را ابلاغ پیامهای خداوند به مردم می داند و می فرماید: «الَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لایَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ وَ کَفی بِاللَّهِ حَسیب»؛[1] «[پیامبران پیشین ] کسانی بودند که تبلیغ رسالتهای الهی می کردند و [تنها] از او می ترسیدند، و از هیچ کس جز خدا بیم نداشتند و همین بس که خداوند، حسابگر [و پاداش دهنده اعمال آنها ] است.»[2]

همچنین رسالت پیامبر بزرگوار اسلام(ص) را هدایت مردم می داند و درباره او می فرماید: «رَسُولاً یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِ اللَّهِ مُبَیِّناتٍ لِیُخْرِجَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ مَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ یَعْمَلْ صالِحاً یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها أَبَداً قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْق»؛[3] «رسولی [به سوی شما فرستاده ] که آیات روشن خدا را بر شما تلاوت می کند تا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، از تاریکیها به سوی نور خارج سازد و هر کس به خدا ایمان آورد و اعمال صالح انجام دهد، او را در باغهایی از بهشت وارد سازد که از زیر درختانش نهرها جاری است. جاودانه در آن می مانند و خداوند روزی نیکویی برای او قرار داده است.»

پیشوایان معصوم : نیز برای تبلیغ دین اهمیتی بس والا قائل بوده اند، برای نمونه یک روایت از امام علی(ع) نقل می شود.

ایشان فرمودند: هنگامی که رسول خدا (ص) مرا به سوی یمن روانه ساخت، اینچنین فرمود: «یا عَلِیُّ لا تُقاتِلْ اَحَداً حَتّی تَدْعُوَهُ اِلَی الْاِسْلامِ وَاَیْمُ اللَّهِ لَاَنْ یَهْدِیَ اللَّهُ عَلی یَدَیْکَ رَجُلاً خَیْرٌ لَکَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ وَغَرَبَتْ وَلَکَ وِلاؤُهُ؛[4] ای علی! با هیچ کس، پیش از دعوت او به اسلام جنگ مکن. سوگند به خدا! اینکه خداوند به دستان تو انسانی را هدایت کند، برایت بهتر است از آنچه خورشید بر آن طلوع و غروب کرده است و تو مولای اویی.»

آشکاراست که هدف از جهاد در راه خدا نیز فراهم کردن زمینه برای هدایت گمراهان و باز کردن زنجیرهایی است که مستکبران بر اندیشه مستضعفان کشیده اند.

انسانهای برجسته، مهمّ و برگزیده در هر مکتب و مرام، کسانی هستند که برای تحقق اهداف آن بسیار می کوشند. در مکتب اسلام، پیامبر والامقام ما، مبلّغان دین را از برگزیدگان امت خود می داند و می فرماید: «خیارُ اُمَّتِی مَنْ دَعا اِلَی اللَّهِ تَعالی وَحَبَّبَ عِبادَهُ اِلَیْهِ؛[5] برگزیدگان امت من کسانی هستند که به سوی خداوند متعال فرا می خوانند و بندگانش را محبوب او می سازند.»

رسول خدا(ص) در جای دیگری آمران به معروف و ناهیان از منکر را - که مبلّغان دین از مصادیق بارز آنها هستند – جانشین خدا، رسول و قرآن معرفی می کند و می فرماید: «مَنْ اَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ وَنَهی عَنِ الْمُنْکَرِ فَهُوَ خَلِیفَةُ اللَّهِ فِی اَرْضِهِ وَخَلِیفَةُ رَسُولِ اللَّهِ وَخَلِیفَةُ کِتابِهِ؛[6] هر کس امر به معروف و نهی از منکر کند، جانشین خداوند و جانشین رسول خدا و جانشین کتاب خدا در زمین است.»

پیامبر اسلام(ص)، پیام آوران دین را جانشینان خود برمی شمارد و محبت ویژه خویش را نثار آنان کرده، برایشان دعا می کند. امام علی بن ابی طالب 8 نقل می کند که: «قالَ رَسُولُ اللَّهِ9: اللَّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفائی ! - ثَلاثاً - قِیلَ یا رَسُولَ اللَّهِ وَمَنْ خُلَفاؤُکَ؟ قالَ: الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ حَدِیثِی وَسُنَّتِی ثُمَّ یُعَلِّمُونَها اُمَّتِی؛[7] رسول خدا (ص) سه بار فرمود: خداوندا! به جانشینانم رحم کن! گفته شد: ای رسول خدا! جانشینان شما چه کسانی اند؟ فرمود: آنان که گفتار و کردار مرا تبلیغ می کنند و آنها را به امّت من می آموزند.»

مبلّغ با تلاش تبلیغی خود، سنتهای نیکوی الهی و انسانی را در جامعه پایدار می سازد و بدعتها و خرافات را بر می چیند و محبّت الهی را در دل و جان انسانها می نشاند و با حرکت دادن مردم به سوی پارسایی، آنان را محبوب خداوند می سازد؛ از اینرو پاداش زیادی نزد خدا دارد.

امامان معصوم: بهشت را پاداش مبلغان قرار داده و آنها را از کسانی معرفی کرده اند که پیامبران و شهیدان به مقامشان غبطه می خورند. به دو حدیث ذیل توجه نمائید:

1. رسول خدا(ص) فرمود: «مَنْ اَدّی اِلی اُمَّتِی حَدِیثاً یُقِیمُ بِهِ سُنَّةً اَوْ یَثْلِمَ بِهِ بِدْعَةً فَلَهُ الْجَنَّةُ؛[8] هر کس حدیثی را به امّتم برساند که با آن سنّتی را برپا دارد یا بدعتی را درهم شکند، بهشت از آن او خواهد بود.»

2. راوی نقل می کند: «قالَ رَسُولُ اللَّه9: اَلا اُحَدِّثُکُم عَن اَقْوامٍ لَیْسُوا بِاَنْبِیاءَ وَ لا شُهَداءَ یَغْبِطُهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ الاَْنْبِیاءُ وَ الشُّهَداء بِمَنازِلِهِمْ مِنَ اللَّهِ عَلی مِنَابِرَ مِنْ نور؟ قِیلَ مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: هُمُ الَّذیِنَ یُحَبِّبُونَ عِبَادَ اللَّهِ اِلَی اللَّهِ وَ یُحَبِّبُونَ اللهَ اِلَی عِبَادِهِ قُلْنَا: هَذَا حَبَّبُوا اللَّهَ اِلَی عِبَادِهِ فَکَیْفَ یُحَبِّبُونَ عِبَادَ اللَّهِ اِلَی اللَّهِ قَالَ: یَأْمُرُونَهُمْ بِمَا یُحِبُّ اللَّهُ وَ یَنْهَوْنَهُمْ عَمَّا یَکْرَهُ اللَّهُ فَاِذَا اَطَاعُوهُمْ اَحَبَّهُمُ اللَّهُ؛[9] پیامبر عزیز خدا فرمود: آیا برای شما از اقوامی بگویم که از پیامبران و یا شهیدان نیستند، اما در روز قیامت، پیامبران و شهیدان به منزلت آنان نزد خداوند - که بر منبرهایی از نورند - غبطه می خورند؟ گفته شد: ای رسول خدا! آنان چه کسانی اند؟ فرمود: آنان کسانی هستند که خدا را در نظر مردم و مردم را در نظر خداوند محبوب می سازند.

گفتیم: اینکه خداوند را در نظر بندگان محبوب می سازند، روشن است؛ اما چگونه بندگان خدا را در نظر خداوند محبوب می کنند؟ فرمود: آنان را بدانچه خداوند دوست می دارد، فرمان می دهند و از آنچه او ناپسند می شمارد، نهی می کنند. وقتی مردم از آنان اطاعت کنند، خداوند ایشان را دوست خواهد داشت.»

جایگاه سخن و سخنوری

انسان، موجودی متفکر و اجتماعی است. او در ارتباطات اجتماعی خود با دیگران تعامل دارد، به داد و ستد فکری، احساسی و... می پردازد و پیامهای خویش را با روشهای مختلف، مانند: اشاره، نوشتن، گفتن و تصویر به دیگران می رساند. از این میان، مهم ترین و شاید بی بدیل ترین ابزار آدمی برای انتقال پیامهایش زبان است.

رسانه های متنوع و ابزارهای ارتباطی فراوانی در دوران معاصر و در عصر ارتباطات، پا به عرصه وجود گذاشته تا انسان را در پیام رسانی یاری دهند؛ اما به هیچ وجه نتوانسته اند جای سخن را بگیرند و یا اعتبار آن را کاهش دهند.

فیلم، سینما، فضای مجازی اینترنت، محصولات هنری و دیگر وسایل ارتباط جمعی با همه قدرت و اهمیت و ارزشی که دارند، هیچ گاه نمی توانند عرصه را بر شیوه بی بدیل و سنتی تبلیغ؛ یعنی سخنرانی، تنگ کنند و یا به جای آن بنشینند.

سالهاست که افراد زیادی، تفاوتهای موجود میان رسانه ها را بررسی کرده اند. مارشال مک لوهان، نخستین کسی بود که به شیوه ای متقاعد کننده، رسانه ها را به دو قسمت تقسیم کرد و مدعی شد رسانه یا گرم است و یا سرد. او رسانه های همه حسی[10] را سرد و رسانه های تک حسی[11] را گرم می داند. وی رسانه های گرم را شامل ابزارهایی بر می شمرد که قادرند مفهوم منظور را به کمک ذهن و تخیل مخاطب کامل کنند؛ اما رسانه های سرد نمی توانند چنین امکانی را برای مخاطبانشان فراهم سازند. به این ترتیب، رادیو گرم است؛ چون شنونده سعی می کند آنچه را می شنود با تصورات خود در ذهنش تکمیل کند. در مقابل، تلویزیون، رسانه سرد است؛ چون همه چیز را به بیننده نشان می دهد و جای فعالیت چندانی برای وی نمی گذارد.[12]

سخنرانی، بیش تر با بعد شنیداری انسان مرتبط است؛ از اینرو بیش از رسانه های دیداری، انسان را به تفکر، درک و فعالیت ذهنی وا می دارد. همچنین باعث افزایش قدرت اندیشه می شود و برای درک مفاهیم عمیق، مناسب تر است.

حتی می توان گفت که سخنرانی، بهتر از رسانه گرمی مثل رادیو و یا یک متن نوشتاری مخاطب را متقاعد می کند و مطالب مورد نظر را به وی منتقل می سازد. گزارش ذیل، شاهدی بر این مدعا است:

«در سالهای دهه 1930 م اندیشمندانی چون: دابلیو. اچ، ویلکی، فرانکلین توور، هدلی کانتریل، کوردون آلپرت، یک آزمایش انجام دادند، آنها گروههایی «جور شده» از دانشجویان را در برابر مباحث مشابهی قرار دادند که محور آنها جنگ، مذهب و سایر موضوعهای بحث انگیز بود. گروه اول در برابر سخنرانی می نشستند و گروه دیگر، همان سخنرانی را از رادیو می شنیدند و گروه سوم آن را به صورت چاپ شده می خواندند. آن گاه همه را آزمایش کردند تا ببینند تغییر نگرش یا گرایش آنها چگونه است. نتایج در تجربه هایی که به طور متوالی، یکی پس از دیگری صورت پذیرفت، همواره ثابت بود. سخنرانی رو در رو مجاب کننده تر از رادیو و رادیو مجاب کننده تر از متن چاپی بود.»[13]

در کنار همه این مباحث، نباید از ارتباط روحی بین گوینده و شنونده در سخنرانی و تبلیغ چهره به چهره و آثار معنوی و مثبت آن که قابل مقایسه با دیگر رسانه ها نیست غافل بود.

ظرفیت بالای کلمه و کلام برای انتقال معارف بلند اسلامی نیز بر اهمیت سخنرانی در کنار دیگر ابزارها و شیوه های مدرن انتقال پیام می افزاید. بسیاری از معارف الهی در دین اسلام با تأثیری عمیق به صورت گفتاری و نوشتاری بیان شده است و اگر بخواهد به صورت فیلم و تصویر در آید، از قداست و اهمیت آن کاسته می شود. برای مثال، چه کسی می تواند یوسف قرآن، جن، فرشته، بهشت و دوزخ را در یک فیلم به تصویر بکشد و جایگاه این مفاهیم را آن گونه حفظ کند که با سخن و نوشته به ذهن مؤمنان منتقل شده است؟

با توجه به آنچه گذشت، بهتر می توان عنایت خداوند به مسئله «بیان» را در سوره مبارکه «الرحمن» درک کرد که پس از خلقت الهی انسان، به نعمت سخنگویی و کتابت می پردازد و می فرماید: «اَلرَّحْمَنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الاِْنْسَانَ عَلَّمَهُ الْبَیَانَ[14]»؛ «خداوند رحمان، قرآن را تعلیم فرمود، انسان را آفرید، و به او بیان را آموخت.»[15]

همچنین خداوند متعال در کامل ترین کتاب آسمانی خویش مبلّغان هدایتگر به خدا و اهل عمل صالح را می ستاید و می فرماید: «وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَآ إِلَی اللَّهِ وَ عَمِلَ صَالِحًا وَ قَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ»؛[16] «چه کسی خوش گفتارتر از آن کسی است که به سوی خدا دعوت می کند و عمل صالح انجام می دهد و می گوید: من از مسلمانانم.» در این آیه به گوینده بودن مبلغان دینی اشاره شده و سخن نیکوی آنان مورد ستایش قرار گرفته است.

در دوران کنونی، حفظ جایگاه وعظ و استفاده از ابزار زبان به شکل مؤثر، اهمیتی صد چندان می یابد؛ زیرا اکنون در شرایطی هستیم که مدعیان دروغین هدایت، اصلاح و خیرخواهی در جهان، از همه ابزارهای پیام رسانی با جاذبه های فراوان و به شکلی مؤثر استفاده می کنند و توده های عظیم انسانی را همراه خود به سوی کویرستان جهل و خرافه می کشانند.

در عصری که فرعونیان با سخنان زهرآگین خود، فضای فرهنگی، اخلاقی و علمی جامعه را مسموم می کنند، باید همانند حضرت موسی(ع)، قدرت سخن گفتن را به صورتی فصیح و بلیغ از خدای بزرگ خواست.

قرآن کریم می فرماید: «وَ نَادَی فِرْعَوْنُ فِی قَوْمِهِ ی قَالَ یَقَوْمِ أَلَیْسَ لِی مُلْکُ مِصْرَ وَ هَذِهِ الْأَنْهَرُ تَجْرِی مِن تَحْتِی أَفَلَا تُبْصِرُونَ * أَمْ أَنَا خَیْرٌ مِّنْ هَذَا الَّذِی هُوَ مَهِینٌ وَ لَا یَکَادُ یُبِینُ * فَلَوْلَآ أُلْقِیَ عَلَیْهِ أَسْوِرَةٌ مِّن ذَهَبٍ أَوْ جَآءَ مَعَهُ الْمَلَئِکَةُ مُقْتَرِنِینَ * فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ و فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ»؛[17] «فرعون در میان قوم خود ندا داد و گفت: ای قوم من! آیا حکومت مصر از آن من نیست، و این نهرها تحت فرمان من جریان ندارند؟ آیا نمی بینید؟ مگر نه این است که من از این مردی که از خانواده و طبقه پستی است و هرگز نمی تواند فصیح سخن بگوید برترم؟! [اگر راست می گوید] چرا دستبندهای طلا به او داده نشده است یا اینکه چرا فرشتگان دوشادوش او نیامده اند [تا گفتارش را تأیید کنند]؟! [فرعون ] قوم خود را سبک شمرد. در نتیجه از او اطاعت کردند؛ آنان قومی فاسق بودند.»

از این آیات استفاده می شود که فرعون از ابزار قدرتمند سخن برای فریب افکار عمومی بهره می گرفته است؛ از اینرو لازم بود حضرت موسی(ع) قبل از مواجهه با او برای مقابله با قدرت تبلیغی فرعونی، از خدای بزرگ، قدرت سخن گفتن بخواهد. اینجاست که قرآن کریم می گوید: » قَالَ رَبِ ّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی * وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی * وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی * یَفْقَهُوا قَوْلِی»؛[18] «[موسی ] گفت: پرودگارا سینه ام را گشاده کن و کارم را برایم آسان فرما، و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند.»

به یاد داشته باشیم که سخنرانی مؤثر، عاملی اساسی برای معرّفی و تثبیت جایگاه ادیان، فرقه ها، گروههای سیاسی و رهبران دینی و اجتماعی است. راهبرانی که در سخن و سخنوری توفیق بیش تری دارند، از مقبولیّت بیش تری نیز برخوردارند. آنان بهتر از دیگران می توانند از حریم ارزشهای اجتماعی، دینی و سیاسی خویش دفاع کنند و یا با تیرهای نافذ سخن، افکار جهل آلود را هدف بگیرند. در حقیقت برخی سخنان از تیرهای جنگجویان تأثیرگذارترند؛ چنان که امام علی(ع) می فرماید: «رُبَّ کَلامٍ اَنْفَذَ مِنْ سِهامٍ؛[19] چه بسا سخنی که تأثیرش از تیرها [ی نافذ] افزون تر است.»

و چه زیبا در اهمیت و جایگاه سخنوری سروده اند که:

به گوینده گیتی، برازنده است

که گیتی به گویندگان زنده است[20]

پاسخ به چند اشکال

پیش از پرداختن به روش سخنرانی، پاسخ به چند اشکال دربارة تبلیغ و سخنرانی لازم است.

1. علمی نبودن

گاه گفته می شود که سخنرانی، علم نیست تا قابل پی گیری و آموزش باشد؛ تنها یک ذوق است و هر کس به صورت خدادادی ذائقه سخنوری داشته باشد، سخنران می شود. آنان می گویند افرادی که از چنین موهبتی برخوردار نباشند، هرگز نمی توانند سخنوری مقبول باشند.

در پاسخ به این ایراد، می توان گفت: سخنرانی، نیازمند استعدادهای عام، مانند: قدرت فراگیری، حافظه بالا و...، و استعدادهای خاصی همچون: بیان رسا، تن صدای خاص، تعادل روانی مناسب و... است. میزان اعتماد سخنرانی به «ذوقهای شخصی» و «فنون قابل انتقال» مشخص نیست؛ ولی می توان گفت که بخش عمده ای از نیازها و فنون آن، قابل انتقال و یادگیری است. تجربه چند ساله رشته تخصصی تبلیغ حوزه علمیه قم در مقاطع مختلف آن، با استفاده از همین روشها و فنون، گویای این واقعیت است که بخش عظیمی از علم و فن سخنرانی، قابل انتقال به دیگران است.

سخنوری از یک سو روشمند است و مانند منطق که روش استدلال است و اصول که روش استنباط احکام الهی است، روش انتقال محتوا از طریق سخن با فصاحت و بلاغت را به همراه دارد. از سوی دیگر، یک هنر است و به ذوق، استعداد فطری، خلاقیت و ابتکار نیاز دارد تا آنجا که برخی سخن گفتن را «هنر گفتگو در اجتماع»[21] تعریف کرده اند.

2. کفایت علم و عمل

بعضی می گویند: داشتن علم و عمل به آن، برای تبلیغ دین خدا کافی است و لزومی ندارد که به فراگیری روشها و از جمله روش سخنرانی بپردازیم. اصلاً چه نیازی به مهارت سخنوری است؟

در پاسخ باید گفت: پیامبران الهی از امکانات بسیاری برای تبلیغ دین بهره گرفته اند؛ همچون: علم سرشاری که مخاطبان را به کرنش وا می داشت، معجزه، چهره جذّاب و مناسب، اصل و نسب خوب، شهرت و سابقه درخشان، اخلاق خوب و...؛ در عین حال، شرط علم و عمل برای تأثیرگذاری در مخاطبان خوب و لازم است لیکن کافی نیست؛ از اینرو برای نمونه، زمانی که حضرت موسی(ع) مأمور شد تا فرعون را به راه راست هدایت کند، از خداوند خواست تا برادرش هارون را که فصیح تر سخن می گوید، با او همراه سازد.

3. احادیث سخن و سکوت

بعضی به احادیث سخن و سکوت استناد می کنند و می گویند: روایات بسیاری در مذمت سخن گفتن و مدح سکوت یا فضل سکوت بر سخن[22] وارد شده است. از مجموع این احادیث استفاده می شود که سخنرانی، امری نکوهیده است.

اما حقیقت این است که در اینجا بینِ عالِم با عملِ صامت و عالم بی عملِ سخنگو مقایسه شده است. آنچه در روایات، مذمّت شده است، عالم بی عملِ سخنگو است؛ در حالی که باید بین عالم عاملِ صامت و عالم عامل سخنگو مقایسه کرد و آن گاه دید که روایات، کدام یک از آنان را بیش تر می پسندد.

هر یک از سخن و سکوت در جای خود می تواند پسندیده یا ناپسند باشد: «عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 7أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْکَلَامِ وَالسُّکُوتِ أَیُّهُمَا أَفْضَلُ فَقالَ 7 لِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُما آفاتٌ فَاِذا سَلِما مِنَ الْآفاتِ فَالْکَلَامُ أَفْضَلُ مِنَ السُّکُوتِ قِیلَ وَکَیْفَ ذاکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقالَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ ما بَعَثَ الْاَنْبِیاءَ وَالْاَوْصِیاءَ بِالسُّکُوتِ اِنَّما بَعَثَهُمْ بِالْکَلَامِ وَلَا اسْتُحِقَّتِ الْجَنَّةُ بِالسُّکُوتِ وَلَا اسْتُوجِبَتْ وَلَایَةُ اللَّهِ بِالسُّکُوتِ وَلَا وُقِیَتِ النَّارُ بِالسُّکُوتِ وَلَا تُجُنِّبَ سَخَةُ اللَّهِ بِالسُّکُوتِ اِنَّما ذَلِکَ کُلُّهُ بِالْکَلَامِ ما کُنْتُ لِاَعْدِلَ الْقَمَرَ بِالشَّمْسِ اِنَّکَ لَتَصِفُ فَضْلَ السُّکُوتِ بِالْکَلامِ وَلَسْتَ تَصِفُ فَضْلَ الْکَلَامِ بِالسُّکُوتِ؛[23] از امام سجاد(ع) پرسیدند که کدام یک از سخن و سکوت، افضل است. او فرمود: برای هر یک از آن دو آفتهایی است. پس هر گاه از آفات، سالم بمانند، سخن گفتن افضل از سکوت است. گفتند: ای فرزند رسول خدا! چگونه سخن گفتن افضل است؟ فرمود: زیرا خدای عزیز و جلیل، انبیا و اوصیا را به سکوت مبعوث نکرد؛ بلکه آنان را به سخن گفتن برانگیخت. بهشت با سکوت [برای کسی] استحقاق نیافت و ولایت خداوند با سکوت واجب نشد و آتش با سکوت نگه داشته نشد و خشم خداوند با سکوت کنار گذاشته نشد و همه اینها با سخن انجام می شوند. من ماه را معادل خورشید نمی کنم. [یکی از نشانه های برتری سخن این است که ] تو فضیلت سکوت را نیز با سخن گفتن توصیف می کنی؛ ولی نمی توانی فضیلت کلام را با سکوت توصیف کنی.»

در شعر و ادب فارسی هم آمده است:

گرچه پیش خردمند خامشی ادب است

به وقت مصلحت، آن بِه که در سخن کوشی

دو چیز طَیره عقل است: دَم فرو بستن

به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی[24]

صائب تبریزی در این باره چه زیبا سروده است:

در مقام گفتْ، مُهر خاموشی بر لب زدن

تیغ را زیر سپر در جنگ، پنهان کردن است

و اگر خاموشی، سبب کتمان حق و معارف الهی باشد، به تعبیر قرآن کریم، لعنت الهی را در پی خواهد داشت: «إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَآ أَنزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَتِ وَ الْهُدَی مِنْ بَعْدِ مَا بَیَّنَّهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتَبِ أُوْلَئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّعِنُونَ»؛[25] «کسانی که دلایل روشن و وسیله هدایتی را که نازل کرده ایم، پس از آنکه در کتاب برای مردم بیان کردیم، کتمان کنند، خدا آنها را لعنت می کند و همه لعن کنندگان نیز آنها را لعن می کنند.»

4. محدود بودن تأثیر

برخی می گویند که سخنرانی در مقابل روشها و ابزارهای دیگر پیام رسانی و تبلیغ، تأثیر چندانی ندارد و کهنه شده است. آنان بر این باورند که بهتر است در عصر ارتباطات و پیشرفت وسایل ارتباطی از ابزارها و شیوه های دیگر استفاده شود.

در اینجا نیز لازم است گفته شود: با آنکه تعداد مخاطبان رسانه ها، ابزارها و شیوه های دیگر، بیش تر از مخاطبان سخنرانی است؛ ولی چنان که اشاره شد این روش در مقایسه با رسانه های جدید از امتیازاتی ویژه، غیرقابل اغماض و بسیار مهم برخوردار است. از جمله آن امتیازات می توان به عمق تأثیرگذاری علمی، احساسی و معنوی در سخنرانی به دلیل ارتباط مشافهی، انس و محبت بیش تر بین گوینده و شنونده و حالات خاص جلسات سخنرانی اشاره کرد.

پرسش نامه

1. تبلیغ و مبلّغ در قرآن کریم از چه جایگاهی برخوردار است؟

2. سه روایت در بارة جایگاه مبلّغ و پاداش دنیوی و اخروی او بنویسید.

3. مک لوهان رسانه ها را به چند دسته تقسیم می کند؟ کدام یک از آنها بر مخاطبان تأثیرگذارترند؟

4. سخنرانی در میان رسانه های پیشرفته امروز، از چه جایگاهی از نظر تأثیرگذاری برخوردار است؟

5. دیدگاه قرآن کریم نسبت به جایگاه سخن وسخنوران دینی را توضیح دهید.

6. برخی می گویند سخنرانی علم نیست تا قابل آموزش باشد. ایا این سخن درست است؟ توضیح دهید.

7. بعضی مدعی شده اند که داشتن علم و عمل به آن برای تبلیغ دین کافی است؛ از اینرو نیازی به سخنرانی وجود ندارد. نظر شما در این باره چیست؟

8. ایا از احادیث سخن و سکوت می توان استفاده کرد که سخنرانی، امری نکوهیده است؟ توضیح دهید.

اندیشه کنید

1. با توجه به اهمیت و جایگاه تبلیغ، چرا به اندازه لازم به آن توجه نشده است؟

2. از نظر شما تا چه میزان باید به هر یک از رسانه ها به عنوان ابزار تبلیغ دین توجه کرد؟

3. برای احیای جایگاه تبلیغ چه باید کرد؟ با دوستانتان مشورت کنید و طرح اجرایی بدهید.

پی نوشت ها:

[1]. احزاب/ 39.

[2]. همچنین خداوند متعال می فرماید: «فَإِنْ حَاجُّوکَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِیَ لِلَّهِ وَ مَنِ اتَّبَعَنِ وَ قُلْ لِلَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ وَ الْأُمِّیِّینَ أَ أَسْلَمْتُمْ فَإنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَ اللَّهُ بَصیرٌ بِالْعِبادِ»؛ «اگر با تو به گفتگو و ستیز برخیزند [با آنها مجادله نکن و] بگو: من و پیروانم در برابر خداوند [و فرمان او] تسلیم شده ایم و به آنها که اهل کتاب هستند (یهود و نصارا) و بی سوادان (مشرکان) بگو: آیا شما هم تسلیم شده اید؟ اگر [در برابر فرمان و منطق حق ] تسلیم شوند، هدایت می یابند، و اگر سرپیچی کنند، بر تو تنها ابلاغ [رسالت ] است و خدا نسبت به بندگان بیناست.» (آل عمران/ 20)

در سوره های رعد/ 40، مائده/ 92 و نحل/ 82 نیز ابلاغ پیام الهی، رسالت اصلی پیامبر اسلام 9 معرفی شده است.

[3]. طلاق/ 11.

[4]. الکافی، شیخ کلینی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چ چهارم، 1365 ه . ش، ج 5، ص 36، ح 2.

[5]. کنز العمال، متقی هندی، تصحیح: صفوه السّقا، مکتبه التراث الاسلامی، بیروت، 1397 ه . ق، چ اوّل، ج 10، ص 152، ح 2877.

[6]. همان، ج 3، ص 75، ح 5564.

[7]. الامالی، شیخ صدوق، مؤسسه البعثه، قم، 1407 ه . ق، چاپ اول، ص 247، ح266.

[8]. بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، مؤسسه الوفا، بیروت، 1403 ه . ق، چاپ دوم، ج 2، ص 152، ح 43.

[9]. مشکاة الانوار فی غرر الاخبار، طبرسی، تحقیق: مهدی هوشمند، دار الحدیث، قم، 1418 ه . ق، چاپ اول، ص 240، ح 692.

[10]. رسانه ای که انسان با همه یا چند حس خود می تواند از آن پیام را دریافت کند، مثل تلویزیون که دیداری و شنیداری است.

[11]. رسانه ای که فقط با یک حس انسان سر و کار دارد مثل رادیو، که فقط با گوش، پیامش را می توان شنید.

[12]. ر. ک: برای درک رسانه ها، هربرت مارشال مک لوهان، ترجمه سعید آذری، مرکز تحقیقات، مطالعات و سنجش برنامه ای صدا وسیما، تهران، 1377 ه . ش، ص 23و 24.

[13]. مقاله رسانه ها و جهانی شدن فرهنگ، مسعود واحدی، وب سایت کلمه www.kalemeh.og))، 21/3/1387.

[14]. الرحمن/1-4.

[15]. «عَلَّمَهُ البیان ای اسماء کلّ شیی ء واللغات کلّها... عَلّمه البیان ای النطق و الکتابة والخط والفهم والافهام حتّی یعرف ما یقول و مایقال له.»: مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، تصحیح و تحقیق و تعلیق: سید هاشم رسولی محلاتی و سیدفضل الله یزدی طباطبایی، دارالمعرفه، بیروت، بی تا، ج 9-10، ص 299.

[16]. فصّلت/33.

[17]. زخرف/51 - 54.

[18]. طه/25 - 28.

[19]. معجم الفاظ غرر الحکم و درر الکلم، مصطفی درایتی، مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1413، ص 995.

[20]. ادیب.

[21]. هنر سخن گفتن، ژرژ سیون، ترجمه اسماعیل اسعدی، نشر اقبال، تهران، 1375 ه . ش، چاپ پنجم، ص 8.

[22]. از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: «قالَ لُقْمانُ لِابْنِهِ یا بُنَیَّ اِنْ کُنْتَ زَعَمْتَ اَنَّ الْکَلَامَ مِنْ فِضَّةٍ فَاِنَّ السُّکُوتَ مِنْ ذَهَبٍ؛ لقمان به فرزندش فرمود: پسرم! اگر گمان داری که سخن از نقره است؛ پس سکوت از طلا است.»: الکافی، ج 2، ص 114.

[23]. وسائل الشیعه، حر عاملی، مؤسسه آل البیت، قم، 1409 ه . ق، ج 12، ص 188، باب استحباب اختیار الکلام.

[24]. سعدی.

[25]. بقره/159.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
هيچكس گمان نكند كه اهميت منبر امروز كمتر از ديروز است؛ نه. بنده با وسايل ارتباطات جمعي آشنا هستم؛ تلويزيـون و بقيـة چيـزها را ميشناسم و تأثيـرات آنـها را ميدانم؛ اما معتقدم جلسهاي كه يك روحاني بنشيند و عدهاي روبهروي او قرار گيرند و او با آنها حرف بزند، همچنان جايش در كل تبليغات مدرن امروز خالي است. ما از صدسال پيش تا امروز چقدر موازين منبر را زير ضابطه بردهايم؟ اين يك خلأ است. ما ميتوانيم شيوة انحصاري اختصاصي تبليغ را، يعني منبر و مواجهة روبهرو را تحت ضابطه در آوريم. چرا اين را به شما ميگويم؟ من اين را ميگويم تا فضاي ذهني شما به اهميت قضيه توجه پيدا كند. مقام معظم رهبري 1372/2/15
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آمار سایت
  • کل مطالب : 60
  • کل نظرات : 65
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 103
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 25
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 34
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 8
  • بازدید ماه : 823
  • بازدید سال : 3,964
  • بازدید کلی : 296,961
  • کدهای اختصاصی

    //Ashoora.ir|Hadith Begins