loading...

روش شناسی سخنرانـی دینـی

«بِـسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیـم اُدْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ»

گمنام بازدید : 24 شنبه 30 فروردین 1399 نظرات (0)

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

تأثیرگذاری بر اندیشه، احساس و گرایش
 
درس بیست و چهارم
اهداف این درس
1. آشنایی با روش تکریم و تحسین جهت ایجاد انگیزه؛
2. تبیین روشهای استمرار و تقویت انگیزه در ادامه سخنرانی.

اشاره
در دروس گذشته، پنج مورد از روشهای ایجاد انگیزه در ابتدای سخنرانی مطرح شد و شرایط و نمونه های آنها بیان گردید. در این درس، پس از توضیح و تبیین روش تکریم و تحسین - که یکی دیگر از روشهای ایجاد انگیزه است - روشهای استمرار و تقویت انگیزه را بررسی خواهیم کرد.

6. روش تكریم و تحسین
روش تکریم و تحسین به دو صورت متصور است:
الف. تکریم مخاطب
انسان به صورت طبیعى دوست دارد كه در میان مردم مقبول باشد و او را مثبت ببینند و وقتى كه از او تعریف مى شود، حساس گردیده، توجه مى كند كه در باره او چه مى گویند. بیان ویژگیهایى كه خداوند به مخاطب داده است، اعم از ویژگیهاى مثبت اكتسابى و غیراكتسابى، مانند: علم، جوانى، موقعیت اجتماعى، توانمندى، توانگرى، سلامتى، خانواده مناسب، و... مى تواند مصداق تكریم و تحسین او باشد.
در روش تکریم و تحسین مخاطب، سخنران مخاطبان خود را با حفظ حدود و ثغور دینى مورد احترام و تكریم قرار مى دهد؛ به این صورت كه ابتدا از آنان تعریف كرده و سپس بحثى را مطرح مى نماید.
این روش براى مخاطبانى كه احساسى ترند، مؤثرتر است. عرصه استفاده از این روش خیلى گسترده نیست و هرگز به گستردگى روش سؤالى، ابهامى و بیان ضرورت مطلب نمى توان از آن استفاده كرد؛ بلکه بیش تر در ارتباطات گفتارى، مثل: سخنرانى، اجراهاى تلویزیونى و همایشها به كار مى آید.

ب. تکریم سخنران
گاهی دلیل بی انگیزه بودن شنوندگان نسبت به شنیدن سخنان سخنران این است که او را آنچنان که شایسته است، نمی شناسند یا نسبت به او به هر دلیلی نگرش منفی دارند. در این گونه موارد، سخنران باید با تعریف از خود با شرایطی که بیان خواهد شد، این ذهنیت منفی را از بین ببرد تا مخاطب انگیزه شنیدن پیدا کند. بیان سوابق علمی، پژوهشی و تبلیغی گوینده و حتی بیان اصل و نسب و جایگاه خانوادگی او در ابتدای سخنرانی و در ضمن معرفی خود، می تواند این نقش را ایفا کند.
البته تعریف از خود در بسیاری از موارد نه مقدور است و نه مقبول. در این گونه موارد اگر افراد دیگری مثل مسئولین جلسه‌صلی‌الله‌علیه‌وآله مخصوصا در مدارس و کاروانهای حج‌صلی‌الله‌علیه‌وآله به تعریف از سخنران بپردازند، می تواند در ایجاد انگیزه استماع مؤثر باشد.

شرایط و نکته ها
هنگام استفاده از روش تكریم و تحسین، باید شرایط و نکته های زیر را مورد توجه قرار داد:
1. تعریف از مخاطب یا از خود، حمل بر عوام فریبى، چاپلوسى، تملّق و خودستایی نشود؛ زیرا در این صورت انگیزه شنیدن اگر وجود هم داشته باشد، از بین خواهد رفت.
2. از غلوّ و اغراق پرهیز شود؛ چه اینکه در این صورت گاهی شائبه خروج از صداقت وجود دارد.
گاهى سخنران نه از گوینده و نه از شنونده؛ بلكه از شخص دیگرى تعریف و تمجید مى كند كه به نوعى به تکریم مخاطب برمى گردد؛ مثل اینكه از یك عالم دینى، یك شهید و یا یك متوفّى در مجلس ترحیم تعریف مى نماید. در چنین مواردى رعایت اعتدال و عقلانیت، صداقت و پرهیز از بزرگ نمایى، مورد تأكید بیش ترى است. مواظب باشیم كه اغراق گویى در این گونه مجالس گاهى طبیعى تر انجام مى شود.
3. گاهى برخى از مخاطبان قابل تعریف نیستند؛ یعنى ویژگیهاى مثبت چندانى ندارند تا بشود از آنها تعریف كرد؛ ولى در عین حال با روش تعریف از مخاطب می خواهیم توجّهشان را جلب کنیم و آنان را جذب نماییم. در چنین مواردى مى توانیم از افراد، اشیاء و امور مربوط به آنان تعریف کنیم. گرچه مخاطب ما در پیدایش ویژگیهای مثبت این اشیاء و امور و افراد نقشی نداشته است؛ اما چون آنها را مربوط به خود می داند، احساس کرامت و بزرگی می کند و توجه او جلب می شود.
مثلاً اگر مخاطبان ما جوانان مسلمانى هستند كه با تبلیغات سوء دشمنان، قدرى منحرف شده اند، در ابتداى سخنرانى مى گوییم: «شما بحمدالله جوان و مسلمان هستید.» و بعد شروع مى كنیم به تعریف از دوران جوانی و ویژگیهای مثبت این دوران، مثل: قدرت بازو، پرسشگری، زیبایی و... که در واقع تعریف از این مخاطبان نیست؛ بلکه تعریف از خدا است که آنها را چنین خلق کرده است و سپس از جوانان مسلمان تعریف می کنیم که: «جوانان مسلمان و حزب اللهی بودند كه بار انقلاب را به دوش كشیدند، همینها بودند كه امام را یارى كردند، اگر جوانان مسلمان و حزب اللهی نبودند وضعیت جبهه هاى جنگ به گونه دیگرى بود و... .»
ما در واقع به آنها گفته ایم که شما جوان هستید و جوانان مسلمان و حزب اللهی چه کرده اند. گرچه این مخاطب در شرایط فعلی چنین عملکردی نداشته است، اما چون این تعریفها را تعریف از قشر جوان می داند در خود احساس غرور و کرامت می کند و همین احساس در او انگیزه استماع ایجاد می کند.

نمونه ها
در قرآن كریم، روایات معصومین ‌علیهم‌السلام و سیره تبلیغى بزرگان دین، نمونه هاى فراوانى از تكریم و تحسین مخاطب و یا گوینده وجود دارد.
مثلاً خداى متعال در قرآن كریم مى فرماید: «أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ * وَ وَضَعْنَا عَنكَ وِزْرَكَ * الَّذِى أَنقَضَ ظَهْرَكَ * وَ رَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ * فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یسْرًا * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یسْرًا * فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ * وَ إِلَى رَبِّكَ فَارْغَب»؛ 1 «آیا ما سینه تو را گشاده نساختیم، و بار سنگین تو را از تو برنداشتیم؟ همان بارى كه سخت بر پشت تو سنگینى مى كرد. و آوازه تو را بلند ساختیم. به یقین با [هر] سختى آسانى است. [آرى ] مسلّماً با [هر] سختى آسانى است. پس هنگامى كه از كار مهمى فارغ مى شوى به مهم دیگرى بپرداز و به سوى پروردگارت توجه كن.»
چنانکه ملاحظه مى شود، در این سوره ابتدا خداوند نعمتهایى را كه به مخاطب خود، یعنى فرستاده گرامى اش ارزانى داشته برمى شمرد كه در واقع نشان دهنده لیاقت و شایستگى او است و موجب تکریم او می گردد و سپس توصیه ها و دستورات خود را بیان مى كند.
نمونه قرآنى دیگر، سوره كوثر است: «إِنَّآ أَعْطَینَكَ الْكَوْثَرَ * فَصَلِ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ * إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ»؛ 2 «ما به تو كوثر (خیر و بركت فراوان) عطا كردیم؛ پس براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى كن. [و بدان ] دشمن تو قطعاً بریده نسل و بى عقب است.»
در این سوره نیز اوّل نعمت را بیان مى كند و آنگاه از مخاطب مى خواهد فرمان الهى را جارى سازد؛ در حالى كه از اوّل مى توانست بفرماید نماز بخوان و...؛ ولى اوّل از مخاطب تعریف كرد.
در روایات معصومین‌علیهم‌السلام نیز به نمونه هاى جالبى از تكریم و تحسین مخاطب یا گوینده برمى خوریم؛ مثلاً امام حسین‌علیه‌السلام در شب عاشورا ابتدا از اصحاب خود تعریف مى كند كه به یقین همان تعریفها در ایجاد انگیزه آنان‌صلی‌الله‌علیه‌وآله هم براى استماع سخنان بعدى او و هم براى جانبازى در راه خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله در روز عاشورا مؤثر بود.
براى روش تعریف از خود سخنران در ابتداى سخنرانى، مى توان به تماشاى یكى از شاهكارهاى سخنورى در طول تاریخ بشر، یعنى خطبه امام سجاد‌علیه‌السلام در مسجد شام نشست. سرآغاز سخن آن حضرت چنین بود: «اى مردم! به ما شش چیز داده شده و به هفت چیز فضیلت یافته ایم. به ما علم و حلم و سخاوت و فصاحت و شجاعت و محبت در دلهاى مؤمنین داده شد، و فضیلت یافته ایم به اینكه پیامبر برگزیده از ما است، صدّیق از ما است، طیار ( جعفر بن ابیطالب) از ماست، شیر خدا و شیر پیامبرش (امام على ‌علیه‌السلام) از ماست، دو نوه [پیامبر] این امت (امام حسن و حسین علیهما السلام) از ما است و مهدى‌علیه‌السلام از ما است؛ همانكه دجّال را مى كشد. اى مردم! هر كس مرا مى شناسد كه مى شناسد، و هر كس مرا نمى شناسد، او را از حسب و نسب خود باخبر مى كنم. من فرزند مكه و منایم، من فرزند زمزم و صفایم، من فرزند كسى هستم كه ركن (حجر الاسود) را با اطراف عبا حمل كرد، من فرزند كسى هستم كه بر براق در هوا حمل شد، من فرزند كسى هستم كه نزدیك شد و سپس به غایت نزدیكى رسید، پس به اندازه پرتاب دو كمان یا نزدیك تر بود، من فرزند محمد مصطفى‌صلی‌الله‌علیه‌وآله هستم... .» 3

به تأخیر انداختن بیان نتیجه، از مهم ترین عوامل استمرار انگیزه است. اگر سخنرانى قوى شروع شود، تا به نتیجه نرسد، مخاطب نمى خواهد آن را رها كند و اگر در ابتدا یا اواسط سخنرانى، نتیجه بحث براى او اعلام شود، حالت انتظار وى از بین رفته، انگیزه اش كاهش مى یابد و یا از بین مى رود.

استمرار و تقویت انگیزه
یكى از عوامل عدم استمرار انگیزه، ناتوانى سخنران است و البته عوامل خارجى دیگرى نیز ممکن است در آن نقش داشته باشند؛ مثل: خراب شدن ابزار صوتى، قطع برق و... و به طور كلى مى توان گفت كه اگر هر یك از عوامل اساسى ایجاد انگیزه، یعنى موضوع، زمان، مكان، سخنران، روش اجرا و... نامناسب باشند، خود به خود، انگیزه استمرار نخواهد یافت.
پس از ایجاد انگیزه در ابتداى سخنرانى، باید آن را تقویت كرده، استمرار بخشید. بدون استمرار و تقویت انگیزه، بهره بردارى از مطالب امكان پذیر نخواهد بود؛ زیرا مخاطبان پس از انگیزه اوّلیه برای شنیدن سخن، عمدتاً دو باره انگیزه استماع را از دست می دهند.
هر یك از روشهاى ایجاد انگیزه در ابتداى سخن، مى تواند براى تقویت و استمرار آن در ادامه سخنرانى نیز مفید باشد و لازم است در ادامه سخن هم از همان روشها استفاده شود. راههاى دیگرى نیز مى توانند چنین نقشى داشته باشند كه برخى از آنها را به اختصار در ذیل مى آوریم.
1. تغییر خطاب
گاهى در اوج القاى مطلب به مخاطب و توجه او، یك مرتبه خطاب را تغییر داده و مى گوییم: اى امام زمان... اى خدا... و امثال این تعابیر. تغییر خطاب، توجه مخاطب را جلب مى كند و انگیزه او را استمرار مى بخشد.
2. به تأخیر انداختن بیان نتیجه
به تأخیر انداختن بیان نتیجه، از مهم ترین عوامل استمرار انگیزه است. اگر سخنرانى قوى شروع شود، تا به نتیجه نرسد، مخاطب نمى خواهد آن را رها كند و اگر در ابتدا یا اواسط سخنرانى، نتیجه بحث براى او اعلام شود، حالت انتظار وى از بین رفته، انگیزه اش كاهش مى یابد و یا از بین مى رود. 4
3. قسم خوردن
گاهى سخنران براى بیان اهمیت و یا اثبات مدعاى خود چندین قسم مى خورد. این قسمها ضمن اینكه دلالت بر اهمیت مطلب دارد، انگیزه مخاطبان را نیز تقویت مى نماید. البته قسم خوردن به ذات اقدس الهی مطلوب نیست؛ چنانکه خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَیمانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَینَ النَّاسِ وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ»؛ 5 «خدا را وسیله سوگندهای خویش قرار مدهید تا از نیکوکاری و تقوا و اصلاح در میان مردم باز ایستید، که خدا شنوا و دانا است.»
4. بدیهه گویى
بدیهه به معنای بدون اندیشه سخن گفتن یا شعر سرودن است، و بدیهی، به معنای روشن، آشکار، واضح، مرتجل، آنچه که نزد عقل در بادی نظر مورد قبول باشد و تصور یا تصدیقی که حصول آنها متوقف بر کسب و استدلال نباشد، آمده است. 6
در بدیئه یا بدیهه گویى، مطلبی فی البداهه به ذهن سخنران آمده و بیان می کند؛ مثلاً سخنران مى گوید: «الان چیزى به ذهنم رسید و جایش هست كه بگویم.» بیان چنین مطالبى مخاطب را جذب كرده و انگیزه او را جهت استماع سخن تقویت مى كند.
5. تغییر لحن
تغییر لحن 7 سخنران نیز مى تواند موجب جاذبه و تقویت انگیزه استماع شود، مثل تغییر لحن از حالت عاطفى به حالت خشمگینانه و... .
6. زیباگویى
استفاده از نكته هاى ادبى، الفاظ و واژه هاى زیبا، شعر و... نیز مى تواند موجب تقویت و استمرار انگیزه شود. در باره زیبایی و راههای زیباسازی سخن، در درس بعد بحث خواهیم کرد.

پرسش‌نامه
1. روش تکریم و تحسین به چه صورتهای متصوّر است؟
2. چگونه با تکریم مخاطب می توان در او انگیزه استماع ایجاد کرد؟
3. منظور از تکریم سخنران چیست؟ توضیح دهید.
4. هنگام استفاده از روش تکریم و تحسین، چه شرایط و نکته هایی را باید مورد توجه قرار داد؟
5. برای هر یک از دو صورت تکریم و تحسین یک مثال بیاورید.
6. با چه روشهایی می توان به استمرار و تقویت انگیزه مخاطب کمک کرد؟ هر یک از آنها را توضیح دهید.
تمرین کنید
1. در یک سخنرانی تمرینی، هر یک از دو صورت روش تکریم و تحسین را پیاده کرده و از دوستان خود بخواهید آن را نقد و بررسی کنند.
2. با یک مباحثه دوستانه روشهای دیگری برای ایجاد و تقویت انگیزه در سخنرانی بیابید.
3. از طریق گوش دادن به سخنرانی سخنوران نخبه، سعی کنید روشهای ایجاد و تقویت انگیزه در سخنرانی آنها را استخراج کنید.

درس بیست و پنجم
اهداف این درس
هدف از این درس، فراگیری موارد زیر است:
1. حقیقت زیبایی، ارتباط آن با هیجان و تأثیر آن در سخنرانی دینی؛
2. اقسام زیبایی؛
3. بعضی از راههای زیباسازی سخن.

اشاره
در درسهای گذشته بیان کردیم که برای تأثیرگذاری بر امیال و احساسهای انسان می توان به صورت مستقیم یا غیرمستقیم عمل کرد. یکی از کششهای درونی انسان، میل به زیبایی است. در این درس در باره زیبایی و راههای ارضاء آن سخن خواهیم گفت.

ب. زیباگرایى
انسانها به صورت فطرى، هم طالب زیبایى هستند و هم زیبایى را درك مى كنند؛ ولى به راحتى نمى توانند آن را تعریف كنند. زیبایى مانند بسیارى از حالات روانى انسان، از جمله: محبّت و ترس قابل درك می باشد؛ ولى توصیف و تعریف دقیق آن دشوار است. «مفهوم زیبایی آرمانی 8 در فلسفه هنر امروز مطرح نمی شود و کسی از میان فیلسوفان دوران ما پرسش «زیبایی چیست؟» را مطرح نمی کند. این سؤالی است که دیگر فقط به تاریخ زیبایی شناسی مربوط می شود. امروز نمی توان تعریفی نهایی و قطعی از زیبایی ارائه کرد. ما دیگر نه امکان دادن پاسخی یکّه به این پرسش ساده سقراط را داریم و نه حتی به گونه ای ناآگاهانه در پی چنین پاسخگویی ای بر می آییم؛ اما تا زمان کانت و حتی تا نیمه های سده نوزدهم، هنوز تصوری از امکانِ یافتن پاسخی قطعی در سر فیلسوفان وجود داشت. برای درک این نکته که چرا این پرسش امروز بی پاسخ است، شاید بد نباشد که به پاسخهای اصلی فیلسوفان گذشته به سؤال «زیبایی چیست؟» دقت کنیم.» 9 و این بحث را به کتابهایی که چنین مطالبی را بیان می کنند واگذاریم. 10
البته گرچه در باره حقیقت زیبایی در «زیبا شناسی» آرای گوناگونی وجود دارد؛ ولی بعید نیست که زشتی و زیبایی طبیعی، منشأ واقعی داشته و به اصطلاح از امور انتزاعی و معقولات ثانیه فلسفی 11 باشد؛ نه اینکه در خارج به صورت معقول اوّل عینیت داشته و فرد معیّنی برای آنها وجود داشته باشد و یا از امور صرفا قرار دادی باشد که هیچ پایگاه حقیقی و خارجی نداشته؛ بلکه منشأ انتزاع واقعی دارند. 12
یکی از نکات قابل توجه در اینجا ارتباط هیجان با درک زیبایی است. هرچند گاهی هیجانها سبب می شوند که مفهوم واقعی محیط خود را درک نکنیم؛ اما موارد و اموری هستند که تا هیجانی در ما به وجود نیاورند، از ادراک آنها ناتوان خواهیم بود. یکی از این امور، زیبایی است؛ به عنوان مثال: اگر تصویری در ما خوشی و شادی پدید نیاورد، نمی توانیم به زیبایی آن پی ببریم. درک زیبایی یک چیز بستگی به هیجان مطلوبی دارد که در افراد به وجود می آورد. 13
تمایل به زیبایی و احساس هنری انسان سبب پیدایش شاخه های گوناگون هنر در فرهنگ بشر است و اسلام نیز آن را پذیرفته است و حتی بخشی از اعجاز قرآن کریم بر اساس هنر و زیبایی پایه ریزی شده است. 14
در یك تقسیم اوّلیه، زیبایى به دو قسم مادى و معنوى تقسیم مى شود. مناظر طبیعى مثل گلزار، آبشار، جنگل و... از جمله زیباییهاى مادى، و جملات زیبا و عاطفى و اشعار زیبا و... در ردیف زیباییهاى معنوى محسوب مى شوند. هر یك از این دو نوع زیبایى مى تواند حس زیباگرایى انسان را ارضا نماید.
سخنرانى اگر هنرمندانه ارائه شود، مى تواند سرشار از زیبایى باشد؛ حتى آنجا كه مى خواهد زشتیها را به تصویر بكشد. و اینجا است كه تفاوت زیبایى در طبیعت و زیبایى در هنر روشن مى شود. «در طبیعت زیبایى و زشتى هست؛ مثلاً اسب زیبا است و كرگدن نازیبا، طاووس زیبا است، اما پاهاى او زشت است. در هنر، برخلاف طبیعت، نه تنها انعكاس زیبایى زیبا است، بلكه حتى انعكاس زشتى هم مى تواند زیبا باشد؛ مثلاً نقاشىِ هنرمندانه از یك چهره زشت، زیبا است.» 15 و 16
براى ارضاى حسّ زیباگرایى مخاطب، هم باید سخن زیبا باشد، هم گوینده، و هم فضاى جلسه؛ اما از آنجا كه فعلاً در باره روش سخن گفتن بحث مى كنیم، فقط راههاى زیباسازى سخن را در ذیل مى آوریم و این بیت از شعر سنایى را تقدیم مى كنیم كه:
نطـق زیبــا ز خامــوشى بهتــر                         ورنـه در جـانْ فـرامـوشـى بهتــر

راههاى زیباسازى سخن
1. استفاده از شعر
شعر از جمله زیباییهاى معنوى است كه مى تواند حس زیباگرایى انسان را ارضا نماید. قرآن كریم شاعران را به دو دسته تقسیم نموده و یك گروه از آنان را مورد تأیید قرار داده است: «وَ الشُّعَرَآءُ یتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ * أَلَمْ‌تر أَنَّهُمْ فِى كُلِ وَادٍ یهِیمُونَ * وَ أَنَّهُمْ یقُولُونَ مَا لَا یفْعَلُونَ * إِلَّا الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّلِحَتِ وَ ذَكَرُواْ اللَّهَ كَثِیرًا وَانتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَ سَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَىَّ مُنقَلَبٍ ینقَلِبُونَ»؛ 17 «شاعران كسانى هستند كه گمراهان از آنان پیروى مى كنند. آیا نمى بینى آنها در هر وادى سرگردانند؟ و سخنانى مى گویند كه [به آنها] عمل نمى كنند؟ مگر كسانى كه ایمان آورده و كارهاى شایسته انجام مى دهند و خدا را بسیار یاد مى كنند و به هنگامى كه مورد ستم واقع مى شوند، به دفاع از خویشتن [و مؤمنان ] برمى خیزند. [و از شعر در این راه كمك مى گیرند.] آنها كه ستم كردند، به زودى مى دانند كه بازگشتشان به كجا است!»
عبدالرحمان بن كعب بن مالك از پدرش نقل مى كند كه او مى گفت: به پیامبر خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله عرض كردم: خداوند آیات مذمّت بارى در باره شعر فرو فرستاده است. پیامبر خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «اِنَّ الْمُؤْمِنَ یجاهِدُ بِنَفْسِهِ وَ لِسانِهِ وَالَّذى نَفْسى بِیدِهِ لَكَاَنَّ ما یرْمُونَ بِهِ نَضْحُ النَّبْلِ؛ 18مؤمن با جان و زبانش جهاد مى كند. سوگند به آنكه جانم به دست او است! بى گمان شعرى كه بر ضدّ دشمن گفته مى شود، تیرى تیز بر جان او است.»
همچنین رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: «اِنَّ مِنَ الْبَیانِ لَسِحْراً وَ اِنَّ مِنَ الشِّعْرِ لَحِكَماً؛ 19 برخى از گفتارها سِحر و برخى از اشعار، حكمت اند.»
این آیات و روایات، صف شعر و شاعران متعهد را از غیرمتعهد جدا ساخته، متعهدان را تلویحاً مورد ستایش قرار داده است.
در فرهنگ اهل بیت‌علیهم‌السلام استفاده از شعر با تأیید شعرایى مانند دعبل، فرزدق، كمیت اسدى و... توصیه شده است. جالب اینجا است كه هر زمانى حوزه از شعر فاصله گرفته، هم ادبیات فارسى و مخصوصاً شعر، از متون قرآنى و روایى خالى گشته و هم حوزه از زبان قوى و تأثیرگذار شعر محروم مانده است.
در اینجا یادآورى چند نكته لازم و ضرورى است:
1. امام على‌علیه‌السلام فرمودند: «اَلْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَخُذِ الْحِكْمَةَ وَلَوْ مِنْ اَهْلِ النِّفَاقِ؛ 20 حكمت گمشده مؤمن است؛ پس حكمت را بگیر، گرچه از اهل نفاق باشد.» از اینرو، در صورت حكیمانه بودن شعر، از آن استفاده مى كنیم؛ گرچه سراینده آن را قبول نداشته باشیم.
2. وجود برخى نكات ناصحیح در متون شعرى قدیم و جدید، مانع استفاده از مطالب صحیح و درست آن متون نیست. ما مى توانیم شعرهاى صحیح آن متنها را استخراج كرده و در تبلیغ استفاده کنیم. قرآن كریم مى فرماید: «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَ أُولَئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبَابِ»؛ 21 «پس بندگان مرا بشارت ده. همان كسانى كه سخنان را مى شوند و از نیكوترین آنها پیروى مى كنند. آنان كسانى هستند كه خدا هدایتشان كرده، و آنها خردمندان اند.»

فواید استفاده از شعر
برخى از فواید وآثار استفاده از شعر در سخنرانى عبارت اند از:
1. ارضای حس زیباگرایى مخاطب؛
2. تقویت ماندگارى پیام؛
3. فراهم كردن زمینه استراحت ذهنى براى سخنران؛
4. نشان دادن تسلط سخنران بر مطلب و جلسه؛
5. اعجاب مخاطب، در صورت زیاد بودن محفوظات شعرى گوینده.

شرایط
در استفاده از شعر باید شرایط زیر را در نظر داشت:
1. استفاده از شعر، موجب بزرگ كردن بعضى از شاعران به عنوان الگوهاى صد در صد نشود، چه اینكه شعرا نیز به مانند بقیه مردم باید با معصومان‌علیهم‌السلام قیاس شوند و با میزان اهل بیت‌علیهم‌السلام، صحّت و سقم رفتار و گفتارشان تأیید گردد.
2. حتّى الامكان از شعر پس از اقناع اندیشه استفاده شود. البته لازم نیست كه اقناع اندیشه در همان جلسه انجام شود، بلكه ممكن است مثلاً در باره اهل بیت ‌علیهم‌السلام در جلسات دیگرى اقناع صورت گرفته و در این سخنرانى، برای تحریک احساسات، شعرى كه متناسب با آن است، قرائت گردد. مهم این است كه احساس، مبتنى و بر پایه اندیشه باشد.
3. حتّى المقدور از شعرهایى كه برگردان آیات و روایات است و یا به استناد آنها بیان شده است استفاده شود. استفاده از این نوع اشعار مى تواند مبلّغ را در توضیح و تبیین معارف اسلامى یارى نماید. مثل این شعر از بابا طاهر عریان:
مو از قالوا بلى 22 تشویش دیـرم              گنه از برگ و بارون بیش دیرم
اگـر لا تقنطـوا 23 دستم نـگیـره               مو از یا ویلتـا 24 انـدیش دیـرم
و مثل این شعر حافظ:
از نامه سیاه نترسم كه روز حشر                                 با فیض لطف او صد از این نامه طى كند
كه از آیه 53 سوره زمر استفاده كرده است: «قُلْ یعِبَادِىَ الَّذِینَ أَسْرَفُواْ عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُواْ مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا»؛ «بگو: اى بندگان من كه بر خود اسراف كرده اید! از رحمت خدا ناامید نشوید، خداوند همه گناهان را مى بخشد.»
یا مثلاً براى توضیح این حدیث امام على‌علیه‌السلام كه مى فرماید: «وَلبِئْسَ الْمَتْجَرُ أَنْ تَرَى الدُّنْیا لِنَفْسِكَ ثَمَناً وَمِمَّا لَكَ عِنْدَ اللَّهِ عِوَضاً؛ 25 و چه بد تجارتى است كه دنیا را قیمت خود و بهشتى كه خداوند آن را براى تو قرار داده بدانى.» مى توان از این شعر استفاده كرد:
همایى چون تو عالیقدر، حرص استخوان تا كى دریغ این سایه دولت كه بر نااهل افكندى
یا براى توضیح این حدیث امام على‌علیه‌السلام كه مى فرماید: «اَوَّلُ الدِّینِ مَعْرِفَتُهُ؛ 26 سرآغاز دین معرفت خدا است.» مى توان از این شعر فیض كاشانى استفاده كرد:
عرفان طلب نخست و پس آنگاه بندگى                 بى معرفت عبادت عابد تمام نیست
و یا براى توضیح سخن حضرت امیر‌علیه‌السلام كه فرمود: «فى تَقَلُّبِ الْاَحْوالِ عُلِمَ جَواهِرُ الرِّجالِ؛ 27 گوهرهاى افراد در دگرگونى احوال (دگرگونى روزگار و حوادث) شناخته مى شود.» مى توان از این شعر حافظ استفاده كرد:
خوش بود گر محك تجربه آید به میان تا سیه روى شود هر كه در او غش باشد
4. شعرها، سلیس و روان و در عین حال با محتوا و داراى پیام باشند، نه سنگین و بى محتوا؛ مثلا برخى از اشعار حافظ به دلیل سنگین بودن محتوا براى سخنرانى مناسب نیست؛ البته اگر شعرى با اندكى توضیح معنا شود و ظاهر عبارات آن براى مردم قابل فهم باشد، استفاده از آن مناسب است.
5. از اشعارى كه داراى الفاظ سَبُک و ركیك هستند پرهیز شود.
6. شعرهاى مورد استفاده در سخنرانى، عارى از تحریف باشد. چند نمونه از عبارات كه در شعرها به كار رفته و غلط هستند عبارت اند از:
- عبادت به جز خدمت خلق نیست
درحالى كه واقعاً غیر از خدمت به خلق، عبادات دیگرى نیز وجود دارد. بله، خدمت به مردم مخصوصاً مؤمنین، یكى از مهم ترین عبادات است.
- بنى آدم اعضاى یكدیگرند                        كه در آفرینش ز یك گوهرند
چو عضوى به درد آورد روزگار                 دگر عضوها را نماند قرار
نه به لحاظ واقعیت تاریخی تاکنون همه بنی آدم چنین بوده اند که اگر عضوی از جامعه انسانی دارای مشکل شد، حتما بقیه هم ناراحت باشند و نه ادیان الهی چنین خواسته اند که با ناراحتی هر انسانی به هر دلیلی، همه مؤمنین ناراحت شوند. گرچه این گونه اشعار به نوعی قابل توجیه هستند، اما استفاده از آن برای اثبات اینکه باید به خاطر ناراحتی همه مردم دنیا، حتی دشمنان خدا، ما هم ناراحت باشیم و قرار و آرامش نداشته باشیم، قطعاً غلط است. حقیقت این است که مؤمنین نسبت به یکدیگر این گونه اند؛ نه همه بنى آدم. پیامبر اکرم فرمود: «مَثَلُ الْمُؤْمِنِینِ فِی تَوَادِّهِمْ وَ تَرَاحُمِهِمْ كَمَثَلِ الْجَسَدِ إِذَا اشْتَكَى بَعْضُهُ تَدَاعَى سَائِرُهُ بِالسَّهَرِ وَ الْحُمَّى؛ 28 مثل مؤمنان در دوستی و ترحم نسبت به یکدیگر مثل بدن است که هرگاه عضوی از آن ناراحتی داشته باشد، سایر اعضای بدن نیز با بی خوابی و تب با او همراهی می کنند.»
از طرفى، مؤمنین نیز انسان دوستى مطلق را قبول ندارند؛ بلكه محوریت با ایمان است. آیا اگر واقعاً دشمنان دین دچار مشكل شوند، قرار از مؤمنین خواهد رفت؟
- هر سخن كز دل برآید، لاجرم بر دل نشیند
كه واقعاً چنین نیست؛ بلكه علاوه بر فاعلیت فاعل، قابلیت قابل نیز شرط است و این گونه نیست كه اگر سخن از دل برخواست، حتماً و به ناچار بر دل نشیند. بله، شرط بر دل نشستن، از دل برخواستن است.
7. شعر از حفظ خوانده شود، مگر اینكه خواننده شعر خود شاعر باشد. در هر صورت، نحوه خواندن شعر نباید به گونه اى باشد كه نسبت به اصل سخنرانى وصله ناهمرنگ شود و مخاطب احساس كند كه هیچ نیازى به آن شعر نبوده؛ بلكه باید احساس كند كه با این شعر حظّ و بهره معنوى برده است.
در پایان این بحث، یك بار دیگر بر استفاده از اشعار زیبا براى زیباسازى سخن تأكید مى كنیم و این پرسش را مطرح مى كنیم كه اگر به جاى این جمله كه «حیف شد امام راحل از میان ما رفت و او را خوب درك نكردیم و از وى خوب بهره نبردیم»، شعر زیر از حافظ را بخوانیم، زیباتر نخواهد بود؟
شربتـى از لب لعلش نچشیدیم و برفت                    روى مه پیكر او سیر ندیدیم و برفت
گویى از صحبت ما نیك به تنگ آمده بـود                  بار بربست و به گَردَش نرسیدیم و برفت

2. استفاده از قطعات ادبى
یكى از راههاى زیباسازى سخن، استفاده از قطعات ادبى (نثر زیبا، كلمات موزون و آهنگین و...) است. بهره بردن از قطعات ادبى، علاوه بر ارضای حس زیباگرایى مخاطب، موجب بالا رفتن قدرت ماندگارى پیام سخنرانى شده و براى مخاطبان امروزى مخصوصاً جوانان، تناسب بیش ترى دارد.
شاید به ذهن برسد كه درگیر شدن با الفاظ و بازى با آنها، سخنران را از محتوا دور مى سازد؛ ولى سخن در این است كه بازى با الفاظ، با انتقال مفاهیم دینى از طریق قطعات ادبى متفاوت است.
قرآن كریم كه در اوج فصاحت و بلاغت و نهایت علمیت و معرفت است، از كلمات موزون و جملات قافیه دار و آهنگین بهره گرفته، با آهنگ زیبا و دل نوازش، قلوب جهانیان را تسخیر نموده است. بنگرید سوره واقعه را: «إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ * لَیسَ لَوَقْعَتِهَا كَاذِبَةٌ * خَافِضَةٌ رَّافِعَةٌ * إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا * وَ بُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا * فَكَانَتْ هَبَآءً مُّنْبَثًّا..» 29 و بنگرید سوره مریم را: «وَ قَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا * لَّقَدْ جِئْتُمْ شَیا إِدًّا * تَكَادُ السَّمَوَاتُ یتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنشَقُّ الْأَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا * أَن دَعَوْا لِلرَّحْمَنِ وَلَدًا * وَ مَا ینْبَغِى لِلرَّحْمَنِ أَن یتَّخِذَ وَلَدًا * إِن كُلُّ مَن فِى السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّآ ءَاتِى الرَّحْمَنِ عَبْدًا...» 30
و سر تا سر قرآن كریم مملوّ از كلمات موزون و ترکیبهای قافیه دار و آهنگین است.
در سخنان اهل بیت‌علیهم‌السلام نیز این گونه ادبیات به وفور یافت می شود؛ مثلاً امام على‌علیه‌السلام فرمودند: «اِنَّا لَاُمَراءُ الْكَلامِ وَفِینا تَنَشَّبَتْ عُرُوقُهُ وَعَلَینا تَهَدَّلَتْ غُصُونُهُ؛ 31 همانا ما امیران [سپاه ] سخنیم، ریشه درخت سخن در میان ما جا گرفته و شاخه هاى آن بر سر ما آویخته است.»
و یا در جاى دیگرى چنین موزون و مسجّع سخن گفته اند: «یعْلَمُ عَجِیجَ الْوُحُوشِ فِى الْفَلَواتِ وَمَعاصِىَ الْعِبادِ فِى الْخَلَواتِ وَاخْتِلافَ النِّینانِ فِى الْبِحارِ الْغامِراتِ وَتَلاطُمَ الْماءِ بِالرّیاحِ الْعاصِفاتِ؛ 32 [خداوند] از بانگ جانوران بیابانها و گناه پنهانى بندگان و آمد و رفت ماهیان در دریاهاى پرآب و بر هم خوردن آب با طوفانهاى شدید، با خبر است.»
هنگام استفاده از قطعات ادبى در سخنرانى، باید دقت کرد که درست گویى فداى زیباگویى و قافیه سازى نشود و صحت و سلامت قطعات ادبى به دقت بررسى شود؛ روان گویى مورد توجه جدّی قرا گیرد؛ استفاده از قطعات ادبى به گونه اى نباشد كه احساس بازى با الفاظ به مخاطب دست دهد؛ جهت استفاده از قطعات ادبى، زمینه سازى مناسب صورت گیرد تا تصوّر تافته جدا بافته بودن ایجاد نگردد و حتى الامكان از قطعات ادبى براى مخاطبان كم سواد و بى سواد استفاده نشود، مگر اینكه قطعات مورد نظر به گونه اى باشد كه مخاطبان بتوانند آن را درك كنند.

نمونه هایى از قطعات ادبى فارسى
در ذیل، قطعاتى از متون ادب فارسى جهت آشنایى بیش تر تقدیم مى گردد.
1. «وقتى «عفونت گناه» دل را در معرض نابودى قرار مى دهد،
وقتى «جان» در قفس تن، دچار تنگى نفس مى شود،
وقتى «قلب» گرفتار فشار وسوسه هاى ابلیس مى گردد،
وقتى سلسله اعصاب «خداترسى» و «یاد معاد» از كار مى افتد و حس و حیات خود را از دست مى دهد و نیش زهرآگین حسد و جراحت كبر و غرور را احساس نمى كند،
وقتى «پاى اراده» سست مى شود،
وقتى «دست نیكى» فلج و بى حس مى گردد،
وقتى «چهره روح» در اثر تكرار گناهان، زشت مى شود،
اینجا است كه باید به «مداواى روح» پرداخت و غدّه هاى رذایل را جراحى كرد و «تب شهوات» را پایین آورد و «فشار غضب» را كنترل كرد.
كدام شفاخانه است كه «جان بیمار» را درمان مى كند؟
كدام «دارو» است كه تشنّج روح و افسردگى روان را برطرف ساخته، شور و نشاط و امید مى بخشد؟
كدام طبیب است كه «نبض دل» ما را مى گیرد و «ضربان هواى نفس» و «تب خودخواهى» را مى سنجد و نسخه مناسب براى درمان آن مى نویسد؟...
شربتى كه سینه را از خلطهاى مسموم «كینه» و «ریا» و «نفاق» صاف كند، كدام است؟
معجونى كه جراحتهاى روح را مداوا كند، كجا مى فروشند؟
آه... كه چه بیمارستانى است جامعه دور از خدا!
و چه تیمارستانى است دنیاى دنیا زدگان و آخرت گریزان!... .» 33
2. «آیا تا به حال، سَرِ روحتان درد گرفته و پاى روحتان شكسته است؟
آیا آسیبهاى روحى و صدمات آن، خرج روى دستتان گذاشته است؟
وقتى از سقف روح، قطرات «نومیدى» چكّه مى كند،
وقتى دیوار روح، از فرط كهنگى و فرسودگى تَرَك مى خورد،
وقتى به داخل خانه جان، «رطوبت تیرگى» نشت مى كند،
كدام «معمار» را خبر مى كنید؟
اصلاً دل و جانتان را چند وقت یك بار، به دست تعمیر و مرمّت كارى مى سپارید؟
در فهرست مخارج روزانه و ماهانه، در كنار پولى كه خرج شكم، لباس، ظروف، آرایش، پذیرایى، كادو، بهداشت، تحصیل و... مى كنید، مخارج «سلامت روح» و «صحّت فكر»تان چقدر است؟... .» 34
3. «حسین‌علیه‌السلام مرگ را «پل عبور» به آخرت مى دانست و «بقا» را در «فنا» مى جست و «پیروزى» را در «شكست»! «زندگى» را در «مرگ» مى دید و «ماندن» را در «رفتن» و «حضور» را در «غیبت» مى شناخت و « شهادت» را حضور جاودانه در تاریخ مى دانست و مرگ را براى فرزندان آدم، همچون گلوبندى زیبا بر سینه دخترى جوان، شایسته مى دید.
حسین‌علیه‌السلام شناگر دریاى خون بود و رهپوى وادى عشق. و در قربانگاه خود، در آخرین لحظات نیز، سرود توحید و رضا خواند.
حسین‌علیه‌السلام، كربلایى نیست، جهانى است.
حسین‌علیه‌السلام، هم «راه» است و هم «راهنما». هم كاروان است و هم قافله سالار.
حسین‌علیه‌السلام كشتى نجات و مشعل هدایت است... .» 35

پرسش‌نامه
1. زیبایی چیست؟ آیا زیبایی قابل تعریف دقیق است؟
2. هیجان چه ارتباطی با درک زیبایی دارد؟
3. اقسام زیبایی را بیان کنید.
4. زیبایی در طبیعت با زیبایی در هنر چه تفاوتی دارد؟
5. آیا شعر و شاعری از نظر اسلام پسندیده است؟
6. فواید استفاده از شعر را بنویسید.
7. در استفاده از شعر چه شرایط و نکته هایی را باید مورد توجه قرار داد؟
8. هنگام استفاده از قطعات ادبی در سخنرانی به چه نکاتی باید توجه شود؟

پژوهش و تمرین
1. ده نمونه از اشعار زیبا و قطعات ادبی مناسب را انتخاب کرده و برای سخنرانیهای خود فیش برداری کنید.
2. در کلاس درس یا جمع دوستانتان، برخی از اشعار زیبا و قطعات ادبی را با حس و حال مناسب بخوانید و با تشویقها و نقدهای مناسب، سعی کنید به یکدیگر کمک کنید.


پی نوشت:

1) شرح/1 - 8.
2) كوثر/1 - 3.
3) منهاج الدّموع، على قرنى گلپایگانى، دار العلم، چاپ چهارم، قم، 1372 هـ. ش، ص 396: «اَیهَا النَّاسُ اُعْطِینَا سِتّاً وَفُضِّلْنَا بِسَبْعٍ اَعْطِینَا الْعِلْمَ وَالْحِلْمَ وَالسَّماحَةَ وَالْفَصَاحَةَ وَالشُّجَاعَةَ وَالْمَحَبَّةَ فِى قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ وَفُضِّلْنَا بِاَنَّ مِنَّا النَّبِىُّ الْمُخْتَارُ وَمِنَّا الصِّدِّیقُ وَمِنَّا الطَّیارُ وَمِنَّا اَسَدُ اللَّهِ وَاَسَدُ رَسُولِهِ وَمِنَّا سِبْطا هَذِهِ الْاُمَّةِ وَمِنَّا الْمَهْدِىُّ الَّذِى یقْتُلُ الدَّجَّالَ. اَیهَا النَّاسُ مَنْ عَرَفَنِى فَقَدْ عَرَفَنِى وَمَنْ لَمْ یعْرِفْنِى اَنْبَأْتُهُ بِحَسَبِى وَنَسَبِى اَنَا بْنُ مَكَّةَ وَمِنَى اَنَا بْنُ زَمْزَمَ وَصَفَا اَنَا بْنُ مَنْ حَمَلَ الرُّكْنَ بِاَطْرَافِ الرِّدَاءِ اَنَا بْنُ مَنْ حُمِلَ عَلَى الْبُرَاقِ فِى الْهَوَا اَنَا بْنُ مَنْ دَنَا فَتَدَلَّى فَكَانَ قَابَ قَوْسَینَ اَوْ اَدْنَى اَنَا بْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى... .»
4) یكى دیگر از فواید تأخیر انداختن نتیجه این است كه مخاطب از توجه به اشكالات سخنران غافل شده و در آن دقّت نخواهد كرد، و البته این امر مطلوبى است؛ زیرا هدف این است كه مخاطب دنبال مطلب و اثر سخنرانى باشد، نه توجه به امور جزئى و اشكالات سخنران.
5) بقره/224.
6) فرهنگ فارسی، محمدمعین، 6 جلدی، امیرکبیر، چاپ هشتم، تهران، 1371 هـ. ش، ج1، ص288.
7) لحن در لغت به معنای آواز، آواز خوش و موزون، آهنگ، کشیدن آواز در سرود، نوا و غیره آمده است. (لغت نامه، علی اکبر دهخدا، دانشگاه تهران، چاپ اوّل از دوره جدید، تهران، 1373، هـ. ش، ج12، ص17331) در اینجا مراد از لحن حالت سخن سخنران است.
8) آنچنان که فیلسوفان گذشته مطرح می کردند.
9) حقیقت و زیبایی (درسهای فلسفه هنر)، بابک احمدی، نشر مرکز، تهران، چاپ دهم، 1384، ص54.
10) برای اطلاع از نظریه های فلاسفه باستان و کلاسیک در باره حقیقت زیبایی به همان کتاب از صفحه 53 تا 540 و برای دیدن تعاریف زیبایی در این دو دوره به کتاب «حکمت، هنر و زیبایی»، حسن بلخاری قهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اوّل، تهران، 1384، صص 28 - 48 مراجعه کنید.
11) در فلسفه اسلامی مفاهیم به معقول اول، معقول ثانی فلسفی و معقول ثانی منطقی تقسیم می شوند. معقول اوّل، مفهومی است که مصداق و ما به ازای معیّنی در خارج دارد؛ مانند مفهوم انسان. معقول ثانی منطقی، مفهومی است که در ظرف ذهن وجود دارد و در خارج مصداق ندارد؛ مانند مفهوم جنس و نوع. معقول ثانی فلسفی مفهومی است که بر خارج صدق می کند؛ ولی فرد ما به ازا در خارج ندارد؛ مانند امکان و ضرورت. (فلسفه تعلیم و تربیت، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، سمت، تهران، چاپ سوم، 1378، ج1، ص439 به نقل از آموزش فلسفه، ج1، صص176-177.)
12) فلسفه تعلیم و تربیت، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، ج1، ص439.
13) زمینه روان شناسی (روان شناسی عمومی)، محمد پارسا، انتشارات بعثت، تهران، چاپ شانزدهم، 1379 هـ. ش، ص 100.
14) فلسفه تعلیم و تربیت، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، ج 1، ص 439.
15) بدیع از دیدگاه زیبایى شناسى، تقى وحیدیان كامیار، سمت، چاپ اوّل، تهران، 1383 هـ. ش، صص5 و 6.
16) البته در تبلیغات دینى حق به تصویر كشیدن هر زشتى وجود ندارد.
17) شعراء/ 224 - 227.
18)المصنّف، عبدالرزّاق بن همّام الصنعانى، تحقیق: حبیب الرحمن اعظمی، منشورات المجلس العلمی، بیروت، ج 11، ص 263، ح 20500.
19) الامالى، صدوق، مؤسسه البعثۀ، چاپ اوّل، قم، 1407 هـ. ش، ص 717، ح 987.
20) بحار الانوار، علامه مجلسی، مؤسسۀ الوفاء، بیروت، 1404 هـ. ق، ج 2، ص 99، باب 14، من یجوز اخذ العلم منه.
21) زمر/ 17 و 18.
22) اشاره به: انعام/ 30، اعراف/ 172 و زمر/ 71.
23) اشاره به: زمر/ 53.
24) اشاره به: انبیاء/ 14 و 46 و 97، یس/ 52، صافات/ 20 و قلم/ 31.
25) نهج البلاغه، صبحی صالح، انتشارات دار الهجرۀ، قم، خطبه 32، ص 74.
26) همان، خطبه 1، ص 39.
27) همان، حكمت 217، ص 507.
28) بحارالأنوار، ج 58، ص 150.
29) واقعه/1 - 6.
30) مریم/88 - 93.
31)نهج البلاغه، خطبه 233، ص 354.
32) همان، خطبه 198، ص 312.
33) چشم دل، جواد محدثى، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ چهارم، قم، 1381، صص 33 - 35.
34) همان، ص 19.
35) قطعات، جواد محدّثى، انتشارا دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اوّل، قم، 1377، ص 21.

گمنام بازدید : 21 شنبه 30 فروردین 1399 نظرات (0)
بسم الله الرحمن الرحیم

 

تعريف انگيزه

تا كنون تعاريف زيادى از انگيزه و انگيزش ارائه شده است. برخى از اين تعاريف عبارتند از:

1. انگيزه عبارت است از يك محرّك درونى كه انسان را به انجام كار برمى‏انگيزد.

2. انگيزه عبارت است از حالت يا شرايطى كه انسان را به انجام كار يا قبول عقيده‏اى ترغيب مى‏كند.

3. انگيزه عبارت است از ايجاد شوق رسيدن به چيزى يا انجام كارى يا درك عقيده‏اى.

4. انگيزشها عبارتند از مجموعه عوامل غيرعقلانى و ناآگاه كه بر رفتار انسان نظارت دارند.

و در واقع، «انگيزه‏ها چراهاى رفتار هستند. آنها موجب آغاز و ادامه فعاليت مى‏شوند، و جهت كلّى رفتار يك فرد را معين مى‏كنند.»

ü راههاي ايجادانگيزه:

 1 ابهامي:                موضوع مخفي باشد.

 2 غير ابهامي:         موضوع مخفي نباشد.

  ابهامی یا غیر ابهامی می توان به چهار روش ایجاد انگیزه نمود:

الف) داستانی

ب) سوالی

ج) بیان ضرورت مطلب

د) تعریف از مطلب     1 – تکریم و تحسین مخاطب

 2 – تعریف از موضوع

 3 – تعریف از منبع و ماخذ

 4 – تعریف از شخصیت

   شرايط عمومي ايجادانگيزه:

 1 - ارزشمندی محتوی (مذهبی یا غیر مذهبی) 

 2 -  ارتباط با موضوع بحث

3 - تناسب با ظرفیت  و حوصله مخاطب

 4 - تناسب با ادبیات و انشاء مخاطب

الف) روش داستانی :

شرايط اختصاصی:

1. پرورش به اندازه مناسب.

2. مستند باشد و تحریف نداشته باشد.

3. بسيار مهم و تأثيرگذار باشد.

4. اصل قرار نگیرد.

5. بدون تجزيه و تحليل نماند.

 

 

نمونه داستانی:                        

موضوع:انفاق ، دستگیری از مردم.                                                مخاطب: عموم مردم.

در یکی از سالها که قحطی و گرانی به اوج خود رسیده بود و فقر و گرسنگی بیداد می کرد ، مقدس اردبیلی اندک آذوقه ای داشت که فقط کفاف قوت خانواده اش را می کرد ، اما او راضی نشد که خانواده اش غذا داشته باشند در حالی که افراد زیادی در جامعه محتاج و گرفتارند.

از این رو آن طعام را بین بیچارگان تقسیم کرد ، همسرش از این عمل او برآشفت و گفت:

در چنین سال قحطی آنچه طعام داشتیم به فقرا کمک کردی ، اکنون باید فرزندان من دست گدائی به سوی دیگران دراز کنند!

مقدس پاسخی نداد واز منزل خارج شده ، راه مسجد کوفه را در پیش گرفت . او تصمیم گرفته بود چند روزی را در مسجد معتکف شود و به عبادت و راز و نیاز بپردازد.

در دومین روز حضور او در مسجد مرد عربی مقداری آرد و گندم بر چهار پائی بار کرده به خانه مقدس اردبیلی برد و به همسرش تحویل داد و گفت:

صاحب خانه در مسجد معتکف شده و این آرد و گندم را برای شما فرستاده است.

چند روزی گذشت تا این که مقدس اردبیلی به خانه باز گشت ، همسرش به او گفت: آرد وگندمی که فرستاده بودی خیلی مرغوب بود.

مقدس ، بی خبر از همه جا ، وقتی این سخن را شنید دریافت که این فضل و رحمتی از طرف خدا بوده است و خداوند را بر این بنده نوازی ستایش کرد.                                                                                      گلشن ابرار ج1 ص183

ب) روش سوالي:

* سوال یا مطرح است یا مطرح نیست و باید طرح شود ، جائی که مطرح است احتیاج به مقدمه ندارد ولی جائی که باید طرح شود احتیاج به مقدمه دارد.

   شرايط اختصاصی:

1. حتما مسئله يابي شده باشد.                                 2. سوال مطرح باشد. ( تمايل)

3. سوال کاربردي باشد. ( نياز) .                              4. امكان پاسخ‏گويى به سؤال وجود داشته باشد و سؤال براى مخاطب بدون جواب نماند.                                           5. طرح سؤال موجب شبهه‏افكنى نشود.

نمونه سؤالی:                        

موضوع: ترس از مرگ.                                                         مخاطب:جوان غیر مذهبی ، تحصیل کرده.      

یکی از مسائل مهم و مبتلا به در زندگی بشر ، مسئله ترس از مرگ است که این مسئله در همه جوامع اعم از مادی و غیر مادی وجود دارد!

سؤال این است که چرا مردم این قدر از مرگ می ترسند؟

چرا حتی از نام مرگ هم وحشت دارند؟

نه تنها از مرگ و نام مرگ هراس دارند بلکه از مظاهر مرگ مثل قبرستان ، تابوت ، کفن، ...هم وحشت دارند ، علت این ترس چیست؟

چرا خیلی ها از مرده می ترسند؟ چرا کسی حاضر نمی شود که حتی یک شب به تنهائی در کنار عزیز ترین کس خود که از دنیا رفته بماند؟

تازه ! خیلی ها حتی از نوشتن وصیت نامه هم وحشت دارند؟ چرا؟

این همه ترس و وحشت از مرگ از کجا سرچشمه می گیرد؟ و منشإ آن از کجاست؟

آیا مردم از عزرائیل می ترسند یا علت ترس چیز دیگری است؟و چرا؟ و چرا؟....  .

 

موضوع: شهادت طلبي:

1. قرآن كريم مي فرمايدبه شهداء مرده نگوئيد، آيا شهيدان واقعاً زنده اند؛‌ چطوري؟

2.چرا انسان بايد طالب مرگ باشد، حيات زيباتر نيست؟

3.اگر در جهان اسلام افراد شهادت طلب حذف شوند چه اتفاقي رخ خواهد داد؟

4. انسان گاهي حاضر است تمام سرمايه اش را بدهد تا چند روز زنده بماند، چه مي شود كه بعضي ها حاضر مي شوندجان‌شيرين خود را فدا كنند؟

5. اينكه گفته مي شود شهيد نظر مي كند به وجه ا... اين وجه ا... چيست كه بعضي‌ها طالب ديدار آن هستند و حاضرند شهيد شوند تا آن را ملاقات نمايند؟

موضوع: عفت

1. چرا عفّت در جامعه امروز ايران و جهان كمرنگ شده است؟

2. آيا هر شخص بد حجاب، بي عفّت است؟

3. حفظ عفت سخت است،‌ چه چيزي گيرمان مي آيداگر عفيف باشيم تا ببينيم آيا مي ارزد اين سختي را تحمل كنيم؟

4. چرا در روايات، عفّت برتر از جهاد شمرده شده است؟

5. در گذشته معمولاً بي عفّتي ها در مكان هاي خاصي صورت مي گرفت و خيلي از افراد( خصوصاً مذهبي ها) از بي عفّتي مصون بودند اما حالا چطور؟

 موضوع: ادب

1. آيا ادب موروثي است؟

2. آيا با تنبيه و اخراج و كتك مي توان كسي را ادب كرد؟

3. اين كه مي گويند: ز ارباب ادب آموز آداب يعني چه؟

4. آيا مي خواهيد محبوب همه باشيد وهمه جا شما را تحويل بگيرند؟آيا با ادب مي توان به اين مقام رسيد؟ چطور؟‌

5.آيا ادب مي تواند باعث نجات گناهكاران بشود؟

ج) روش بيان ضرورت مطلب :

ويژگيها:

1. اجراى اين روش بسيار آسان است و عموم مبلغان مى‏توانند آن را پياده كنند. (سهولت اجرا)

2. اين روش براى تمام توده‏ها و گروههاى مخاطبان مفيد است. (همگانى بودن)

3. روش بيان ضرورت مطلب مثل روش ابهامى، نسبت به ديگر عرصه‏هاى تبليغ فراگير است و منحصر در سخنرانى نيست. در كتابها، مقالات، كلاسها، تبليغات سياسى، سخنرانيهاى مديران و... براى ورود به بحث، از اين روش استفاده مى‏شود (فراگيرى و شمول نسبت به عرصه‏هاى تبليغ)

شرايط اختصاصی:

1 . مقدمه چيني مناسب .

2 . استدلال مناسب براي ضروري بودن مطلب.

3 . ميزان ضرورت.

4 . هنگام اجرا، حمل بر تحميل عقيده بر مخاطب نشود

 5. رعایت احترام مخاطب. 

 

                                

                                             نمونه بیان ضرورت مطلب:                  از کتاب پرچم برافراشته

موضوع: مهدویت.                                                     مخاطب:جوان مذهبی ، تحصیل کرده.

امام مهدی(عج) پیشوائی زنده ، حاضر و ناظر است و درباره با آن حضرت سؤالات فراوانی ـ به ویژه میان نسل جوان ـ مطرح می شود و با وجود پاسخگوئی به پرسشها در آثار گذشتگان ، همچنان ابهامات زیادی مانده و در پاره ای موارد پاسخهای قبلی در خور مخاطبان کنونی نیست.

وبا توجه به اهمیت مسئله امامت و نقش محوری آن در ساختار فکری و عملی شیعیان ، دشمنان همواره کوشیده اند درباره امام مهدی(عج) شبهاتی افکنند و معتقدان به آن حضرت را دچار تردید نمایند ؛ مثل شبهه در ولادت آن حضرت ، شبهه در غیبت آن حضرت و ... .

و نیز گاهی دوستان نا آگاه از معارف اهل بیت(ع) مطالبی نادرست و بی اساس را درباره فرهنگ مهدویت بیان کرده و از این راه ، عده ای را به بیراهه برده اند یا می برند ، مثلا برای انتظار مهدی(عج) ، و قیام مسلحانه ایشان و امکان ملاقات با آن امام در دوره غیبت ، مطالبی نادرست و غیر منطبق با روایات گفته یا می گویند.

لذا با توجه به این مطالب ، ضرورت ایجاب می کند که  موضوع مهدویت را مورد بحث و بررسی قرار دهیم.

د) روش تعریف از مطلب :

ويژگيها:

1. استفاده از اين روش براى همه انواع مخاطبان مناسب است.

2. اين روش در عرصه‏هاى مختلف تبليغى (سخنورى، فيلم و سريال، كتاب و مقاله، و...) نسبتا فراگير است و در تحقيقات علمى خيلى از آن استفاده مى‏شود.

3. براى مخاطبان با استعداد، عالم و انديشمند، بيش‏تر تناسب دارد.

شرايط اختصاصی:

1 - بكر و بديع بودن مطلب

 2- اعتدال در تعريف

3. تعريف از مسلّمات

4. تعريف از مطلب، نه از خود

5. تسلط كافى ومیزان توانائی در پرداختن به مطلب.

*انواع تعریف:

1 – تکریم و تحسین مخاطب .

2 – تعریف از موضوع .

 3 – تعریف از منبع و ماخذ .

 4 – تعریف از شخصیت.

روش تکریم و تحسین مخاطب:

ويژگيها:

1. اين روش براى مخاطبانى كه احساسى‏ترند مؤثرتر است.

2. عرصه استفاده از اين روش خيلى گسترده نيست، مخصوصا در بخش تعريف از خود گوينده، دايره آن بسيار محدود مى‏شود. از اين روش هرگز به گستردگى روش سؤالى، ابهامى، و ضرورت مطلب نمى‏توان استفاده كرد و بيش‏تر در ارتباطات گفتارى مثل سخنرانى، اجراهاى تلويزيونى و همايشها به كار مى‏آيد.

شرايط اختصاصی:

هنگام استفاده از روش تكريم و تحسين، بايد شرايط زير را رعايت كرد:

1. تعريف از مخاطب يا از خود، حمل بر عوام‏فريبى، چاپلوسى و تملّق نشود.

2. تعريف از خود، حمل بر خودستايى نشود.

3. از غلوّ و اغراق پرهيز شود.

نمونه: تعریف ازموضوع:                 

موضوع:احترام به حقوق دیگران.                                                   مخاطب:جوان مذهبی ، تحصیل کرده.

بحث امروز ما در مورد موضوعی است که از آن به عنوان عام ترین قاعده اخلاقی جهان یاد می کنند که نه تنها در منابع دینی ما مثل روایت رسول مکرم اسلام(ص) ونهج البلاغه امیر المؤمنین آمده، بلکه در متون اخلاقی بسیار کهن قبل از اسلام به عنوان سنگ پایه اخلاق معرفی شده و متون اخلاقی از این قاعده به نام «قاعده زرین» نام می برند ، چون از دیر باز به عنوان نخستین اصل اخلاقی قلمداد شده است.

این قاعده در سنت چینی به زمان کنفوسیوس برمی گردد، شاگردش از وی پرسید؟

«آیا در جهان کلمه ای عام و دستوری کلی وجود دارد که بتوان آن را قانون حیات سراسر عمر قرار داد ؟ استاد جواب داد: بله1.

از طرفی کل فلسفه «کانت» نیز در حقیقت چیزی جز گسترش همین اصل اخلاقی نیست. 2

اصل اخلاقی که حضرت عیسی(ع) این قاعده را عصاره کتابهای آسمانی بر می شمرد و ضمن بیان این موضوع می گوید:

این است خلاصه تورات و کتب انبیاء. 3

سنت دینی ما نیز بر این قاعده پای فشرده است ، قاعده ای که مسلمان و کافر را یکسان فرا می گیرد.

و اما آن قاعده!        

  امام علی (ع) از فرزندان خود و دیگر فرزندان معنوی خود می خواهد این قاعده را اصل و بنیاد اخلاقی و رفتارهای خویش قرار دهند و در سفارش دقیق به فرزندش امام حسن(ع) در نامه31 نهج البلاغه می فرماید:

«یا بنی اجعل نفسک میزانا فیما بینک و بین غیرک .... .

1 تاریخ جامع ادیان جان بی ناس ترجمه علی اصغر حکمت

2 فصل نامه کتابهای اسلامی ش7 زمستان 81 کپی رایت از دیدگاه اخلاق اسلامی سید حسن اسلامی.

3 انجیل متی باب7 بند 12.

* روش ابهامي :

شرايط اختصاصی:

1. اخفاء موضوع.

2. مبهم نبودن مطالب.

3. رعايت هوشمندي مخاطب.

4. خلاقيت و ابتکار.

5. غالبا در موضوعات تکراري و غير جذاب.

 

نمونه ابهام: 1                    

موضوع:شخصیت امام خمینی(ره)                       مناسبت: 12بهمن                          مخاطب: دبیرستانی ها

دیشب مشغول مطالعه کتابی بودم که اطلاعات عجیب ، جالب و درد ناکی داشت اما جدای از محتوای کتاب ، انتهای آن چند عکس و تصویر داشت که گویاتر از نوشته های کتاب با آدم حرف می زد ، وقتی یکی از عکسها راکه تصویر بوسه یک مرد به دست یک زن خارجی بود دیدم ، یک حقیقت و پاسخ یک سؤال برایم روشن شد و آن سؤال این بود که چرا مثل امروزی مردم سر از پا نمی شناختند و دلهای ایرانیان در فرودگاه مهر آباد موج می زد ، آن تصویر ، تصویر بوسه بالاترین مقام رسمی ایران (محمد رضا پهلوی)در سال 1357 بر دست ملکه انگلیس بود که با خفت و ذلت سر خم کرده بود و دست ملکه انگلیس را می بوسید. 1

با دیدن این صحنه به خوبی درک کردم که امام خمینی(ره) چه حقی بر گردن این مردم داشت و چه لطفی به آنها کرده بود و چه داشت که  جای پایش روی چشمان مردم این سر زمین در این روز تاریخی بود .

آری او عزت را به ما هدیه کرد ، عزتی که نتیجه اش امروز آن است که به جای آن صحنه دردناک دیروز ، در جهان امروز شاهدیم تمام قدرتهای بزرگ التماس ایران را می کنند و حاضرند دست ما را ببوسندتا دست از انرژی هسته ای خلق شده توسط جوانان ایرانی احیاء شده به نفس روح خدا ، امام خمینی(ره) ، برداریم و ما هرگز تسلیم نخاهیم شد...  .

1 دربار از نگاه دربار انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

نمونه ابهام: 2                    

موضوع : تفکر                                    مناسبت: مجلس ختم                           مخاطب: عموم مردم

در مشهد جائی است به نام مدرسه عباسقلی خان ، ظاهرا کاروان سرا بوده ، قدیمیها بلدند ، جوانها هم می دانند، صاحب این مدرسه یک شب قدم زنان، در زمانی که آنجا هنوز کاروانسرا بوده ، به پسرش گفت :

پسرم اگر من مردم این کاروانسرا را خراب کن و به جایش یک مدرسه بساز.

پسرش گفت: برای چه؟ جواب داد : برای این که طلبه ها بیایند و درس بخوانند و ... تا ثوابی به من برسد.

چراغ دست پسر بود آورد پشت سر یایا ، پدر گفت: چراغ خوب است نور از جلو بدهد من که نور پشت سر خود را نمی بینم

پسر سریع جواب داد: همانطور که نور پشت سر به درد نمی خورد کار خوب پشت سر هم به درد نمی خورد.

چه حرف خوبی ؟ بابا دستور داد  فردا دست به کار شدند و مدرسه کنونی را بر پا کردند. چرا؟ چون با این حرف خوب پسرش چند دقیقه به فکر فرو رفت .

چه خوب است ما هم چند دقیقه تفکر کنیم ، مجلس ختم باید مجلس تفکر باشد. حالا تفکر ... .

گمنام بازدید : 71 شنبه 30 فروردین 1399 نظرات (0)

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اقسام سخنرانی دینی: 
۱ــ تقسیم بر اساس سبک ها؛     ۲ــ تقسیم بر اساس اسلوب ها (شیوه و روش ها)؛

 

سبک های سخنرانی دینی:
۱ــ محاوره ای؛     ۲ــ خطابی؛     ۳ــ تلفیقی ( از محاوره ای و خطابی)؛     ۴ـ کلاسداری؛

 

اسلوب های( شیوه ها) سخنرانی دینی از جهت اقناع اندیشه:
۱ــ تجزیه و تحلیل؛ ۲ــ تعلیل و توجیه؛ ۳ــ توضیح و تبیین؛ ۴ــ تقسیم و تنظیم؛     ۵ــ گزارش تحقیق؛ ۶ــ مقایسه و ترجیح؛ ۷ــ طرح مسئله و تبیین آن؛    
۸ــ نقد و بررسی؛  ۹ــ دیالوگ( گفتگو و مناظره های صوری)؛    
۱۰ــ پرسش و پاسخ؛

 

اسلوب های (شیوه ها) سخنرانی دینی از جهت برانگیختن احساس:
۱ــ داستانی؛     ۲ــ داستان واره ای؛     ۳ــ توصیفی و ترسیمی؛    
۴ــ تخیّلی و شاعرانه؛     ۵ــ مناجاتی؛     ۶ــ موعظه ای؛   
۷ــ مبالغه٬ تأکید و تکرار؛

 

تقسیم مخاطب سخنرانی بر اساس کیفیت مخاطبان:
۱ــ از جهت سطح فرهنگی٬ علمی و اجتماعی( باسواد و بی سواد٬ بافرهنگ و بی فرهنگ٬ اجتماعی و...)                                                     
۲ــ از جهت انگیزه جهت شنیدن سخنان سخنران( باانگیزه و داوطلب٬ بی انگیزه و غیر داوطلب)                                                                       
۳ــ از جهت عام و خاص بودن( یعنی در یکی از جهات فوق٬ همه مثل هم و خاص هستند یا مخاطبان به شکل عمومی و از هر قسم در یک جا جمع شده اند.)

 

تقسیم براساس نوع مخاطبان:
۱ــ از نظر جنسیت٬ یا زن و یا مرد هستند.     ۲ــ از نظر سن می توانند کودک٬ نوجوان٬ جوان میان سال و یا کهن سال باشند.

 

تقسیم بر اسا کمیّت مخاطب:
۱ــ جلسات خلوت؛( مثل تحلیل بعضی مسائل)     ۲ــ جلسات متوسط؛          ۳ــ جلسات شلوغ؛( مثل طرح مباحث سیاسی)

 

تقسیم بر اساس مدّت سخنرانی:
۱ــ کوتاه مدت( ۱۰ ــ ۲۰ دقیقه)؛     ۲ــ میان مدت( ۲۰ ــ ۵۰ دقیقه)؛                ۳ــ بلند مدت۵۰ ــ ۹۰ دقیقه و بیشتر)؛

 

تقسیم بر اساس توالی و تسلسل:
۱ــ تک جلسه ای؛     ۲ــ مسلسل؛     ۳ــ متوالی و متناوب؛

 

تقسیم بر اساس بهره برداری از ابزارهای جدید:
۱ــ تخته؛     ۲ــ پرده؛     ۳ــ دستگاه اپک؛     ۴ــ منبر؛     ۵ــ تریبون؛     ۶ــ تلویزیون؛

 

تقسیم بر اساس موضوع بحث:
۱ــ اعتقادی     ۲ــ عرفانی؛     ۳ــ اخلاقی؛     ۴ــ سیاسی؛     ۵ــ اجتماعی؛     ۶ــ تاریخی؛     ۷ــ خانوادگی؛   ۸ــ سیاسی ــ اجتماعی؛    
۹ــ اخلاقی ــ عرفانی.....

 

ابعاد تغییر نگرش افراد در سخنرانی دینی:
۱ــ حوزه اندیشه؛     ۲ــ حوزه احساس ٬ هیجان و گرایش؛       
۳ــ حوزه رفتار

 

جهات اثر گذاشتن در اندیشه مخاطب:
۱ــ اثبات اندیشه های صحیح؛( موارد مهم: ۱ــ اطلاعات و آگاهی پیدا کردن؛   ۲ــ تغییر در ذهنیت مخاطب؛ ۳ــ افزایش قدرت تفکر و تعقل؛   ۴ــ بوجود آمدن زمینه برای ایجاد باور؛)
۲ــ ابطال اندیشه های غلط؛( موارد مهم: ۱ــ فهم کاذب بودن آگاهی های غلی؛   ۲ــ تغییر ذهنیت های غلط؛ ۳ــ  باز شدن مسیر پذیرفتن حق؛) 

 

انواع گرایش های انسان:
۱ــ گرایش های حیوانی؛( ۱ــ غریزه حب ذات و صیانت از نفس  ۲ــ غریزه جنسی)
۲ــ گرایش های انسانی؛( حقیقت جویی؛   فضیلت خولاهی؛   پرستش؛   جامعه گرایی؛   زیبایی خواهی؛   تمایل به جاودانگی؛   قدرت جویی؛)

 

ویژگی گرایش های انسانی:
۱ــ محرّک بودن؛     ۲ــ شدّت و ضعف؛     ۳ــ کشش به بی نهایت؛          ۴ــ زایش؛     ۵ــ ترکیب و تعاضد؛      ۶ــ تزاحم و تعارض؛

انواع تأثیر در گرایش ها؛
۱ــ ایجاد؛     ۲ــ تقویت؛     ۳ــ تجلّی؛

 

انواع برنامه عملی در سخنرانی دینی:
۱ــ ترک عادت ها و رفتارهای بد؛     ۲ــ اقدام به کارهای خوب و کسب فضایل؛

 

شاخص های سخنرانی مطلوب در حوزه آگاهی و اندیشه مخاطب:
۱ــ انگیزه پی گیری مطلب؛     ۲ــ تمرکز بخشیدن به اندیشه مخاطب؛         ۳ــ برانگیختن اعجاب مخاطب؛     ۴ــ فهم و اقتاع مخاطب؛         
۵ــ ماندگاری پیام؛     ۶ــ قابلیت پیام؛  ۷ــ ایجاد روحیه مطالعه٬ تحقیق و تفکر؛

 

شاخص ها سخنرانی مطلوب در حوزه احساسات و علایق مخاطب:
۱ــ تحریک عواطف انسانی و علایق معنوی؛     ۲ــ ایجاد علاقه مندی به موضوع بحث یا مجموعه گفتار؛
۳ــ ارضای حس زیبا گرایی؛     ۴ــ ارضای حس نوگرایی و نوجویی بشر؛     ۵ــ ایجاد انتظار برای جلسات بعد؛

 

شاخص های سخنرانی مطلوب در حوزه رفتار مخاطب:
۱ــ تغییر تظاهرات رفتاری منفی       ۲ــ اظهار تأیید سخنران 
۳ــ اظهار تأثر مخاطب؛      ۴ــ تصمیم به تغییر یا آغاز نوعی رفتار؛
 ۵ــ تبلیغ از سخنرانی؛     ۶ــ تقدیر و تشکر؛

 

نشانه های سخنرانی نامطلوب:
۱ــ خسته کننده بودن؛( عوامل: ۱ــ یکنواخت حرف زدن؛    ۲ــ ناهماهنگی بین محتوا٬ لحن ٬ صوت و حرکات دست٬ سر و چشم؛    ۳ــ مفید نبودن مطالب؛   ۴ــ  فاقد احساس بودن سخنان؛)
۲ــ احساس تکراری بودن؛
۳ــ برانگیختن مخالفت مخاطب؛( عوامل: ۱ــ مخالفت با عقاید مسلّم مخاطب بدون مقدّمه چینی لازم؛ ۲ــ مستند نبودن مطالب حساسیت برانگیز؛ ۳ــ تحقیر شنونده از طریق سخنان تحقیر آمیز؛۴ــ پایین بودن شخصیّت سخنران نزد مخاطب؛ ۵ــ مخالفت با فرهنگ بومی وملّی مخاطب؛ ۶ــ اصرار زیاد بر بدی های موجود و نادیده گرفتن نقاط مثبت مخاطب؛۷ــ نقد دائم مخاطب؛ ۸ــ گره های مستقیم مطالب با مخاطب دربارهٔ صفات و اعمال منفی؛)
۴ــ برچسب نامطلوب خوردن به سخنران؛

 

 

تمهیدات سخنرانی:
۱ــ مشخص کردن مخاطب؛     ۲ــ مشخص کردن هدف و پیام بحث  ۳ــ تعیین موضوع( محور)؛    
۴ــ تعیین عنوان؛      ۵ــ مسئله یابی و کشف رابطه ها؛     ۶ـ تعیین زاویه دید؛     ۷ــ تهیه محتوا؛     ۸ــ چینش مطالب؛     ۹ــ توجه ویژه به ایجاد انگیزهٔ ابتدایی ؛     ۱۰ــ توجه ویژه به نقطه اوج در تأثیر گذاری؛     ۱۱ــ تست نهایی محتوا؛

 

انواع مخاطب در سخنرانی دینی:
۱ــ مرد یا زن؛     ۲ــ کودک ٬ نوجوان ٬ جوان یا سالمند؛     ۳ــ باسواد یا بی سواد یا کم سواد؛     ۴ــ مذهبی یا غیر مذهبی؛     ۵ــ با انگیزه یا بی انگیزه( داوطلب یا غیر داوطلب)؛     ۶ــ عمومی؛( از هر سن و سال و سطح سواد و انگیزه و ...)

 

 پیامد های هدفمند نبود سخنرانی:
۱ــ انتخاب موضوع نامناسب؛     ۲ــ بهره برداری نا مناسب از فرصت؛( حتی در جایی که موضوع نیز مناسب باشد.)

 

معیار ها و راه های تعیین هدف:
۱ــ نیاز مخاطب؛   ۲ــ تمایلات مخاطب؛   ۳ــ ظرفیت مخاطب؛          
۴ــ شفافیت هدف؛     ۵ــ خُرد بودن هدف؛

 

راه های دستیابی به هدف:
۱ــ بررسی شخصی؛     ۲ــ استفاده از نظر خبرگان؛     ۳ــ استفاده از نظر مخاطبان؛

 

 

فواید تعیین موضوع( محور):
۱ــ پرورش مطلب؛     ۲ـ تفهیم مطلب به مخاطب؛     ۳ــ ماندگار شدن بحث؛     ۴ــ ارتباط با مخاطبان؛    ۵ــ اقناع اندیشه و تحریک احساس؛   
۶ــ امکان نوآوری و خلّاقیّت؛     ۷ــ پاسخگوئی به نیاز ها و تمایلات مخاطب؛    ۸ــ پرهیز از تکرار مطالب؛

 

معیارهای موضوع مناسب:
۱ــ مطابق با نیاز مخاطب باشد؛     ۲ــ دارای اولویت باشد؛     ۳ــ ریز و خاص باشد ٬‌نه کلی و عام؛    
۴ــ برای مخاطب جذّاب باشد؛     ۵ــ مطابق با ظرفیت ( گوینده٬ شنونده ٬ زمان و مقدار ساعت سخنرانی ٬ مکان ٬و مناسبت) باشد؛    ۶ـ از نظر دینی یا کاربرد اجتماعی ارزش تحقیق داشته باشد؛     
۷ــ منابع آن در دسترس باشد؛

اهمیت و فواید عنوان مناسب:
۱ــ سهولت در فهم مخاطب؛     ۲ــ جذب مخاطب؛     ۳ــ معرفی دیدگاه سخنران؛     ۴ــ ماندگاری محتوا و پیام؛ 

 

موارد سخنرانی های بدون پیام:
۱ــ جایی که سخنران ٬ مشهور و مطلوب باشد؛     ۲ــ موقعیت ها و مناسبت های ویژه و خاص( مثل شرایط خاص سیاسی٬ حماسی و ...)

 

ویژگی های عنوان مناسب:
۱ــ قابلیت تطبیق با محتوای بحث به دلالت مطابقی ٬ تضمّنی یا التزامی؛     ۲ــ جذابیّت؛     ۳ــ زیبایی در تعبیر؛    ۴ــ مناسب بودن باشأن و وزانت مباحث دینی؛     ۵ــ تازگی؛     ۶ــ کوتاه بودن؛

 

انواع عناوین؛
۱ــ  کوتاه یا بلند بودن؛     ۲ــ مبهم یا صریح بودن؛     ۳ــ علمی یا ادبی بودن؛

 

اقسام محتوای تاثیرگذار بر مخاطب:
۱ــ علوم متداول روز؛     ۲ــ استدلالی ٬ خطابی؛     ۳ــ تعبدی؛        
۴ــ ترکیبی از همه موارد و یا برخی از آن ها؛

 

 

انواع مطالعه:
۱ــ مطالعه آزاد؛     ۲ــ مطالعه هدفمند؛     ۳ــ مطالعه تکمیلی؛

 

اقسام مطالعه آزاد:
۱ــ مطالعه عمومی؛( ۱ــ یک دوره تفسیر قرآن کریم؛   ۲ــ یک دوره مختصر از روایات اهل بیت(ع) مثل نهج البلاغه٬ اصول کافی ٬ سفینة البحار؛        ۳ــ  یک دوره کتاب های یکی از عالمان جامع نگر و مطمئن شیعه مثل مرحوم شهید مطهری(ره ) تا آن جا که در تبلیغ کارایی دارد؛
۴ــ یک دوره مباحث اخلاقی؛     ۵ــ یک دوره احکام و مسائل شرعی؛   ۶ــ یک دوره تاریخ معصومین(ع))؛
۲ــ مطالعه تخصصی؛( ۱ــ مهارتی؛ ۲ــ محتوایی؛)

 

مواد سخنرانی:
۱ــ اشرف مواد؛          ۲ــ سایر مواد؛

 

اشرف مواد در سخنرانی:
۱ــ قرآن کریم؛     ۲ــ سنّت؛    

 

اهداف سایر مواد در سخنرانی:
۱ــ توضیح و تبیین نظری و تطبیق آن ها با واقعیات عینی؛     ۲ــ جمع بندی با عبارات ویژه ماندگار؛

 

 

سایرمواد؛( توضیح و تبیین و تطبیق آن ها با واقعیات عینی):
۱ــ تاریخ؛     ۲ــ سیره بزرگان؛     ۳ــ حکایت؛     ۴ــ داستان؛     ۵ــ قصّه؛     ۶ــ داستان واره؛      ۷ــ تشبیه؛
۸ــ مثال فرضی؛     ۹ــ ضرب المثل؛     ۱۰ــ لطیفه؛

 

سایر مواد؛(جمع بندی با عبارات ویژه):
۱ــ نقل قول بزرگان؛     ۲ــ شعر؛     ۳ــ سخنان حکمت آمیز؛     ۴ــ جملات استفهامیّه و شرطیّه؛ 

 

اقسام اسلوب های سخن بر اساس هدف:
۱ــ اسلوب های اقناعی؛         ۲ــ اسلوب های احساسی؛

 

اقسام اسلوب های اقناعی:
۱ــ تجزیه و تحلیل؛     ۲ــ تعلیل و توجیه؛     ۳ــ توضیح و تبیین؛            ۴ــ تقسیم و تنظیم؛    
۵ــ گزارش تحقیق؛   ۶ــ مقایسه و ترجیح؛ 
۷ــ طرح مسئله و تبیین آن؛     ۸ــ نقد و بررسی ؛   ۹ــ مناظره و گفتگو؛      ۱۰ــ پرسش و پاسخ؛

 

اقسام اسلوب های احساسی:
۱ــ داستانی؛      ۲ــ توصیفی وترسیمی؛      ۳ــ تخیلی و شاعرانه؛            ۴ــ ادبی؛     ۵ــ مناجاتی؛      ۶ــ موعظه ای؛      ۷ــ تعظیمی؛      
۸ــ تکراری؛      ۹ــ تأکیدی؛

 

راه های تمرکز بخشی مخاطب در سخنرانی:
۱ــ طرح معما گونه مطالب؛       ۲ــ بیان مطالب فوق العاده مهم؛         
۳ــ استفاده ازدسته بندی مناسب؛     ۴ــ دعوت مستقیم به تمرکز؛                    
۵ــ پرهیز از عوامل حواس پرتی؛

 

اقسام استدلال از نظر صورت:
۱ــ قیاس؛      ۲ــ استقراء؛      ۳ــ تمثیل؛

 

اقسام استدلال از نظر محتوا(مواد):
۱ــ برهان؛      ۲ــ جدل؛     ۳ــ مغالطه؛( مناسب مجالس دینی نیست)        ۴ــ خطابه؛      ۵ــ شعر؛

 

اقسام مواد در استدلال:
۱ــ یقینیات؛      ۲ــ مظنونات؛      ۳ــ مشهورات؛      ۴ــ وهمیات؛                ۵ــ مسلّمات؛      ۶ــ مقبولات؛      ۷ــ مشبّهات؛      ۸ــ مخیّلات؛

 

راه های تقویت استدلال:
۱ــ استناد در مباحث نقلی؛      ۲ــ ذکر آمار و نمونه های تحقیقی؛           ۳ــ ذکر نمونه و مصداقی بحث کردن؛

 

انواع تحریک احساس:
۱ــ انگیزه پیگیری مطلب؛      ۲ــ زیباگرائی؛          ۳ــ اعجاب                ۴ــ علاقه مند کردن به بحث یا مجموعه گفتار؛          ۵ــ محبت؛       ۶ــ علایق معنوی؛      ۷ــ نوگرائی؛

 

 

 

روش های انگیزه پیگیری مطلب ( ایجاد انگیزه ابتدایی در اول سخنرانی): 

۱ــ روش سؤالی( شرایط استفاده؛ ۱ــ کاربردی و مورد نیاز مخاطب بودن سؤال ۲ــ امکان پاسخگوئی به سؤال ۳ــ طرح سؤتال با ادبیات مخاطب ) ؛      
۲ــ روش ابهامی( شرائط استفاده؛ ۱ــ بیان اولویت در این روش با اشرف مواد ۲ــ در نظرگرفتن ظرفیت و حوصله مخاطب ۳ــ میزان و زمان ابهام بر اساس هوشمندی مخاطب)؛
۳ــ روش داستان گوئی( شرائط استفاده؛ ۱ــ اولویت ذکر داستان هایی که از اشرف مواد بیان شده ۲ــ تناسب حجم و نوع داستان با محتوا و زمان سخنرانی ۳ــ تناسب داستان با ظرفیت فکری مخاطب ۴ــ دوری از تحریف داستان  ۵ـ تناسب پرورش داستان با ظرفیت مخاطب ۶ــ ذکر داستان همراه با تجزیه و تحلیل)؛
۴ــ روش بیان ضرورت مطلب( شرائط استفاده؛ ۱ــ دوری از تحمیل عقیده ۲ــ رعایت حوصله و ظرفیت مخاطب )؛                                                       
۵ــ روش  تعریف از مطلب ( شرائط استفاده؛ ۱ــ اعتدال در تعریف ۲ــ تعریف از مسلمات ۳ــ بکر و بدیع بودن مطلب ۴ــ تسلط کافی ۵ــ تعریف از مطلب٬ نه از خود)؛
۶ــ روش تکریم و تحسین( شرائط استفاده؛ ۱ــ دوری از عوام فریبی و چاپلوسی ۲ــ دوری از غلو واغراق ۳ــ  استفاده از تعریفِ غیر مستقیم برای مخاطبان خاص )؛
۷ــ روش استمرار و تقویت انگیزه(نحوه استفاده؛ ۱ــ تغییر خطاب  ۲ــ به تأخیرانداختن بیان نتیجه   ۳ــ قسم خوردن ۴ــ بدیهه گویی ۵ــ تغییر لحن ۶ــ زیباگویی)؛

 

 

 

 

روش های زیبا گرائی:
۱ـ استفاده از شعر(فوائد؛ ۱ــ ارضای حس زیباگرایی مخاطب ۲ــ تقویت ماندگاری پیام ۳ــ فراهم کردن زمینه استراحت ذهنی برای سخنران ۴ــ نشان دادن تسلط سخنران بر مطلب و جلسه ۵ــ اعجاب مخاطب٬ در صورت زیاد بودن محفوظات شعری گوینده )؛
(شرائط استفاده؛ ۱ــ عدم بزرگ نمایی شاعران ۲ــ اولویت استفاده از شعر بعد از اقناع اندیشه ۳ــ اولویت به کاربردن اشعار برگرفته از آیات و روایات  
۴ــ سلیس و روان و با محتوا بودن اشعار ۵ــ پرهیز از اشعار سبک و رکیک ۶ــ دور از تحریف بودن اشعار۷ــ از حفظ خواندن اشعار ۸ــ متناسب بودن با محتوای سخنرانی)؛
۲ــ استفاده از قطعات ادبی( فوائد؛ ۱ــ بالا رفتن قدرت ماندگاری پیام
۲ــ متناسب بودن با مخاطبان امروزی بویژه جوانان)؛
(شرائط استفاده؛ ۱ــ درست گویی فدای زیبا گویی و قافیه سازی نشود   
۲ــ روان گویی ۳ــ صورت گرفتن زمینه سازی مناسب برای مخاطب جهت این که مخاطب احساس بازی با الفاظ از سوی سخنران پیدا نکند ۴ــ عدم استفاده برای نخاطبان کم سواد یا بی سواد مگر این که برای این دسته قابل درک باشد)؛
۳ــ استخدام واژه های مناسب و تعابیر زیبا( راههای دستیابی به این روش؛
۱ــ مطالعه کتاب های نثر ادبی  ویادداشت برداری از تعابیر و واژه های زیبا ۲ــ گوش دادن به سخنان سخنوران زیباگو و یادسپاری و یادداشت برداری از تعابیر زیبای آن ها    ۳ــ تمرین و ممارست دائم ۴ــ تمرین در نوشتن نثرهای زیبا)؛
۴ــ استفاده از بیان زیبایی ها( اسلوب های قابل استفاده در این روش؛
۱ــ توصیف و ترسیم ۲ــ تجزیه و تحلیل    ۳ــ توضیح و تبیین)؛
(شرائط استفاده؛ ۱ــ هدفمند بودن زیبا سازی نه سرگرم کننده بودن ۲ــ اولویت در زیباسازی معنوی کلام نه زیباسازی ظاهر کلام)؛
۵ــ تنظیم و دسته بندی مناسب(شرائط استفاده؛ ۱ــ ضرورت وجود ربط بین تقسیم بندی ها)
۶ــ پرهیزاز عوامل کاهش دهنده زیبایی( عوامل کاهش دهنده زیبایی؛ ۱ــ لهجه های محلی تند۲ــ واژه ها و اصطلاحات علمی وطلبگی ۳ــ غلیظ تلفظ کردن کلمات ۴ــ عبارات تمسخر آمیز ۵ــ تکیه کلام ۶ــ غلط مشهور و صحیح مهجور)؛

 

 

روش های ایجاد اعجاب در سخنرانی؛
۱ــ بیان مطالب عجیب
۲ــ برداشت و نتیجه گیری خلاف پیش بینی مخاطب
۳ــ بیان جملات و فرازهای خلاف پیش بینی
۴ــ صراحت غیر معمول
۵ــ نتیجه گیری زود هنگام
۶ــ تضاد گویی ( منظوربیان سخنان تضاد نیست بلکه بیان سخنانی در تضاد با انتظارات مخاطب یا اقتضای جلسه است)؛
۷ــ تبلیغات منفی
۸ــ رد عقاید مسلّم مخاطب
۹ــ لطیفه گویی و طنز( فواید طنز گویی؛ ۱ــ عامل ماندگاری پیام است ۲ــ موجب شیوع و فراگیری پیام است
۳ــ ایجاد حالت انس بین گوینده و شنونده ۴ــ دور کردن ذهنیت های منفی مثل خشک بودن و... از ساحت سخنران ۵ــ موجب آسان شدن فهم ۶ــ عامل رفع خستگی از سخنران و مخاطب ۷ــ دور شدن حالت اضطراب از سخنران )؛
(شرائط طنز گویی؛ ۱ــ تحقیر شدن بدی ها نه خوب ها و بعضا بدها ۲ــ عدم منافات با وقار طلبگی ۳ــ خارج نشدن از محدوده حق و حقیقت ۴ــ رعایت شدن حقوق انسان ها ۵ــ تناسب میزان و حجم آن با سخنرانی ۶ــ ذکر کردن بعد از اقناع و استدلال در سخنرانی ۷ــ عدم ذکر آن موقع تأثیر گذاری معنوی و ذکر مصیبت)؛

 

 

روش های علاقه مندی به بحث یا مجموعه گفتار؛
۱ــ گره با نیازها و علایق مخاطب( منظور پیوند مواد سخنرانی با نیاز ها ٬‌امیال ٬ آرزوها ٬ خواسته ها و احساسات مخاطب)؛
(شرائط استفاده؛ ۱ــ  اولویت بعد از اقناع اندیشه ۲ــ در صورت زیر سؤال رفتن کرامت مخاطب ٬‌غیر مستقیم بیان کردن ۳ــ  عدم کثرت گره ها در سخنرانی ۴ــ بیان نقطه مثبت مخاطب در صورت بیان گره های مرتبط با نقاط ضعف مخاطب)؛
۲ــ مناظره گونه و مباحثه گونه سخن گفتن( منظور یک مناظره یا مباحثه صوری ترتیب می دهد و به جای طرفین یا سه طرف مباحثه خود سخنران صحبت می کند.)؛

 

روش های ایجاد محبت در سخنرانی؛
۱ــ مهربانانه سخن گفتن
۲ــ از مهربانی گفتن

 

روش های ایجاد علایق معنوی در مخاطب؛
( اقسام علایق معنوی: ۱ــ پرستش و خداگرایی ۲ــ نیکی کردن به دیگران  
۳ــ گرایش به گفتگو با قدرت برتر)؛
۱ــ موعظه وار سخن گفتن
۲ــ تعظیم خوبی ها
۳ــ تحقیر بدی ها

 

روش های ایجاد نوگرائی؛
۱ــ استفاده از ادبیات نو و تعابیر تازه (فایده بیان الفاظ و تعابیر نو ؛ ایجاد موج های عظیم اجتماعی د رجوامع مختلف)؛
( راه دستیابی به این مهارت؛ استفاده از کلمات مترادف و پرهیز از تکرار یک واژه)؛
۲ــ ذکر داستان ها ٬ داستان واره ها و حکایات ناشنیده و برداشت نکته های ظریف از آن ها
۳ــ طرح مباحث جدید و مسائل تازه
۴ــ بیان راه حل های نو
۵ــ استفاده از ترکیب های نو در چینش سخن                                           

شرائط عمومی تحریک احساس؛
۱ــ احساس ٬ شور و هیجان خود سخنران
۲ــ جایگاه معنوی ٬ علمی و اجتماعی سخنران
۳ــ رعایت مقتضای حال در سخنرانی ( منظورتناسب تحریک احساس با فضای سخنرانی از نظر شدت یا ضف تحریک کردن احساس و بیان مواد حاوی تحریک احساس در موقعیت های زمانی سخنرانی است )؛
۴ــ رعایت مناسبات گوینده و شنونده ( منظور تناسب محتوا و چگونگی بیان آن با موقعیت شخصی و اجتماعی سخنران است)؛
۵ــ پرهیز از پراکنده گویی( منظور شناختن مسیر رسیدن به هدف در سخنرانی برای تحریک احساسِ مناسب در زمان آن است)؛
۶ــ رعایت عقلانیت و اعتدال و دوری ز افراط در تحریک احساس

 

انواع چینش مطالب؛
۱ــ بر اساس قالب های سخن
۲ــ ترتیب مطالب چند سخنرانی
۳ــ تأثیر گذاری
۴ــ اجزاء سخن

 

 

اقسام قالب های سخنرانی؛
۱ــ طرح موضوع و بیان موضوع ( در این قالب ممکن است از اسلوب گزارش تحقیق استفاده شود)
۲ــ طرح مسئله و حلّ مسئله(این نوع چینش ٬ با اسلوب « تجزیه و تحلیل» و « نقد» خیلی سازگار است. این نوع از سلوب و قالب برای بحث های علمی ٬ فکری و کلاسیک کاربرد بیشتری دارد)؛
۳ــ ایجاد ابهام و رفع ابهام
۴ــ مقدمه چینی های متوالی ( تفاوت این قالب با قالب « طرح موضوع و بیان موضوع» در مقدمه چینی های ابتدایی و نگاه مقدماتی به گزاره های اول سخن است)؛
۵ــ پراکنده گویی و کشکولی سخن گفتن
۶ــ تقدیم و تأخیرو یا ترکیب آن ها با هم در هر یک از قالب های سخن
نکته؛ قالب «طرح موضوع و بیان  موضوع» یا قالب« طرح مسئله و حلّ آن برای مخاطب عوام مناسبت بیتری دارد و قالب « ایجاد ابهام و رفع آن» و یا قالب « مقدمه چینی های متوالی» و قالب طرح مسئله و حلّ آن » برای مخاطبان هوشمند و شتاب زده و مخصوصا جوانان مناسبت بیشتری دارد.

 

ترتیب مطالب سخنرانی؛
اقسام سخنرانی های متوالی؛
۱ــ اختصاص هر جلسه به یک موضوع مستقل
۲ــ تقسیم مباحث با یک موضوع در چند جلسه
۳ــ اختصاص هر چند جلسه به یک محور و موضوع بحث جداگانه (در این شکل از سخنرانی باید دسته بندی مطالب٬ خیلی قوی اجرا اجرا شود  تا تداخل مطالب صورت نگیرد)؛

 

 

چینش براساس تأثیرگذاری؛
چینش اجزای سخن در سخنرانی؛ 
۱ــ خطبه ( فایده؛ سبب آمادگی مخاطب و مقدمه ای برای ایجاد تمرکز در اوست)؛
(معیار های انتخاب حجم خطبه؛ ۱ــ مدت زمان سخنرانی ۲ــ انگیزه های دینی و غیر دینی و حوصله مخاطب)؛
محتوای خطبه؛ ۱ــ شروع با نام خداو تمسّک به نام پروردگار که مایه برکت است ۲ــ حمد و ثنای الهی که عامل جلب رحمت خداوندی است ۳ــ درود و سلام بر پیامبرخدا(ص) و اهل بیت معصوم(س) او که نشانه تولّی است۴ــ لعن و نفرین دشمنان پیامبر(ص) و اهل بیت گرامیش که نشانه تبرّی است )
( شرائط استفاده؛ ۱ــ تناسب خطبه با موضوع سخن ۲ــ بیان خطبه به صورت شعر یا به زبان فارسی با توجه به اقتضای مخاطبان ۳ــ بیان خطبه های موثّق در سخنرانی ۴ــ متناسب با زمان سخنرانی که در سخنرانی های طولانی ذکر خطبه های طولانی و در سخنرانی های کوتاه بیان خطبه کوتاه ۵ــ بیان خطبه به صورت مختصر برای مخاطبان غیر مذهبی و یا بی حوصله)؛                                                                                                                            

 

۲ــ مقدمه (استفاده از تعابیر و الفاظ زیبا و در عین حال مختصر و روان بسیار کارساز است؛ در طرح مقدمه ٬ هم عجله بی جا مضر است و هم تأنّی و کندی بی جا؛ اسلوب ایجاد انگیزه برای پیگیری مطلب در ابتدای سخن بخشی از مقدمه است)؛
( اهداف مقدمه؛ ۱ــ آماده سازی روحی مخاطب و ایجاد حوصله در او جهت استماع بحث؛  که استفاده از راه های برانگیختن کنجکاوی و انگیزه استماع و پی گیری مطلب در مخاطب٬ برای رسیدن به این هدف بسیار مناسب است. ۲ــ تثبیت جایگاه سخنران در نزد مخاطب؛ که استفاده از روش های ایجاد انگیزه پیگری مطلب مثل روش تکریم و تحسین ٬ یا بیان ضرورت مطلب برای رسیدن به این هدف مناسب است)؛                                                                                          

 

۳ــ متن ( مطالب تأثیرگذار بر احساس یا اندیشه در مقدمه به عنوان زمینه سازی برای تأثیرگذاری بر احساس و اندیشه در موضوع اصلی سخنرانی که در متن اجرا می شود که این هم خود مقدمه ای برای رسیدن به نقطه اوج  و حسن ختام می باشید)؛                                                                                                          

 

۴ــ نتیجه گیری و جمع بندی( فواید بیان جمع بندی؛۱ــ فهم بیشتر مخاطب ۲ــ ماندگاری پیام ۳ــ زمینه سازی برای بحث های بعدی ۴ــ قابلیت انتقال پیداکردن مطالب توسط مخاطبان )
(چگونگی بیان نتیجه گیری و جمع بندی؛ ۱ــ ضرورت کوتاه بودن جمع بندی ۲ــ ضرورت بیان الفاظ  و عبارات جدید در نتیجه گیری ۳ــ عدم بیان نتیجه گیری در بحث هایی که از دسته بندی مناسبی برخوردارند و خود به خود روشن هستند)؛

 

 

۵ــ نقطه اوج ( اهمیت نقطه اوج؛ سخنران بهتر است نقطه جدا شدن خود از مخاطب را در زمان اوج تأثیرگذاری قرار دهد)؛                                                                             

 

 

( اجزای نقطه اوج در سخنرانی دینی؛ ۱ــ قسمت های پایانی متن سخنرانی  ۲ــ گریز ۳ــ ذکر مصیبت)؛
(فوائد نقطه اوج؛ ۱ــ شیرین شدن ذائقه مخاطب ۲ــ ایجاد انگیزه در مخاطب جهت شرکت در جلسات بعدی)؛                                                                                                                                                                                                   

 

 

 

راههای ایجاد نقطه اوج در قسمت پایانی سخنرانی؛
۱ــ انتخاب نکته های بدیع و بکر برای انتهای بحث ؛ [ مهمترین نکته را در پایان ذکر کنیم][ بدیع و بکرو مهم بودن نکته٬ با توجه به مخاطب سنجیده می شود و باید از نگاه او چنین باشد]
۲ــ ایجاد امید و نشاط٬ پس از بیم و انذار؛
۳ــ معرفی ملجأ و پناهگاه پس از آشنایی مخاطب با بی کسی ٬ بی پناهی و تنهایی؛
۴ــ  نوید یُسر و آسانی پس از سختی و مشکلات ؛ ( مهم در سخنرانی ایجاد احساس نشاط و شادابی معنوی در مخاطب است)؛
۵ــ بیان جلوه های رحمت و محبّت اهل بیت(ع) ؛ [ موضوع سخن هر چه باشد٬ می توان به نوعی آن را در پایان به اهل بیت(ع) عصمت و طهارت ربط داد.
۶ــ مناجات ؛ ( ذکر قطعاتی از مناجات و گفتگو با خدا٬ امام زمان(عج) و اهل بیت(ع) یا شهدا که باید اولا با حس و حال معنوی بیان شود و ثانیا متناسب با فضای بحث باشد)؛
[نکته؛ در تمامی راههای مقدمه سازی برای ایجاد نقطه اوج در قسمت های پایانیِ متنِ سخنرانی ٬ می توان با آوردن قصه های مناسب و استفاده از هنر بیان داستان ٬ به تحریک احساس قوی پرداخت.]                                                                                              

 

(راههای ایجاد نقطه اوج در گریز)؛
( فوائد گریز به ذکر مصیبت در سخنرانی دینی؛ ۱ــ پیوند بحث با ذکر مصیبت ۲ــ طبیعی جلوه دادن اجرای ذکرمصیبت ۳ــ ایجاد زمینه برای تحریک بیشتر احساس مخاطب در ذکر مصیبت ۴ــ ایجاد فرصت برای سخنران جهت آمادگی روانی برای اجرای ذکر مصیبت ۵ــ کم کردن فشار عصبی و روانی سخنران ٬ هنگام اجرای ذکر مصیبت)؛
شرائط گریز به ذکر مصیبت در سخنرانی دینی؛ ۱ــ کوتاه بودن ۲ــ گویا بودن؛[ قابل فهم و روشن باشد] ۳ــ به هنگام بودن[ باید پس از بخش پایانی متن سخنرانی و قبل از ذکر مصیبت جاسازی شود] ۴ــ تداعی نمایی[ بی این معنا که نباید مخاطب احساس کند سخنران این قطعه را از قبل برای گریز انتخاب کرده بوده است ٬ بلکه باید احساس او چنین باشد که الآن این نکته به ذهن گوینده تداعی شده است] ۵ــ تغییر صدا و لحن [ لحن٬ بستر و زمینه ای برای بازی با صدا و جریان صدا است. در ذکر مصیبت معمولا از لحن عاطفی یا حماسی استفاده می شود. اگر بخواهیم مظلومیت اهل بیت(ع) را ترسیم کنیم ٬ لحن عاطفی مناسب است ٬ و اگر بخواهیم بُعد حماسی آنانم را توصیف کنیم ٬ باید از لحن حماسی بهره بگیریم.] ۶ــ رعایت تناسب در بروز احساس[ به این معنا که بروز احساس در گریز باید بیشتر از قطعه پایانی متن سخنرانی و کم تر از ذکر مصیبت باشد] ۷ــ رعایت سرعت و فرصت مناسب ۸ــ تمرکز بخشی به اندیشه مخاطب

 

 

راههای ذکر مصیبت؛

(آخرین قسمت از نقطه اوج( حسن ختام) در سخنرانی ذکر مصیبت است که با عنوان فن رثاء تدریس می شود)؛                                                                                                                                                                     

 صورت های مطلوب در رسیدن به نقطه اوج؛

۱ــ به کار بردن شیب ملایم از ابتدای سخنرانی که نقطه ٔ اوجآن پایان سخنرانی است ۲ــ به کار بردن چند نقطه اوج در سخنرانی دینی که اثرگذارترینش در پایان سخنرانی ذکر می شود.                                                                                                                

 

صورت های نامطلوب دررسیدن به نقطه اوج؛
۱ــ نداشتن نقطهٔ اوج یا ضعیف بودن آن ۲ــ نبودن نقطه اوج در پایان سخنرانی ۳ــ ضعیف بودن نقطه اوج ها و نبودن نقطه اوج قوی در پایان سخنرانی                                                                                                 

 

شرایط کلی در اجزای نقطه اوج؛
(۱ــ ذکر مصیبت قوی راهی برای رسیدن به نفطه اوج ۲ــ ضرورت هماهنگی در سه بخش نقطه ٔ اوج برا یتحریک احساس خاص مثل امید ۳ــ ضرورت هماهنگی در سه بخش نقطه اوج برای تحریک احساس شادی در مجالس شادی و غیر شهادات معصومین(ع) ۴ــ ضرورت شیب ملایم برای تحریک احساس در سه بخش نقطه اوج )؛                                                                                                    

 

 

۶ــ دعا ؛
( چگونگی دعا کردن در پایان سخنرانی دینی؛ ۱ــ اولین دعا برای حضرت بقیّة الله(عج) ۲ــ متناسب بودن دعا با مطالب ارائه شده در سخنرانی  ۳ــ مدّ نظر گرفتن حوائج مخاطبان و متناسب با خواسته ها و مشکلات آنان دعا کردن ۴ــ مورد توجه قرار دادن مسائل اساسی جهان اسلام و مسلمانان)؛

 

چگونگی بالا بردن کیفیت اجرای سخنرانی؛

۱ــ طراحی و خلاقیّت  در حین سخنرانی ( فوائد؛ ۱ــ ایجاد شکوفایی و خلاقیت در سخنرانی ۲ــ تعامل روانی و تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب ۳ــ ایجاد نشاط در سخنرانی ٬ به خاطر نشاط بیشتر سخنران)؛                                                                                                                                   

۲ــ شجاعت در تغییر موضوع یا محتوا ( عوامل بوجود آورنده ؛ ۱ــ کمبود وقت ۲ــ تغییر مخاطب ۳ــ تغییر میزان جمعیت ۴ــ تغییر در ابزارهای ارتباطی و بهتر یا بدتر شدن آن ها ۵ــ تغییر فضا ۶ــ مساعد نبودن حال سخنران و یا مخاطب به خاطر اتفاقات خاصی که افتاده است)؛

۳ــ جلوگیری از تأثیر نامطلوب که مخاطبان خاص بوجود می آورند؛

 

 

 

 

هماهنگی های لازم در سخنرانی جهت تاثیر گذاری بیشتر؛

۱ــ صوت و لحن ۲ــ موضوع و محتوا ۳ــ حرکات جسمانی ( مثل سخنرانی های سیاسی با سخنرانی های اخلاقی)

 

روش های ایجاد سرعت در سخنرانی؛
(سرعت؛ یعنی انتقال محتوای بیشتر در زمان کمتر)؛
۱ــ تند حرف زدن ( تلفظ سریع واژه ها)؛ ۲ــ حذف بعضی از واژه ها ( کاربرد بیشتر این روش در کلاسداری)؛ ۳ــ  حذف برخی از جملات و مطالب( موقعی که مخاطب با مطالب موجود ٬ به مطالب محذوف پی می برد)؛ ۴ــ بی پاسخ گذاشتن سؤال ها ( موقعی که مخاطب پاسخ آن ها را می داند)؛ ۵ــ بیان مطالب متراکم و بدون توضیح( موقعی که مخاطبان ٬ سخنران را کم سواد تلقی کرده و انگیزه استماع ندارد و نیز در جلساتی که مخاطبانِ عالم و دانشمند دارد)؛ ۶ــ عدم تکرار مطالب

 

فواید ایجاد سرعت در سخنرانی؛
۱ــ جذب مخاطب هوشمند۲ــ جلب توجه بیشتر ۳ــ مرعوب ساختن مخاطب نسبت به تسلط سخنران ۴ــ ایجاد زمینه برای خلاقیت سخنران ۵ــ کنترل نظم جلسه ۶ــ اعلام فرعی بودن برخی مطالب

مضرات ایجاد سرعت در سخنرانی؛
۱ــ عدم فهم مطالب توسط برخی از مخاطبان ۲ــ ارتباط برقرار نکردن با دل مخاطب ۳ــ دفع مخاطب غیر هوشمند

 

روش های ایجاد فرصت در سخنرانی؛
(فرصت؛ یعنی ارائه مطالب کمتر در زمان وسیع تر به منظور فرصت دادن به مخاطب برای تأمل و اندیشه)؛
۱ــ کُند و شمرده سخن گفتن؛ ۲ــ تمام کردن جملات؛ ۳ــ  بی پاسخ نگذاشتن سؤال ها؛ ۴ــ با توضیح و تفصیل بین کردن مطالب؛ ۵ــ مجال دادن برای عکس العمل مخاطب؛ ۶ــ تکرار جمله ها و مطالب؛

فوائد ایجاد فرصت در سخنرانی؛
۱ــ ایجاد زمینه برای فهم و توجه بیشتر؛ ۲ــ تحریک بیشتر احساس در مواردی که تحریک احساس مبتنی بر هضم و فهم بیشتر باشد مثل ایجاد حس غم و اندوه ۳ــ ایجاد زمینه برای تفکردر سخنرانی و آماده شدن برای فرازهای بعدی ۴ــ کمک به ماندگاری بیشتر پیام ۵ــ ایجاد زمینه برای پرورش مطالب٬ مخصوصا در فرصت محتوایی ۶ــ ایجاد زمینه برای تفکر مخاطب پیرامون موضوع و تطبیق محتوا با مصادیق آن ۷ــ مرعوب ساختن مخاطب نسبت به تسلط سخنران بر اداره جلسه ۸ــ وجود فرصت برای بروز احساسات مخاطب و هر نوع عکس العمل دیگر ٬ مثل : صلوات و تکبیر ۹ــ اهمیت دادن به موضوع یا شخص خاص ٬‌از طریق مکث کردن

مضرات ایجاد فرصت در سخنرانی؛
۱ــ جلب توجه کمتر در بعضی موارد ۲ــ احساس عدم تسلط سخنران بر بحث ۳ــ کم شدن خلاقیت سخنران

 

مدیریت سخنرانی در ارتباط با مخاطبان غیر داوطلب؛ 
۱ــ کوتاه و گویا سخن گفتن ۲ـــ پرهیز از بحث های جنجالی یا موضوعات مورد نفرت مخاطب مثل بحث های سیاسی ۳ــ استدلالی سخن گفتن

 

مراحل ایجاد انگیزه در جلسات شلوغ؛
۱ــ ایجاد انگیزه اوّلیه و شروع مناسب سخنرانی ۲ــ مدیریت مطلوب جلسه     ( تمهیدات سخنرانی) ۳ــ گریز و شروع مناسب
( سخنرانی در جلسات شلوغ نیازمند با روش های سخنرانی ٬ تجربه ٬ تمرین و خلاقیت بیشتر است)؛

دلائل مطلوب نبودن سخنرانی های کوتاه مدت؛
۱ــ ملاک در سخنرانی تأثیرگذاری بر مخاطب است و تأثیرگذاری نیاز به انگیزه سازی ٬‌به اوج رسانی ٬ فرود و نتیجه گیری دارد و این امور اغلب در زمان کم امکان اجرا ندارد و یا اجرای آن بسیار دشوار است.
۲ــ سخنران در بستر مناسب می تواند عیوب سخنرانی خود را شناخته و برطرف کند ٬ و در زمان کم ٬ در بسیاری از موارد چنین امکانی وجود ندارد و یا بسیار مشکل است٬ مگر این که سخنران نخواهد هنرمندانه و مؤثر سخن بگوید.
۳ــ تعامل با مخاطب و خلاقیت در سخنرانی٬‌نیاز به زمان مناسب دارد و در زمان کم ٬‌کار بسیار دشوار و یا ناممکن خواهد شد.
۴ــ اصل در تبلیغ٬‌ایجاد پختگی مخاطب است. در سخنرانی کوتاه ممکن است مخاطب داغ شود ٬‌ولی پخته نمی شود. داغ دوباره سرد می شود ولی پخته ٬ خام نمی گردد.

 

چگونگی ایجاد انگیزه در جلسات متوالی؛
۱ــ تعریف و توضیح اجمالی بعضی از مباحث آینده در جلسه اول؛
۲ــ طرح موضوعات جلسات بعد در اوج احساسات مخاطب در جلسات پیشین؛
۳ــ تقویت تحریک احساس در همه جلسات؛
۴ــ تمام کردن سخنرانی در نقطه اوج؛
۵ــ تبلیغ از جلسه در حاشیه سخنرانی؛
۶ــ بیان خلاصه بحث های گذشته در ابتدای سخنرانی
۷ــ عدم ضرورت بیان بحث ها از کلی به جزئی
۸ــ ایجاد توانایی و مهارت لازم برای ایجاد انگیزه و تحریک احساس برای سخنران به جهت تأثیر تربیتی و تربیت نیرو ها که بیشتر در جلسات متوالی صورت می گیرد.

 

گمنام بازدید : 14 شنبه 30 فروردین 1399 نظرات (0)

بسم الله الرحمن الرحیم

 

درس بیست و دوم و بیست و سوم
تأثیرگذاری بر اندیشه، احساس و گرایش (2)
گروه علمی مهارتهای خطابی
پژوهش و تدوین: حسین ملانوری
درس بیستم و دوم
اهداف این درس
مقصود از این درس، آشنایی با موارد زیر است:
1. نحوه تأثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم بر امیال و احساسات انسان؛
2. تعاریف انگیزه و انگیزش؛
3. روشهای سؤالی و ابهامی برای ایجاد انگیزه در سخنرانی.
* * *
تأثیرگذارى بر احساس ، هیجان و گرایش
«عقل به منزله چراغی پر فروغ است که گذرگاه زندگی را روشن می کند، راه را از بی راهه و صلاح را از فساد تمییز می دهد و آدمی را از گمراهی و سقوط مصون می دارد، ولی نیرویی که در آن گذرگاه محرک بشر است و آدمی را در شئون مادی و معنوی به فعالیت وا می دارد، عواطف و احساسات است.
پیامبران الهی برای اثبات وجود خدا، از نیروی عقل استفاده نمودند و مردم را الهی ساختند؛ ولی برای ادای تکالیف الهی و انجام وظایف دینی، احساس و عواطفشان را به کار گرفتند و در آنان تحرّک به وجود آوردند.» (1)
تأثیرگذارى بر احساس، میل و گرایش مخاطبان، گاهى به سختى صورت مى گیرد و سخنران دینى به دشوارى مى تواند یكى از گرایشها یا احساسهاى بد مخاطب را به میل یا احساس خوب تبدیل كند؛ مثلاً نفرت او نسبت به خوبیها و انسانهاى خوب را به عشق به خوبیها و انسانهاى خوب مبدّل سازد. امام صادق ‌علیه‌السلام می فرمایند: «اِزَالَةُ الْجِبَالِ اَهْوَنُ مِنْ اِزَالَةِ قَلْبٍ عَنْ مَوْضِعِهِ؛ (2) زایل نمودن كوهها آسان تر از زایل نمودن قلب از جایگاهش مى باشد.»
این در حالی است که طبق فرمایش امام على ‌علیه‌السلام: «مَا مِنْ طَاعَةِ اللَّهِ شَىْ ءٌ اِلاَّ یأْتِى فِى كُرْهٍ وَمَا مِنْ مَعْصِیةِ اللَّهِ شَىْ ءٌ اِلاَّ یأْتِى فِى شَهْوَةٍ؛ (3) چیزى از طاعت خدا نیست جز اینكه با كراهت انجام مى گیرد و چیزى از معصیت خدا نیست جز اینكه با میل و رغبت عمل مى شود.»
از اینرو به دلیل تأثیرگذاری فوق العاده احساس و گرایش بر رفتار انسانها، لازم است تأثیرگذاری در این حوزه هر چند به سختی انجام شود، مورد توجه جدی قرار گیرد. قبل از پرداختن به برخی امیال و احساسهای مهم، توجه به چند نکته ضروری است:
1. ایجاد انگیزه، ارضای حس زیباگرایى، تحریك اعجاب، ایجاد علاقه مندى به بحث، تحریك حس نوع دوستى، تحریك علایق معنوى، و ارضای حس نوگرایى (4)، همگى نوعى ایجاد میل و گرایش یا تحریك احساس هستند و به دلیل اهمیت هر یك و نیز به دلیل اینكه راههاى جداگانه اى براى ایجاد یا تحریك آنها وجود دارد، به صورت جداگانه مورد بحث قرار مى گیرند.
2. گاهى مراد از تحریك حس، تحریك كردن حس خاص است و گاهى كلیه حواس به صورت عام تحریك مى شوند. مثلاً وقتى صحبت از تحریك حس زیباگرایى مى شود، حس خاصى مطرح است؛ ولى گاهى سخن از تحریك عموم حواس است و در آنجا از راههاى عمومى تحریك احساس، مثل هماهنگى محتوای سخن، لحن، صوت، حركات دست و سر و چشم، مناجات و... كه شكلهاى اجرایى براى تحریك هر نوع حسى هستند، استفاده مى شود.
3. هر یك از امیال یا احساسهای انسان را مى توان به صورت مستقیم و با الفاظ و عبارات متناسب با آن ایجاد و یا تقویت کرد؛ مثلاً در ایجاد انگیزه پی گیری مطلب مى توان گفت: «مطلب خیلى مهم است، خیلى دقت كنید!» چنین جملاتی در واقع دعوت مستقیم به دقت است. یا در حس زیباگرایى مى توان گفت: «جا دارد كه انسان در اینجا زیباییها را ببیند!» یا «مطلب بسیار قشنگى است!»
همینطور در اعجاب مى توان گفت: «جاى تعجّب دارد!» یا «جا دارد انسان از تعجّب انگشت به دهن بگیرد!» و یا در علاقه مندى به بحث و مجموعه گفتار مى شود گفت: «چقدر این بحث مورد علاقه است!»
در حس نوع دوستى مى توان گفت: «باید به هم علاقه مند باشید!» یا «لازم است همدیگر را دوست داشته باشیم!» همچنین می توان به این حدیث استناد کرد: «لاتَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى تُؤْمِنُوا وَلا تُؤْمِنُونَ حَتَّى تَحَابُّوا؛ (5) داخل بهشت نمى شوید مگر اینكه ایمان بیاورید و ایمان نمى آورید مگر اینكه همدیگر را دوست داشته باشید.» كه دعوت مستقیم به محبت و نوع دوستى اسلامى است.
همچنین در تحریك علایق معنوى مى توان گفت: «اَللَّهُمَّ حَبِّبْ اِلَىَّ فِیهِ الْاِحْسَانَ وَكَرِّهْ اِلَىَّ فِیهِ الْفُسُوقَ وَالْعِصْیانَ؛ (6) خداوندا! در این روز احسان [و نیكى كردن ] را برایم محبوب گردان، و گناه و معصیت را برایم در آن زشت و بد گردان.» که با درخواست از خداوند در رابطه با میل به احسان، به تحریك مستقیم مى پردازیم. یا مى گوییم: «نمى خواهید به سوى معنویت بروید؟»
در ارضای نوگرایى مى گوییم: «به مطلب نو و جدیدى دست یافتم.» یا «مى خواهم خبر تازه اى بگویم.» یا «مى خواهم حرف نوى بزنم.»
امام على ‌علیه‌السلام در سال 37 هجرى پس از ورود به صحراى صفّین براى در اختیار گرفتن آب فرات و نیز تحریك حس غیرت، با الفاظ غیرتمندانه زیر، خط شكنان سپاه خود را مورد خطاب قرار داده و مى فرماید: «قَدِ اسْتَطْعَمُوكُمُ الْقِتَالَ، فَاَقِرُّوا عَلَى مَذَلَّةٍ وَتَأْخِیرِ مَحَلَّةٍ اَوْ رَوُّوا السُّیوفَ مِنَ الدِّمَاءِ تَرْوَوْا مِنَ الْمَاءِ. فَالْمَوْتُ فِى حَیاتِكُمْ مَقْهُورِینَ وَالْحَیاةُ فِى مَوْتِكُمْ قَاهِرِینَ؛ (7) شامیان [با بستن آب ] شما را به پیكار دعوت كردند. اكنون بر سر دو راهى قرار دارید: یا با ذلّت و خوارى بر جاى خود بنشینید و یا شمشیرها را از خون آنها سیراب سازید تا از آب سیراب شوید؛ پس بدانید كه مرگ در زندگىِ توأم با شكست، و زندگى [جاویدان ] در مرگ پیروزمندانه شما است.»
پس چنانكه گذشت، مى توان هر یك از امیال و احساسها را از راه مستقیم ایجاد و تقویت نمود؛ ولى براى تحریك احساس و ایجاد هیجان و میل و رغبت، راههاى غیرمستقیم نیز وجود دارد. اینک در ذیلِ هر یك از امیال و احساسهای مهم زیر، راههاى اختصاصى و غیر مستقیم ایجاد و تقویت آنها را بیان مى كنیم:
الف. انگیزه پی گیری مطلب؛
ب. زیباگرایی؛
ج. اعجاب؛
د. علاقمندی به بحث یا مجموعه گفتار؛
هـ. محبت؛
و. علایق معنوی؛
ز. نوگرایی.
الف. انگیزه پی گیری مطلب
یكى از مسائل مهم در سخنرانى، برانگیختن كنجكاوى (8) مخاطب و ایجاد انگیزه در وى براى پى گیرى مطالب است. تا مخاطب در ابتداى سخنرانى نسبت به موضوع بحث حساس نشود و انگیزه نداشته باشد، حوصله شنیدن سخنرانى نخواهد داشت. این مسئله در مورد بسیارى از مخاطبان امروزى جدّى است. آنها با وجود جاذبه هاى بیرونى و ضعف انگیزه هاى معنوى به سختى حاضرند در جلسات مذهبى نشسته و به سخنان سخنران گوش دهند.
تعریف انگیزه
تا كنون تعاریف زیادى از انگیزه و انگیزش ارائه شده است. برخى از این تعاریف عبارت اند از:
1. انگیزه عبارت از میل و رغبتی است که برای رسیدن به هدفی در فرد به وجود می آید. هر چه این میل و رغبت زیادتر باشد، کوشش و توجه او بیش تر می شود. (9)
2. انگیزه عبارت است از یك محرّك درونى كه انسان را به انجام كار برمى انگیزد.
3. انگیزه عبارت است از حالت یا شرایطى كه انسان را به انجام كار یا قبول عقیده اى ترغیب مى كند.
4. انگیزه عبارت است از ایجاد شوق رسیدن به چیزى یا انجام كارى یا درك عقیده اى. (10)
5. انگیزشها عبارت اند از مجموعه عوامل غیرعقلانى و ناآگاه كه بر رفتار انسان نظارت دارند. (11)
و در واقع، «انگیزه ها چراهاى رفتار هستند. آنها موجب آغاز و ادامه فعالیت مى شوند و جهت كلّى رفتار یك فرد را معین مى كنند.» (12)
انگیزش از لحاظ روان شناسی به عوامل زیستی، اجتماعی یا آموخته های محیطی گفته می شود که رفتار مبتنی بر هدف را آغاز می کند، مورد تأیید قرار می دهد یا از بروز آن جلوگیری می کند. این عوامل نیروزا به عنوان انگیزه (13) معروف اند. انگیزه ها انواع مختلف دارند؛ اما مهم ترین آنها با فیزیولوژی و شیمی بدن سر و کار دارند و انگیزه های فیزیولوژیک نامیده می شوند؛ به این سبب، انگیزه، خاستگاه یا منشا درونی دارد و از وجود فرد مایه می گیرد و او را به نوعی فعالیت وادار می کند. (14)
منظور از ایجاد انگیزه در سخنرانی دینی، ایجاد یک محرّک درونی در مخاطب برای پی گیری مطالب و استماع سخن است که عمدتاً از طریق بر انگیختن کنجکاوی او صورت می گیرد.
روشهاى ایجاد انگیزه
عوامل فراوانی در ایجاد انگیزه براى پى گیرى بحث در مخاطب موثرند، مثل: موضوع و محتواى سخن، مكان سخنرانى، زمان سخنرانى، شخصیت سخنران، روش اجرای سخنرانی و... .
همچنین، ایجاد انگیزه در مخاطب، درجات و مراتب مختلفی دارد؛ بدین معنا که گاهی مخاطب پس از ایجاد انگیزه، توجه می کند. گاهی توجه می کند تا بفهمد، گاهی توجه می کند تا بفهمد و عمل کند و بعضی مواقع توجه می کند تا بفهمد، عمل کند و یاد دهد.
آنچه در اینجا به عنوان راهها و روشهاى ایجاد انگیزه مطرح مى شود، بیش تر مرتبط با موضوع و محتواى سخنرانى است که با کنجکاوی مخاطب نیز ارتباط دارد.
1. روش سؤالى
در روش سؤالى، سخنران در ابتداى سخن یك یا چند سؤال را با شرایطى كه ذكر خواهد شد مطرح مى كند و بدین  وسیله كنجكاوى مخاطبان را برمى انگیزد تا براى یافتن پاسخ، مطالب بعدى وى را بشنوند.
قرآن كریم از این روش بسیار زیاد استفاده كرده است؛ مثلاً مى فرماید: «یأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى  تِجَرَةٍ تُنجِیكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ»؛ (15) «اى كسانى كه ایمان آورده اید! آیا شما را به تجارتى راهنمایى كنم كه شما را از عذاب دردناك رهایى مى بخشد؟»
پس از طرح این سؤال، حس کنجکاوی مخاطب بر انگیخته می شود و ذهن او حسّاس مى گردد كه آن تجارت چیست؟ و آن گاه در پاسخ مى فرماید: «تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ  وَتُجَاهِدُونَ فِى سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَ أَنفُسِكُمْ ذَالِكُمْ خَیرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ»؛ (16) «به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد كنید؛ این براى شما [از هر چیز] بهتر است، اگر بدانید.»
همچنین در جاى دیگرى، اوّل این سؤال را مطرح مى كند كه: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْاَخْسَرِینَ اَعْمَالاً»؛ (17) «بگو: آیا به شما خبر دهیم كه زیانكارترین [مردم ] در كارها چه كسانى هستند؟»
و سپس پاسخ مى دهد: «الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیهُمْ فِى الْحَیوةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یحْسِنُونَ صُنْعًا * أُوْلَئِكَ الَّذِینَ كَفَرُواْ بَِایتِ رَبِّهِمْ وَ لِقَآئِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَلُهُمْ فَلَا نُقِیمُ لَهُمْ یوْمَ الْقِیمَةِ وَزْناً... .»؛ (18) «آنها كه تلاشهایشان در زندگى دنیا گم [و نابود] شده؛ با این حال، مى پندارند كار نیك انجام مى دهند. آنها كسانى هستند كه به آیات پروردگارشان و لقاى او كافر شدند؛ به همین جهت، اعمالشان حبط و نابود شد؛ از این رو روز قیامت، میزانى براى آنها برپا نخواهیم كرد... .»
شرایط
چنانچه با روش سؤالى به ایجاد انگیزه مى پردازیم، باید شرایط زیر را رعایت كنیم تا هم انگیزه ایجاد شود و هم تبلیغ ما دچار آسیب نگردد:
1. سؤال، كاربردى، مورد نیاز و دغدغه فكرى مخاطب باشد. بسیارى از سؤالات و پرسشها، سؤالات ما هستند، نه پرسشهاى مخاطبانمان. اگر سؤال براى مخاطب مطرح نباشد و دغدغه فكرى او نگردد، و نسبت به پاسخ آن احساس نیاز نكند، موجب ایجاد انگیزه در وى نخواهد شد؛ مثلاً اگر به جاى اینكه بگوییم: موضوع سخنرانى ما «آثار تقوا در زندگى» است، بگوییم: «یكى از سؤالات مهم این است كه آثار تقوا كدام است؟» چندان تفاوتى به لحاظ ایجاد انگیزه نخواهد داشت؛ ولى فرض كنید ذهن جمعى از دانشجویان و یا دانش آموزان به این سؤال مشغول شده است كه «با وجود تهدیدهاى مختلف كشورهاى قدرتمند جهان و احتمال حمله آنها به ایران اسلامى، چرا مسئولان نظام بر عدم مذاكره و رابطه با آمریكا اصرار مى ورزند؟» طرح چنین پرسشى در ابتداى سخنرانى، موجب برانگیختن حس كنجكاوى مخاطب و ایجاد انگیزه استماع خواهد شد.
در صورتی که سؤال، دغدغه فکری مخاطب باشد، ما از یک آسیب در تبلیغات دینی که همانا ایجاد شبهه در ذهن مخاطبان از راه طرح سؤال است، مصون خواهیم ماند. چنانچه پرسش مورد نظر مربوط به یكى از شبهات رایج است، در صورتى مى توان آن را با عنوان و به صورت سؤال مطرح كرد كه حدّاقل هشتاد درصد مخاطبان، آن را در ذهن داشته باشند، والاّ ممكن است پس از طرح سؤال به خوبى از عهده پاسخ آن برنیاییم و یا اینكه مخاطب سؤال را خوب بشنود؛ ولى هنگام پاسخ گویى، دقت نكند و جواب را به درستی درک نکند و در نتیجه، سخنرانى ما موجب شبهه پراكنى شده باشد.
اگر سؤال در ذهن اكثریت مخاطبان وجود ندارد و احساس مى كنیم كه آن بحث باید در جمع مطرح شود، مى توانیم با روش غیرسؤالى وارد شویم و بدون ایجاد سؤال، اصل مطلب را تبیین كنیم تا در صورت طرح پرسش، مخاطب واكسینه شده باشد.
2. امكان پاسخ گویى به سؤال وجود داشته باشد. این امكان به ظرفیت مخاطب برای دریافت پاسخ و توانایى گوینده جهت ارائه جواب بستگى دارد.
3. سؤال براى مخاطب بدون جواب نماند؛ چه اینكه در صورت عدم پاسخگویى، شنونده چنین احساس خواهد كرد كه سؤال پاسخ ندارد، یا این گوینده پاسخ پرسش را نمی داند و فقط می خواهد گرد و خاک کند.
4. حتى المقدور طرح سؤال با انشاء و ادبیات مخاطب پرسیده شود؛ یعنى همان گونه كه مخاطب سؤال را مطرح مى كند، با همان الفاظ و اصطلاحات او سؤال را ارائه كرده و پاسخ دهیم. به عنوان مثال ممكن است برخى از دانشجویان معتقد به پلورالیزم دینى بوده و یا در این زمینه سؤال داشته باشند و اتفاقاً جمعى از كارگران كم سواد نیز همین سؤال را داشته، اما آن را نه با لفظ پلورالیزم و تكثّرگرایى، بلكه با الفاظى عامیانه بفهمند و بیان كنند؛ در این صورت، به هنگام طرح سؤال در سخنرانى براى دانشجویان باید لفظ پلورالیزم را نیز آورد تا متوجه شوند كه سخنران در صدد رفع دغدغه ذهنى آنها است. و به هنگام طرح همین سؤال براى مخاطب كم سواد، نباید چنین لفظى را به كار گرفت؛ زیرا او به دلیل عدم آشنایى با این واژه، اصلاً قبول ندارد كه در مورد پلورالیزم سؤال دارد و صحت یا عدم صحت پلورالیزم از دغدغه هاى او است؛ در نتیجه، انگیزه ای برای استماع در او ایجاد نمی شود.
2. روش ابهامى
در اوّلین کلاس روش سخنرانی و خطابه که سالهای قبل شرکت کردم، این سؤال مطرح شد که آیا بهتر است موضوع سخنرانی در ابتدای سخن مطرح شود و یا اینکه سخنران باید موضوع خود را لو ندهد تا مخاطب به دنبال موضوع بچرخد و حساسیت او نسبت به بحث بیش تر شود؟ هر دو طرف این سؤال طرفدار داشت و هم اکنون نیز چنین است. بعضی می گفتند: حتما باید موضوع را مطرح کرد؛ زیرا در غیر این صورت مخاطب نمی فهمد در باره چه چیزی می خواهیم صحبت کنیم. بعضی هم می گفتند: نباید موضوع را مطرح کنیم؛ زیرا مخاطبان با استعداد و درس خوانده به محض شنیدن موضوع، احساس تکرار کرده؛ نسبت به آن بی علاقه شده، جلسه را رها می کنند.
حقیقت این است که هر دو گروه درست می گویند. برای برخی مخاطبان باید حتماً موضوع را مطرح کرد و برای بعضی از آنها نباید آن را لو داد.
در روش ابهامى، موضوع سخن تا زمان خاصى با توجه به شرایط مخاطب مخفى نگه داشته مى شود. مخفى بودن موضوع، ذهن مخاطب را حساس كرده و كنجكاوى او را برمى انگیزد كه بحث در باره چیست؟ و بدین سبب، انگیزه پى گیرى مطلب در وى ایجاد مى شود.
در قرآن كریم و روایات معصومین‌علیهم‌السلام از این روش بسیار استفاده شده است؛ مثلاً در سوره شمس مى خوانیم: «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحَاهَا * وَ الْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا * وَ النَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا * وَ الَّیلِ إِذَا یغْشَاهَا * وَ السَّمَآءِ وَ مَا بَنَاهَا * وَالْأَرْضِ وَ مَا طَحَاهَا * وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا»؛ (19) «به خورشید و گسترش نور آن سوگند! و به ماه هنگامى كه بعد از آن درآید! و به روز هنگامى كه صفحه زمین را روشن سازد! و به شب آن هنگام كه زمین را بپوشاند! و قسم به آسمان و كسى كه آن را بنا كرده! و به زمین و كسى كه آن را گسترانیده! و قسم به جان آدمى و آن كسی كه آن را [آفریده و] منظم ساخته! سپس فجور و تقوا (شرّ و خیرش) را به او الهام كرده است، كه هر كس نفس خود را پاك و تزكیه كرده، رستگار شده است.»
چنانكه ملاحظه مى كنید، در هشت آیه اوّل این سوره، موضوع سخن مشخص نیست و مخاطب نمی داند كه خداوند با این قسمها مى خواهد چه بگوید و یك باره در آیه 9 موضوع مشخص مى شود كه بحث در باره «تزكیه نفس» است.
از این روش به صورت فراگیر در تبلیغات استفاده مى شود. در فیلمهاى سینمایى، رُمانها و حتى مقالات براى شروع از آن بهره مى گیرند. البته در فیلمهاى سینمایى و مقالات از آنجا كه در ابتدا باید یك عنوان مطرح و با یك نام نامگذارى شود، عنوانى برگزیده مى شود كه خودش در عین وضوح معناى كلمات، داراى ابهام است و به صورت شفاف و روشن بیانگر موضوع نیست؛ یعنی در عین حال که عنوان مطرح می شود، موضوع مبهم  می ماند؛ مثلاً ممكن است عنوان فیلم «عقابهاى سرخ» باشد و با شروع فیلم مشاهده كنیم كه یك قتل اتفاق افتاده و بحث در این است كه قاتل كیست؛ ولى ارتباط آن با عقابهاى سرخ مبهم است و به همین سبب موضوع فیلم برای مخاطب مبهم مى ماند و در پایان مشخص مى شود كه عقابهاى سرخ چه نقشى در ماجرا داشته اند. در سخنورى نیز مى توان عنوان را مطرح كرد و در عین حال موضوع را مخفى داشت؛ مثل اینكه اگر موضوع بحث ما «امر به معروف و نهى از منكر» است، عنوان آن را «مهربانى مدنى» بگذاریم و در اواسط بحث، موضوع را آشكار كنیم و مخاطب متوجه شود كه «مهربانى مدنى» حقیقت «امر به معروف و نهى از منكر» است؛ گرچه این عنوان را تا به حال نشنیده بود.
نكته قابل توجه در روش ابهامى این است كه ابهام در محتواى سخن نیست؛ یعنی همه مطالبی که بیان می شود، روشن و شفاف است؛ ولى موضوع بحث مخفى می ماند. همچنین در روش ابهامی می توان از انواع مواد سخن استفاده کرد؛ مثلا مى توان در ابتداى سخن، یك آیه قرائت كرد، به گونه اى كه موضوع لو نرود و یا یك شعر خواند و یا از داستان و داستان واره و... استفاده كرد.
استفاده از ابهام در تبلیغ، اختصاص به ایجاد انگیزه اوّلیه ندارد؛ بلكه در هرجا و در هر نوع تبلیغات مى توان از آن استفاده كرد. گاه براى شروع سخن و در قالب مخفى داشتن موضوع و گاهى در اواسط سخن و با ایجاد سؤال در ذهن مخاطب و گاه در تبلیغات تجارى در زیرنویس تلویزیون و... .
به عنوان مثال: ممكن است در زیرنویس تلویزیون براى چندین روز متوالى اعلام كنند: «یك سمّ بسیار خطرناك در یكى از مواد مصرفى مردم مشاهده شده و موجب مرگ و میر تعداد زیادى از شهروندان گردیده است.» در اینجا نام آن ماده مصرفى اعلام نمى شود و همه را حساس مى كند كه كدام ماده مصرفى این قدر خطرناك است؟ پس از ایجاد ابهام و بگومگوى چند روزه مردم در باره آن، اعلام مى شود كه آن سمّ خطرناك در سیگار وجود دارد.
در حین سخنرانى نیز براى ایجاد حساسیت و استمرار انگیزه مخاطبان، مى توان از این شگرد استفاده كرد.
شرایط
در هنگام استفاده از روش ابهامى در شروع بحث براى ایجاد انگیزه، باید شرایط زیر را رعایت كرد:
1. حتى المقدور از اشرف مواد استفاده شود؛ مثلاً اگر در ابتداى سخن با یك داستان ایجاد ابهام مى كنیم، آن قصه از قرآن یا روایات معصومین‌علیهم‌السلام باشد. بیان برخى از داستانهاى پادشاهان و... موجب هدر دادن وقت مردم و گاه انحراف از تبلیغ دینى است.
البته براى مخاطب غیر مذهبى، گاهى مجبوریم از موادى كه نزد او مهم است - ولو از اشرف مواد سخنرانى نیست - استفاده كنیم. در اینجا نیز در نهایت باید مواد استفاده شده در سخنرانى به اشرف مواد دینى برگردد و آنها اصل قرار گیرند.
2. حوصله مخاطب مورد توجه قرار گیرد؛ به این صورت كه با توجه به حوصله مخاطب، زمان آشكار شدن موضوع مشخص شود. براى بعضى مى توان در پایان سخنرانى موضوع را آشكار ساخت و بعضى فقط تا چند دقیقه حوصله ابهام دارند و در صورت روشن نشدن موضوع، جلسه را رها مى كنند.
3. هوشمندى مخاطب رعایت شود و براساس آن، میزان و زمان ابهام تعیین گردد. براى مخاطبانى كه از هوشمندى بالاترى برخوردارند، تا زمان بیش ترى مى توان موضوع را مبهم گذاشت و مخاطبان عادى تر، در صورت طولانى شدن ابهام، اصل بحث را متوجه نخواهند شد. ابهام براى ایجاد انگیزه است و اگر موجب نفهمیدن اصل بحث شود، نه تنها حل مشكل نمى كند، كه مشكل ساز هم خواهد شد.
پرسش‌نامه
1. تأثیرگذاری بر عواطف و احساسات در سخنرانی چه اهمیتی دارد؟
2. چگونه می توان هر یک از امیال یا احساسهای انسان را به صورت مستقیم ایجاد یا تقویت کرد؟
3. چهار مورد از تعاریف انگیزه را بیان کنید. شما کدامیک از آنها را می پسندید؟
4. مهم ترین انگیزه های انسان کدامند؟
5. منظور از ایجاد انگیزه در سخنرانی چیست؟
6. عوامل کلی که در ایجاد انگیزه پی گیری مطلب مؤثرند کدامند؟
7. روش سؤالی را توضیح دهید.
8. شرایط روش سؤالی را بیان کنید.
9. روش ابهامی را توضیح دهید.
10. شرایط روش ابهامی را بنویسید.
تمرین کنید
پس از تهیه مواد مناسب، هر یک از دو روش سؤالی و ابهامی را در جمع دوستانتان اجرا کنید و از آنها بخواهید شما را نقد کنند. اگر مقدور باشد این کار را در کلاس و با حضور استاد خود انجام دهید.
درس بیست و سوم
اهداف این درس
در این درس تلاش می کنیم با روشهای زیر جهت ایجاد انگیزه آشنا شویم:
1. داستان گویی؛
2. بیان ضرورت مطلب؛
3. تعریف از مطلب.
اشاره
در دروس گذشته با دو روش از روشهای ایجاد انگیزه پی گیری مطلب و برانگیختن کنجکاوی مخاطب آشنا شدیم. در این درس سه روش دیگر را مورد بحث و بررسی قرار می دهیم.
3. روش داستان گویى
با بیان یك داستان جذّاب در ابتداى سخنرانى، مى توان در مخاطب انگیزه استماع ایجاد كرد. اغلب مردم (عالم و عامى) از داستان تأثیرپذیرند و از آن لذّت مى برند؛ از اینرو، در قرآن كریم براى تربیت انسانها، از داستان به وفور استفاده شده است.
شرایط
اگر با روش داستان گویى در ابتداى سخنرانى انگیزه ایجاد مى كنیم، لازم است شرایط زیر را مراعات نماییم: (20)
1. داستان، داستان پیامبران، اهل‌بیت‌علیهم‌السلام و اولیاى الهى باشد تا بتواند ضمن ایجاد انگیزه، الگوی دینی برای مخاطبان قرار گیرد. هر چند بعضی از داستانهای دیگر نیز می تواند درس آموز باشد؛ اما اگر از داستانهای اولیای الهی استفاده شود، ضمن تأثیر گذاری معنوی بیش تر بر مخاطبان، از آسیبهای ناخواسته بعضی از مطالب دیگر دورتر است؛
2. اگر داستان معصومان‌علیهم‌السلام و اولیاى الهى نیست، بسیار مهم و تأثیرگذار باشد؛
3. به لحاظ حجم و نوع، با محتواى سخنرانى متناسب و هماهنگ باشد؛ چنانچه سخنرانی ما طولانی است، می توانیم از یک داستان طولانی تر استفاده کنیم و اگر سخنرانی کوتاه است، باید داستان ابتدایی نیز کوتاه تر باشد.
توجه داشته باشیم که ایجاد انگیزه، بخشی از مقدمه سخنرانی است و باید حجم اندکی از زمان سخنرانی را اشغال کند.
همچنین نوع مطالب و موضوع داستان باید با نوع محتوای سخنرانی متناسب باشد؛ به گونه ای که احساس ناهمگون بودن و بی ربط بودن به بحث به وجود نیاید؛ مثلا اگر سخنرانی ما در باره آثار تقوا است، داستان نیز باید در باره آثار تقوا باشد؛
4. با ظرفیت فکری و احساسی مخاطب سازگار باشد؛ به عنوان مثال: برخى از كرامات، معجزات و داستانهاى عرفانى را نباید براى كسانى كه ظرفیت پذیرش آنها را ندارند بیان كرد؛
5. تحریف نشود؛ به یاد داشته باشیم که بسیارى از تحریفهاى صورت گرفته در دین و تاریخ اسلام، ناشى از تحریف در داستانهاى گذشتگان است؛
6. به اندازه مناسب پرورش داده شود؛ نه بسیار زیاد که از حد مقدمه بودن خارج شود و نه آنقدر کم که برای مخاطب بی ربط بماند؛
7. داستان بدون تجزیه و تحلیل نماند؛ گرچه این تجزیه و تحلیل ممكن است به لحاظ مقدمه سخن بودن بسیار كوتاه باشد. (در داستانهایى كه در متن سخنرانى ارائه مى شود، مى توان تجزیه و تحلیلهاى طولانى ترى داشت.)
البته بسیارى از این شرایط در مورد روشهاى دیگر ایجاد انگیزه نیز باید رعایت شود؛ ولى میزان ابتلاى به آنها در روش داستانى بیش تر است؛ از اینرو، در اینجا تذكر داده مى شود.
نمونه داستان
به عنوان نمونه اگر مخاطبان ما جوانانى هستند كه مى پرسند: چه كنیم تا گناه نكنیم و ما مى خواهیم این دغدغه آنان را پاسخ بگوییم، مى توانیم در ابتداى سخنرانى این داستان را نقل كنیم: شخصى خدمت امام حسین‌علیه‌السلام رسید و عرض كرد: من مردى گنهكارم و در برابر گناه تاب نمى آورم، مرا نصیحتى فرما.
فرمود: «پنج كار را انجام بده، آن گاه هرچه مى خواهى گناه كن. اوّل: روزى خدا را مخور و هرچه مى خواهى گناه كن؛ دوم: از قلمرو فرمانروایى خدا بیرون شو و هرچه خواهى گناه كن؛ سوم: به جایى درآ كه خدا تو را نبیند و هرچه خواهى گناه كن؛ چهارم: هرگاه فرشته مرگ آمد تا جان تو را بگیرد، او را از خود بران و هرچه خواهى گناه كن؛ پنجم: هرگاه مالك دوزخ [خواست ] تو را در آتش افكند، در آتش مرو و هرچه خواهى گناه كن.» (21)
4. روش بیان ضرورت مطلب
بیان ضرورت مطلب در حقیقت بیان چرایى بحث است؛ به این گونه كه سخنران در مقدمه سخن خود، ضرورت پرداختن به موضوع بحث را با ادبیات مناسب مخاطب و به اندازه حوصله او تبیین مى كند تا در او انگیزه استماع ایجاد شود.
مناسبتها، حوادث اجتماعى، عدم توجه مبلّغان دیگر به یك بحث خاص، سؤالات زیاد مخاطبان و...، همگى ضرورت سازند.
كسانى كه در تمهیدات سخنرانی، به هنگام تشخیص هدف و موضوع و مسئله یابى، دقت كافى داشته باشند، مى توانند به تناسبِ «روش سؤالى» یا «تعریف از مطلب» (22) و یا «بیان ضرورت مطلب»، از آن فعالیت به خوبى استفاده كنند؛ یعنى همان مسائل مخاطب را به صورت سؤال یا بیان ضرورت بحث یا تعریف از مطلب و اهمیت بحث بیان كنند.
اجرای روش بیان ضرورت مطلب بسیار آسان است و عموم مبلغان مى توانند آن را پیاده كنند. همچنین این روش براى تمام توده ها و گروههاى مخاطبان مفید است؛ از سوی دیگر، روش بیان ضرورت مطلب مثل روش ابهامى، نسبت به دیگر عرصه هاى تبلیغ فراگیر است و منحصر در سخنرانى نیست. در كتابها، مقالات، كلاسها، تبلیغات سیاسى، سخنرانیهاى مدیران و... براى ورود به بحث، از این روش استفاده مى شود؛ از اینرو، می توان گفت: روش بیان ضرورت مطلب، از ویژگیهای «سهولت اجرا»، «همگانی بودن» و «فراگیرى و شمول نسبت به عرصه هاى تبلیغ» برخوردار است.
شرایط
شرایط استفاده از روش بیان ضرورت مطلب عبارت اند از:
1. هنگام اجرا، حمل بر تحمیل عقیده بر مخاطب نشود؛ یعنى مخاطبان، مخصوصاً جوانان و به ویژه جوانان دین گریز، احساس نكنند كه گوینده با این روش عقیده خود را بر آنان تحمیل كرده است یا می خواهد تحمیل کند.
2. حوصله مخاطب رعایت شود. گاهى با اندكى زیاده روى، مخاطب طاقتش تمام می شود؛ چون هنوز براى این بحث زمینه سازى نشده است. هم مخاطبان حوصله ندارند و هم گاهى گویندگان در این جهت زیاده روى مى كنند و بحث را طول مى دهند.
نمونه ها
در قرآن كریم گاهی خداوند به پیامبرش مى فرماید: چنین سؤالى از تو مى پرسند، پس چنین جواب بده؛ یعنى علت ضرورت جواب این است كه چنین سؤالى مطرح شده است. در این موارد خداوند متعال مى توانست بدون اینكه سؤال مردم را مطرح كند، مطلب مورد نظر را بیان نماید. طرح سؤال براى این است كه به صورت ضمنی ضرورت بحث تبیین گردد و در مخاطب انگیزه بیش تری برای توجه به سخنان خداوند ایجاد شود. اینها در واقع بیان ضرورت مطلب به خاطر سؤالات مخاطبان در باره آن مطلب است. به نمونه هاى زیر توجه كنید:
1. «یسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِىَ مَوَاقِیتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِ»؛ (23) «در باره هلالهاى ماه از تو سؤال مى كنند، بگو: آنها بیان اوقات [و تقویم طبیعى ] براى [نظام زندگى ] مردم و [تعیین وقت ] حج است.»
2. «یسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِیهِ قُلْ قِتَالٌ فِیهِ كَبِیرٌ وَصَدٌّ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَ كُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ  مِنْهُ أَكْبَرُ عِندَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا یزالُونَ یقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى  یرُدُّوكُمْ عَن دِینِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا»؛ (24) «از تو در باره جنگ كردن در ماه حرام سؤال مى كنند، بگو: جنگ در آن [گناهى ] بزرگ است؛ ولى جلوگیرى از راه خدا [و گرایش مردم به آیین حق ] و كفر ورزیدن نسبت به او و هتك احترام مسجد الحرام و اخراج ساكنان آن، نزد خداوند مهم تر از آن است، و ایجاد فتنه [و محیط نامساعد، كه مردم را به كفر، تشویق و از ایمان باز مى دارد] حتى از قتل بالاتر است. و مشركان پیوسته با شما مى جنگند، تا اگر بتوانند شما را از آیینتان برگردانند.» (25)
5. روش تعریف از مطلب
گاهى سخنران در ابتداى سخن از مطلب مورد بحث در سخنرانى تعریف کرده و اهمیت آن را بیان مى كند. این تعریف غالباً به صورت مستقیم و از خود مطلب است و گاهى نیز به صورت غیرمستقیم و از طریق تعریف از منبع و مأخذ سخن، راوى آن، زمان و مكان نزول یا ابلاغ آن و... صورت مى گیرد. در هر صورت تعریف از مطلب، موجب ایجاد انگیزه در مخاطب جهت شنیدن آن است.
استفاده از این روش نیز براى گروههای مختلفی که مخاطب ما قرار می گیرند، مناسب است؛ هرچند براى مخاطبان با استعداد، عالم و اندیشمند، بیش تر تناسب دارد. این روش در عرصه هاى مختلف تبلیغى (سخنورى، فیلم و سریال، كتاب و مقاله، و...) نسبتاً فراگیر است و در تحقیقات علمى خیلى از آن استفاده مى شود.
شرایط
به هنگام استفاده از روش تعریف از مطلب باید به نکات و شرایط زیر توجه کنیم:
1. اعتدال در تعریف؛ در تعریف از مطلب، اعتدال رعایت شود تا انتظارات مخاطب نسبت به مهم بودن مطلب خیلى بالا نرود؛ چنانچه بیش از حد از یک مطلب تعریف کنیم، پس از ارائه مطالب، مخاطب متوجه خواهد شد که آن قدر هم که ما می گفتیم مهم نیست؛ از اینرو، در سخنرانیهای بعدی که می خواهیم از مطلب و موضوع بحث خود تعریف کنیم، تلقی او این خواهد بود که چندان هم مطالب ایشان مهم نیست.
2. تعریف از مسلّمات؛ حتى الامكان در باره مطالب مسلّم دینى از این روش استفاده شود، نه از دست آوردهاى علوم تجربى، انسانى و... .
3. بكر و بدیع بودن مطلب؛ از مطلبى تعریف شود كه بدیع و نو باشد؛ و الا تعریف، چندان اثری ندارد؛ زیرا مخاطب حدود بحث را تقریباً می داند.
4. تسلط كافى؛ سخنران باید نسبت به موضوع و مطالب مورد بحث به لحاظ منابع، تاریخ، راوى و... تسلط كافى داشته باشد تا بتواند از آنها به صورت مستقیم یا غیر مستقیم تعریف كند.
5. تعریف از مطلب، نه از خود؛ براى ایجاد انگیزه پى گیرى مطلب، باید از مطلب تعریف كرد، نه از خود؛ زیرا گاهى تعریف از خود موجب عقب نشینى مخاطب است. این جمله پاسكال درست است كه: «اگر مى خواهید حرف شما را باور كنند، از خودتان حرف نزنید.» (26)
مثلاً در تعریف از مطلب مى توان گفت: «این مطلبى است كه نیاز به دقت دارد.» یا «این مطلبى است كه استاد ما فرمودند: پنج سال زحمت كشیدم تا آن را به دست آوردم.» یا «این مطلبى است كه اگر بشنوید در زندگى شما خیلى مفید است.»
البته گاهى راه تعریف از مطلب، تعریف از خود است كه در این صورت، تعریف از خود براى تعریف از مطلب اشكال ندارد؛ مثل اینكه مى گوید: «من براى به دست آوردن این مطلب سه ماه پژوهش كرده ام.»
نمونه ها
قرآن كریم از روش تعریف از مطلب زیاد استفاده كرده است. مثلاً مى فرماید: «ذَلِكَ الْكِتَبُ لَا رَیبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ»؛ (27) «آن كتابی است كه شك در آن راه ندارد و مایه هدایت پرهیزكاران است.» و پس از تعریف از اعتبار و جایگاه مطلبى كه مى خواهد در باره آن سخن بگوید، به بیان اصل بحث كه ویژگیهاى متقین و... است، مى پردازد.
پیامبر خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز از این روش برای ایجاد انگیزه در مخاطب بهره برده اند؛ مثلا پیش از آموزش تسبیح حضرت زهراعلیهاالسلام، در باره اهمیت آن سخن گفته و مخاطب خود را جهت شنیدن سخن تشویق نموده و در او انگیزه ایجاد كرده اند.
از امام على‌علیه‌السلام نقل شده است كه فرمودند: یكى از پادشاهان عجم برده اى به پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله هدیه كرد. من به فاطمه‌علیهاالسلام گفتم: نزد رسول خدا برو و خدمتگزارى براى خود درخواست كن. زهراعلیهاالسلام نزد رسول خدا رفت و موضوع را با ایشان در میان گذارد. رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: فاطمه جان! چیزى به تو مى دهم كه برایت از خادم و آنچه در دنیا است، بهتر باشد. بعد از نماز، 34 بار اللّه اكبر، 33 مرتبه الحمدلله و 33 بار سبحان اللّه بگو. آنگاه این اذكار سه گانه را با «لا اله الاّ اللّه» پایان بخش. این براى تو از آنچه خواسته اى و از دنیا و آنچه در آن است بهتر خواهد بود. (28) هر چند این بیانات در سخنرانی رسمی صورت نگرفته است؛ اما بیان به گونه ای است که در مخاطب انگیزه استماع و عمل ایجاد می کند.
پرسش‌نامه
1. ضمن توضیح روش داستانی، شرایط آن را بیان کنید.
2. منظور از بیان ضرورت مطلب چیست و چگونه از آن برای ایجاد انگیزه استفاده می شود؟
3. شرایط روش بیان ضرورت مطلب را بنویسید.
4. روش تعریف از مطلب را توضیح دهید.
5. شرایط روش تعریف از مطلب را بیان کنید.
6. برای هر یک از روشهای داستانی، بیان ضرورت مطلب و تعریف از مطلب یک مثال بیاورید.
تمرین کنید
1. سه نمونه داستان متناسب با مخاطبان و محافل مختلف آماده کرده و در حضور دوستان خود تعریف کنید.
2. با استفاده از روش بیان ضرورت مطلب در میان جمعی از هم کلاسیهای خود انگیزه ایجاد کنید. اگر می توانید این کار را در کلاس با حضور استادتان انجام دهید.
3. سعی کنید از مطالبی که می خواهید در منزل یا مدرسه بیان کنید، مقداری تعریف کنید. آیا پس از تعریف از مطلب، بیش تر به گفته های شما توجه می شود؟

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

(1). گفتار فلسفی (سخن وسخنوری)، محمد تقی فلسفی، نشر فرهنگ اسلامی، چاپ سوم، تهران، 1380، ص 38.
(2). تحف العقول، ابن شعبه حرانى، انتشارات جامعه مدرسین، چاپ دوم، قم، 1404 هـ. ق، ص 358.
(3). نهج البلاغه، صبحی صالح، انتشارات دار الهجره، قم، خطبه 176، ص 251.
(4). در باره هر یک از این عناوین بحث خواهد شد.
(5). مستدرك الوسائل، محدث نوری، مؤسسه آل البیت، چاپ اوّل، قم، 1408 هـ. ق، ج  8، ص  362.
(6). البلد الامین، ابراهیم بن علی كفعمى، چاپ سنگی، ص 219.
(7). نهج البلاغه، خطبه 51، ص 88.
(8). کنجکاوی به معنای تفحّص دقیق و کنجکاو شدن به معنای متفحّص شدن و دقیق گشتن و کنجکاوانه به معنای به طور کنجکاو و متفحّص وار می باشد. (فرهنگ فارسی، محمد معین، 6 جلدی، انتشارات امیرکبیر، چاپ هشتم، تهران، 1371، ج3، ص3087.)
(9). زمینه روان شناسی، محمد پارسا، انتشارات بعثت، تهران، چاپ شانزدهم، 1379، ص 165.
(10). مدیریت منابع انسانى و روابط كار، ناصر میرسپاسى، چاپ هشتم، ص 417، به نقل از مدیریت اسلامى، محمدحسن نبوى، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ چهارم، قم، 1377 هـ. ش، ص 188.
(11). انگیزش و هیجان، آلكس موكیلى - روبرت دانتزر، ترجمه حمزه گنجى- علی پیکانی، نشر ساوالان، چاپ اول، تهران، 1384، ص 4.
(12). مدیریت رفتار سازمانى، پال هرسى و كنت بلانچارد، ترجمه علاقه بند، انتشارات امیر كبیر، چاپ سوم، ص 18، به نقل از: مدیریت اسلامى، محمدحسن نبوى، ص 188.
(13). Motive.
(14). زمینه روان شناسی، محمد پارسا، ص83. انگیزه های فیزیولوژیک به ترتیب عبارت اند از: انگیزه مادری، تشنگی، گرسنگی، جنسی و اکتشاف. (همان، ص87.)
(15). صف/10.
(16). همان/11.
(17). كهف/103.
(18). همان/104 و 105.
(19). شمس/ 1 - 9.
(20). رعایت شرایط مطرح شده، اختصاص به ابتداى سخنرانى ندارد؛ بلكه در هر جاى آن كه از داستان استفاده مى كنیم، باید چنین شرایطى را رعایت كنیم.
(21). فرهنگ جامع سخنان امام حسین ‌علیه‌السلام، گروه حدیث پژوهشكده باقر العلوم‌علیه‌السلام، ترجمه على مؤیدى، شرکت چاپ و نشر بین الملل وابسته به مؤسسه انتشارات امیر کبیر، چاپ اول، تهران، 1381، ص842: «اِفْعَلْ خَمْسَةَ اَشْیاءَ وَاذْنِبْ مَا شِئْتَ فَاَوَّلُ ذَلِكَ لاَ تَأكُلْ رِزْقَ اللَّهِ وَاذْنِبْ مَا شِئْتَ وَالثَّانِى اُخْرُجْ مِنْ وِلاَیةِ اللَّهِ وَاذْنِبْ مَا شِئْتَ وَالثَّالِثُ اُطْلُبْ مَوْضِعاً لاَ یرَاكَ اللَّهُ وَاذْنِبْ مَا شِئْتَ وَالرَّابِعُ اِذَا جَاءَ مَلَكُ الْمَوْتِ لِیقْبِضَ رُوحَكَ فَادْفَعْهُ عَنْ نَفْسِكَ وَاذْنِبْ مَا شِئْتَ وَالْخَامِسُ اِذَا اَدْخَلَكَ مَالِكُ النَّارِ فَلاَ تَدْخُلْ فِى النَّارِ وَاذْنِبْ مَا شِئْتَ.»
(22). در باره این روش بعد از این بحث می شود.
(23). بقره/189.
(24). بقره/217.
(25). برای مطالعه نمونه های بیش تر ر. ک: بقره/215، 219، 220، 222، مائده/4، اعراف/187، انفال/1، اسراء/85، كهف/83 و طه/105.
(26). عطر اندیشه هاى بهارى، حسین سیدى، مؤسسه فرهنگی - انتشاراتی نقش، چاپ اوّل، قم، 1378، ص139.
(27). بقره/2.
(28). فاطمة الزهرا، از ولادت تا شهادت، سید محمدكاظم قزوینى، ترجمه حسین فریدونی، نشر آفاق، چاپ سوم، 1365 هـ. ش، ص 224.

گمنام بازدید : 103 شنبه 30 فروردین 1399 نظرات (0)

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

روش های انگیزه سازی در سخنرانی

جایگاه و اهمیت انگیزه سازی:

* سبب حضور مخاطبین در سخنرانی می شود (با انگیزه سازی قبل از سخنرانی)

* سبب گوش فرادادن مخاطبین به سخنرانی می شود (با انگیزه سازی ابتدایی)

* آستانه تحمل مردم بیشتر می شود (با انگیزه سازی میانی)

* پیگیری جلسات سلسله ای یا درخواست حضور دوباره روحانی (با انگیزه سازی پایانی)

*انواع انگیزه سازی

انگیزه سازی «قبل از سخنرانی»، «ابتدایی»، «میانی» و «پایانی» انواع انگیزه سازی را تشکیل می دهد.

*مدل های انگیزه سازی ابتدایی

«ابهام»، «تعریف»، «إعجاب»، «بهانه گویی»، «سؤال»، و مدل های انگیزه سازی ابتدایی در سخنرانی دینی است که توضیحاتی درباره آنها ارائه خواهیم داد.

*نکات مهم:

«ابهام»، «بهانه گویی» و «تعریف» به مخاطب انگیزه می دهد تا 10 دقیقه اول، سخنران را همراهی کند.

«سؤال» و «تعریف از موضوع» تا پایان سخنرانی به مخاطب انگیزه می دهد تا همراه با سخنران باشد.

*إبهام

تعریف ابهام: مخفی نگاه داشتن موضوع سخن و پیش بردن ابهام آمیز سخنرانی جهت تحریک حس کنجکاوی مخاطبین را ابهام گویند.

*ویژگی های روش ابهام

* استفاده از این روش در سخنرانی هایی با موضوع تکراری مناسب است.

* بدیع بودن آن (کار جدید و نو که هیچ روحانی انجام نمی دهد) موجب جذابیت زیادی در میان مخاطبین می شود.

* کاربرد آن در مخاطبین هوشمند بالاست (به عنوان مثال برای چند پیرمرد مسجدی سخن خود را با ابهام شروع نکنیم؛ بلکه برای طیف دانشجو و دانش آموز مناسب است).

* روش ابهام، ریشه قرآنی دارد.

* این روش بر روی انواع محتواها قابل اجراست.

*شرایط روش ابهام

* ابهام قالب است (موضوع مبهم می ماند)؛ نه محتوا (محتوا مبهم نیست؛ بلکه صاف و دلنشین است).

* میزان ابهام، متناسب با هوشمندی مخاطب است.

* کلمات و جملات مبهم نباشند؛ بلکه از جهت ربط به موضوع مبهم باشند.

* استفاده از اشرف مواد نزد مخاطب (بر اساس مخاطب شناسی، بهترین محتوا را مطابق با سلیقه او انتخاب کنیم).

نکته ای که در موضوع ابهام باید به آن اشاره کرد، این است که مُبلّغ دینی می تواند برای پیاده سازی این روش، بدون ذکر موضوع سخن، سخنرانی خود را با یک داستان شروع کرده تا برای مخاطب هم ابهام داشته و هم این انگیزه پیدا شود که تا آخر داستان را گوش کند و به موضوع سخن شما برسد که در واقع با اجرای این روش، به خواسته خود که انگیزه سازی ابتدایی بوده، رسیده ایم.

*تعریف

دومین روش از انگیزه سازی ابتدایی، «تعریف» است که منظور از آن، بیان ارزشمندی یک چیز خاص (مثل موضوع) برای مخاطب می باشد.

*متعلق های تعریف

الف: تعریف از مطلب (به عنوان مثال من 40 ساعت بر روی این مطلب کار کرده و امروز آن را بیان می کنم)

ب: تعریف از مأخذ (از کتاب یا منبع سخنرانی تعریف کنیم)

ج: تعریف از موضوع (من امروز می خواهم موضوعی را مطرح کنم که اگر ندانید، 100 درصد ضرر کرده اید)

د: تعریف از مخاطب (از مخاطبان خود تعریف کنیم؛ همانند تعریف های رهبری در ابتدای سخنرانی)

*توضیحاتی پیرامون متعلق های تعریف

تعریف از مطلب: تعریف از اتقان، قوت، استناد و کمیاب بودن محتوا و همچنین زحماتی که برای آن کشیده ایم و کشیده اند.

تعریف از مأخذ: نقل و تعریف از مأخذ بسیار مهم یا کمیابی که سخنران از آن مطلب سخنرانی اش را آورده یا تعریف از مطلبی که آن را شخصِ والایی گفته و الان در دسترس نیست؛ مثلاً بیان اوصاف کتاب الغدیر و زحمات زیاد آیت الله امینی و بیان این مطلب که علامه آورده است که برای نوشتن این کتاب، 10 هزار جلد کتاب را مطالعه کرده ام.

تعریف از موضوع: بیان ارزش و اهمیت موضوع و دلائل لزوم شنیدن آن برای مخاطب.

تعریف  از مخاطب: وقتی سخنران از مخاطب تعریف می کند و ویژگی های مثبت گروهی و اجتماعی او را می شمارد، یا عملکرد او را در منبر تحسین می کند، در واقع نیازی از نیازهای واقعی او را برطرف می نماید و در نتیجه هنگامی که پای منبر شما مخاطب احساس کرد که نیازش برطرف می شود، احساس خوبی داشته و انگیزه شنیدن سخنان شما در او دوچندان می شود.

* شرایط روش تعریف

1. تعریف، کلیشه ای نباشد؛ بلکه مستدل باشد (به این معنا که دلائل اهمیت موضوع بیان شود).

2. مُعرَّف، شایستگی تعریف را داشته باشد.

3. حمل بر خودستایی نشود.

4. تعریف متناسب با فهم مخاطب باشد.

گمنام بازدید : 20 شنبه 30 فروردین 1399 نظرات (0)

 

بسم الله الرحمن الرحیم

شیوه های ایجاد انگیزه در مخاطب

یکی از راه های انگیزه سازی ابتدایی در سخنرانی دینی، روش «سؤال» است که سخنران در آن با طرح سؤال های اصلی موضوع سخنرانی، با رعایت شرایط خاص، از حس کنجکاوی مخاطب بهره برده و او را در طول سخن برای شنیدن پاسخ های لازم همراه می کند.

 

*روش های انگیزه سازی ابتدایی

*سؤال

یکی از راه های انگیزه سازی ابتدایی در سخنرانی دینی، روش «سؤال» است که سخنران در آن با طرح سؤال های اصلی موضوع سخنرانی، با رعایت شرایط خاص، از حس کنجکاوی مخاطب بهره برده و او را در طول سخن برای شنیدن پاسخ های لازم همراه می کند.

*نکته

مُبلغ دینی باید برای استفاده از روش سؤال به این نکته توجه کند که از درون مطالب منتخب جمع آوری شده برای سخنرانی، سؤال را انتخاب کرده و بر اساس آن انگیزه سازی نماید؛ نه اینکه در ابتدا سؤالی را برگزیده و سپس به جمع آوری مطالب بپردازد؛ به این معنا که استفاده از روش سؤال برای انگیزه سازی ابتدایی، از مراحل آخر است و سخنران برای ظریف کاری، سؤالی را از مطالب گردآوری شده، انتخاب و بر اساس آن انگیزه سازی می کند.

*ویژگی های روش سؤال

1. فراگیرتر از روش های دیگر بوده و برای مخاطبین گوناگون (هوشمند و غیرهوشمند) با انتخاب سؤال متناسب قابل استفاده است.

2. استفاده از این روش ساده و جذاب است.

3. روش قرآنی و روایی است و در سیره سخنرانان بزرگ گذشته نیز مورد استفاده قرار گرفته است.

آیه نخست سوره فیل «أَ لَمْ تَرَ کَيْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحابِ الْفيلِ/ آیا (به چشم دل) ندیدی و ندانستی که پروردگار تو با اصحاب فیل (سپاه ابرهه که برای تخریب خانه خدا آمده بودند) چگونه رفتار کرد؟!» یکی از مستندات قرآنی روش سؤال می باشد و مرکز ثقل این روش، مقوله کنجکاوی است.

*مثال برای انواع سؤال

1. ما شیعیان اعتقاد داریم که ائمه اطهار(ع) در وجود خود هیچ گونه زشتی و پلیدی راه ندارند و گاهی در محافل خاص گفتگوهایی بر این قضیه است که این توفیق از کجاست و چرا مابقی مردم اینطور نیستند؟

2. چرا دعاهایمان مستجاب نمی شود؟ مگر خداوند متعال در آیه 186 سوره بقره نفرموده است: «وَ إِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ/ و هر گاه بندگان من، از تو در باره من بپرسند، [بگو] من نزديكم، و دعا دعاكننده را- به هنگامى كه مرا بخواند- اجابت مى‏كنم».

3. داعش چه کسانی هستند و چه اعتقاداتی دارند؟ این گروه چگونه تشکیل شد و هدف آنان چیست؟

4. چرا نماز ما با حضور قلب نیست؟ راه های رسیدن به حضور قلب چه می باشد؟

*تفاوت روش سؤال با روش کشف مسأله (که در درس پنجم بیان شد)

در روش کشف مسأله، محور بحث سخنران، بیان یک سؤال و پاسخ به آن تا پایان سخنرانی می باشد؛ اما در موضوع مورد بحث (روش سؤال) 5 دقیقه نخست سخنرانی برای انگیزه سازی ابتدایی، مختص به سؤال است و تا آخر سخنرانی به آن نمی پردازیم؛ بلکه موضوع اصلی سخن را ادامه می دهیم.

*شرایط روش سؤال

1. سؤال برای مخاطب مطرح باشد یا مطرح بشود

2. برای مخاطب کاربردی باشد-أشرف مواد باشد

3. سؤالات مطرح شده به اندازه و کیفیتی باشد که بی جواب نماند.

4. حتی المقدور سؤال با انشاء و ادبیات مخاطب بیان شود.

*انگیزه سازی میانی

تعریف: روش هایی که به سخنران کمک می کند تا مخاطب او را در ادامه سخنرانی با شوق و انگیزه همراهی کرده و بدون خستگی تا انتها؛ اگرچه طولانی به سخنان او گوش دهد، انگیزه سازی میانی می گویند.

*اهمیت و ضرورت انگیزه سازی میانی

1. در سخنرانی هایی که حدود 45 دقیقه یا یک ساعت است، انگیزه سازی میانی نقش مهمی را ایفا می کند.

2. انگیزه سازی میانی گاهی یک دقیقه به طول می انجامد و گاهی حتی با یک جمله انجام می شود.

*روش های انگیزه سازی میانی

«ابراز احساسات»، «تقسیم»، «تأکید»، «فضاسازی»، «عدم تناسب»، «تبلیغات منفی»، «اعلام برنامه» و «تیترسازی» از روش های انگیزه سازی میانی می باشند.

*ابراز احساسات

تجربه های فردی یا گروهی یک سخنرانی می تواند محرک و عامل مناسبی برای جلب توجه بوده و مخاطب را جذب نماید.

 ابراز احساسات بر 2 نوع شخصی و غیرشخصی تقسیم می شود؛ همچنین ابراز احساسات شخصی نیز بر3 نوع حالات شخصی (ابراز احساسات خود از یک آیه یا روایت)، کاربرد شخصی (مثلا سخنران در میان سخن بگوید که من اگر مشکل شخصی پیدا کنم، از مادرم طلب دعا می کنم) و نظر شخصی (در مسائل گوناگون نظر شخصی خود را بیان کنیم) تقسیم خواهد شد که بیان این انواع سبب می شود مخاطب با مطلب جدید مواجه شده و با دقت به سخنان مُبلغ گوش فرا دهد.

منظور از ابراز احساسات غیرشخصی، بیان احساسات دیگران ازجلمه علما، شهدا و شخصیت ها یا بیان موضوعات دسته بندی از آیات و روایات می باشد که برای مخاطب جذاب است.

*مثال برای روش سوال (انگیزه سازی ابتدایی)

موضوع: تهاجم فرهنگی     مخاطب: بانوان مسجدی

نکته ای که پیش از بیان این مطلب باید به آن توجه کنیم این است که در این مثال، ابتدا به روش سؤال، انگیزه سازی ابتدایی کرده؛ سپس به موضوع سخن که تهاجم فرهنگی است، می پردازیم.

مشروح مثال:

 یکی از سؤالاتی که امروز به ذهن برخی از بانوان محترم می آید، این است که چرا دیه زن نصف مرد است؟ مگر شخصیت زنان پایین تر از مردان است؟ که در پاسخ باید گفت: زن و مرد در شخصیت انسانی یکسان هستند و دیه، قیمت انسان ها نیست؛ بلکه جبران خسارت مالی است. اگر مردی کشته شود، به نان آور خانه لطمه زده و ضربه اقتصادی بیشتری وارد شده است؛ به همین دلیل جریمه بیشتری باید پرداخته شود.

اگر کم و زیادی دیه بر اساس شخصیت افراد باشد، باید هر کس یک شخصیت علمی یا معنوی را کشت، قصاص و دیه بیشتری را متحمل شود؛ در حالی که دیه ساده ترین افراد و برجسته ترین افراد از نظر حقوقی یکسان است.

در مسائل حقوقی امام علی(ع) و ابن ملجم یکسان هستند و به همین دلیل، حضرت درباره قاتل خود فرمود: «فاضربوه ضربة بضربة/ در مقابل یک ضربه که او به من زد به او یک ضربة بزنید» اگر دیه و قصاص بر اساس شخصیت افراد باشد، تمام ثروت و پول های دنیا را هم بدهیم، جبران یک ذره از شخصیت علی بن ابی طالب(ع) را نخواهد کرد.

پس نتیجه می گیریم که حساب دیه، حساب شخصیت افراد نیست تا خیال کنیم چون دیه زن نصف مرد است، شخصیت او کمتر از مردان است.

(در اینجا انگیزه سازی ابتدایی را به موضوع اصلی سخن که تهاجم فرهنگی است، وصل می کنیم) یکی از القائات امروز دشمنان عرضه همین شبهات و سوالاتی شبیه به آن همچون: «چرا دیه زن نصف مرد است»، «چرا ارث زن نصف مرد است» و ... به شما بانوان محترم است. دشمن تلاش دارد با ابزاری به نام تهاجم فرهنگی در بانوان، جوانان، دانش آموزان، دانشگاهیان و ... ورود پیدا کرده و ضربه خود را وارد سازد.

تهاجم فرهنگی به این معناست که دشمن برای اجرای مقاصد خود و اسارت یک ملت، به بنیان های فرهنگی آن جامعه هجوم برده و باورهای تازه ای را به زور به آن ملت وارد کند.

در ادامه سخن به موضوع اصلی پرداخته و به ابعاد دیگر تهاجم فرهنگی، راه های مقابله با آن و موضوعات دیگر مرتبط با این موضوع می پردازیم.

گمنام بازدید : 18 شنبه 30 فروردین 1399 نظرات (0)

بسم الله الرحمن الرحیم

روش های اقناع اندیشه

* يكى از اهداف تبليغى پيامبران الهى، به كار انداختن انديشه مخاطبان بوده است.

 

* در سخنرانى دينى بايد در دو بخش بر بينش مخاطبان اثر گذاشت:

1. اثبات انديشه‏هاى صحيح

1. اطلاعات و آگاهى پيدا كردن؛

2. عالم شدن مخاطب؛

3. تأثير در نگرش و ذهنيت مخاطب؛

4. بالا رفتن قدرت تفكّر و نقادى؛

5. تقويت حافظه و تداعى.

2. ابطال انديشه‏هاى غلط

1. فهم كاذب بودن آگاهيهاى غلط؛

2. تغيير نگرش و ذهنيتهاى غلط؛

3. توان مقابله با مجادله‏ها و مغالطه‏ها.

نكته‏ها:

1. گاهى سخنران فقط به اثبات انديشه صحيح مى‏پردازد و توجهى به ابطال انديشه‏هاى غلط ندارد، در حالى كه در صورتى تأثيرگذارى مطلوب در انديشه كامل خواهد شد كه انديشه غلط از ذهن مخاطب خارج گردد، و او نسبت به باطل بودن آن آگاه شود.

2. اثبات انديشه و ابطال انديشه نبايد به گونه‏اى صورت گيرد كه از تأثير عاطفى و احساسى سخنرانى بكاهد و مجموعه سخن به صورت خشك و كاملاً علمى درآيد.

3. پرهيز از جانبداريهاى بى مورد و زننده، از اصول اساسى در اثبات و ابطال انديشه‏ها است.

4. در ابطال انديشه‏هاى غلط، بايد سخن مخالفان كاملا روشن شود و آنگاه با برهان يا استدلالِ مورد پذيرش مخاطب، ابطال گردد؛ همان گونه كه مرحوم شهيد مطهرى در كتابهاى خود و مرحوم شيخ انصارى در كتاب رسائل انجام داده است.

5. هنگام ابطال انديشه‏هاى غلط كاملا توجه شود كه توسط گوينده مذهبى شبهه آفرينى صورت نگيرد و اذهان مخاطبانى كه آلوده به شبهات نيستند، درگير نگردد؛ تا در اعتقادات خود ضعيف نشوند.

 

* براى اقناع انديشه مى‏توان از اسلوبهاى زير استفاده كرد:

1. تجزيه و تحليل     2. تعليل و توجيه     3. توضيح و تبيين     4. تقسيم و تنظيم     5. آمار و ارقام     6. مقايسه و تشبیه     7. استقراء

8. نقد و بررسی        9. تعامل مصنوعی   10. طرح سوال        11. استدلال و برهان 12. مقبولات و مشهورات 13. تاکید      14. استناد 

 

در حوزه انديشه مخاطب نيز در دو بخش: داخل و خارج از جلسه سخنرانى مى‏توان بحث را پى گرفت:

 

در جلسه سخنرانى:

الف. انگيزه پى‏گيرى مطلب                                     ب. تمركز بخشيدن به انديشه مخاطب

ج. برانگيختن اعجاب مخاطب                                  د. فهم و اقناع مخاطب

 

خارج از جلسه:

الف. ماندگارى پيام

1. دسته بندى مناسب؛

2. استفاده از جملات خاص مثل كلمات قصار، جملات ويژه استفهاميه و شرطيه و ... ؛

3. جمع‏بندى مناسب.

ب. قابليت بيان

ج. ايجاد روحيه مطالعه، تحقيق و تفكر

1. ايجاد سؤال؛ در صورتى كه سخنران با ايجاد سؤالات جديد، لازم و قابل، ذهن مخاطب را به اين سو حركت دهد كه جواب سؤال مطرح شده را بايد بدانم و ندانستن آن را براى خود عيب بداند، به سوى مطالعه، تحقيق و تفكر پيرامون موضوع بحث كشيده مى‏شود.

2. تشويق به پژوهش و انديشه؛

3. معرفى منابع لازم و درخور فهم مخاطب در سخنرانى و تعريف خاص از بعضى كتابهاى مفيد؛ در هنگام تعريف از مطلب، براى ايجاد انگيزه، مى‏توان منابع مورد استفاده در آن مطلب را به خوبى معرفى كرد و از مخاطب خواست كه آنها را مطالعه كند.

1 - آمار و ارقام:

انواع آمار:

1.آمار اجتماعی .                           كتاب عصر امام خميني(ره)

2.آمار اقتصادی و سياسي .              كتاب آمارها پرده بر مي دارند

3.آمار تاریخی .                            كتاب ثار الله

4.آمار قرآنی و روایی .                    كتاب معجم المفرس – نرم افزار جامع الاحاديث نور

5.آمار علمی(روانشناختی و ...) .        كتاب روانشناسي اجتماعي با نگرش به منابع اسلامي

6.متفرقه( ورزشی و...)                    كتاب از نگاه آمار

 

شرایط آمار و ارقام:

1.آمار مستند باشد .

2.عدد دقیق آمار اهمیت دارد.

3. حتی الامکان آمار حاوی 3 عدد باشد.

4.قبل از بیان آمار حتی الامکان با برجسته سازی تمرکز بیشتر و بر انگیخته شدن احساس در مخاطب ایجاد شود.

5.تحلیل درست آمار و نتیجه گیری مناسب.

6.در صورت امکان از مقایسه برای ملموس کردن آمار استفاده شود.

 

شیوه ی تحلیل آمار:

1.توجه به جامعه ی آماری(کمیت)

2.توجه به شرایط جمعیت آماری

3.توجه به علت عملکرد های جمعیت آماری

4.توجه به فضای حاکم بر جامعه ی آماری مکان،زمان

5.توجه به مرکز نشر آمار(کلوپ)

6.آمار تفسیر به رای نشود

7.در تحلیل به آیات وروایات توجه شود.

 

2 - استقراء:

1.انواع استقراء:

الف:استقراء کتابی (بررسی یک موضوع در کتاب روایی)

ب:استقراء میدانی (بررسی یک موضوع توسط مصاحبه وتحقیق میدانی اجتماعی)

ج:استقراء آزمایشی (بررسی یک موضوع در فضای آزمایشگاهی)

  • •         شرایط استفاده از استقراء:

1.گستره ی استقراء قابل اعتنا باشد .

2.در بیان استقراء دقت و نسبیت رعایت شود.

3.در استقراء کتابی (بگوئیم من ندیدم ، نگوئیم نیست)

4.در استقراء های میدانی ، سوالهای مصاحبه و شرایط آن حائز اهمیت است.

5.در استقراءهای آزمایشی ، شرایط آزمایش، سال آزمایش وشخص آزمایشگر،کشوری که در آن آزمایش انجام شده است قابل توجه است.

6.نتیجه ی استقراء مورد تحلیل مناسب قرار گیرد.

7.استقراء های بومی (ایرانی یا شهری) و بلا واسطه و دارای تحلیل قرآنی،روایی از اهمیت بیشتری برخوردار است.

8.نرم افزارهای نور یا صحیفه ی نور یا...برای استقرای کتابی، سایت مرکز آمار ایران برای استقراء میدانی وکتب روانشناختی و پزشکی برای استقراءهای آزمایشی قابل استفاده است.

 

3 - استناد :

1.قبل از بیان مطلب .

2.دقیق بیان شود .

3.اگر از شخص است شنیده و دیده ی سخنران اهمیت دارد .

4.تعریف از مرجع استناد تاثیر را بالا می برد.

5.اگر چند سند ذکر شود گاهی اوقات موثر است.

6.در خوابها و رویا ها نقل واسطه ها و کم بودن آن موثر است.

7.در محافل جوانان استناد به اینترنت جذابیت دارد.

8.گاهی اوقات در جمعهای خاص توجه به راوی معتبر هم موثر است.

9.استفاده از نرم افزارهای رجالی نور و تعیین صحیحه یا موثقه بودن در محافل خاص موثر است.

10.در پژوهشهای علمی ، استناد را صحیح خواندن و دانستن نام لاتین درست و تاریخ آن اهمیت دارد.

 

انواع استناد :

1.در آیات و روایات

2.در اخبار آمارها

3.در خوابها و رویاها یا مطالب عجیب(داستانها)

4.در مطالب علمی

5.در تحلیلها و شرح و توضیحات

6.در سخنان بزرگان و مشاهیر

 

4 - تاكيد:

 

5 - روش تقسیم و تنظیم:

1.آثار تقسیم در سخنرانی:           الف:تمرکز و اقناع اندیشه .

                                         ب:ماندگاری بیشتر کلام .

                                         ج:ارضای حس زیباگرایی .

2.انواع تقسیم در سخنرانی:

   الف:تقسیم جزئی:       . تقسیم آثار و راهکارها 

                              . تقسیم سوالات

                              .تقسیم زوایای دید

ب:تقسیم کلی:      .تقسیم تاریخی

                      .تقسیم اجتماعی

                      .تقسیم اخلاقی

                      .تقسیم اعتقادی

                      .تقسیم قرآنی،حدیثی                 

                                                  شرایط روش تقسیم و تنظیم:

1.عنوان شاخه ها کوتاه و زیبا باشد .

2.اساس تقسیم محکم باشد(آیه ، روایت یا عقل).

3.مقسم ها در هم تداخل نکند .

4.تعداد مقسم ها به اندازه باشد(متناسب با هوشمندی مخاطب باشد).

5.تقسیم به کمتر ازسه شاخه و بیشتر از پنج شاخه در یک جلسه مضر است.

6.کتاب حدیثی(خصال شیخ صدوق) مواعظ المددیه(از آیه الله مشکینی) منبع مناسبی برای هندسی سخن گفتن است.

6  - مقبولات و مشهورات (محتواهای اقناع اندیشه):

انواع :

1.مسلمات: الف:نظرات شخص خاص

                    ب:استدلال یا نگرش خاص

                     ج:آیات قرآن یا نظرات مکتب خاص

2.مشهورات: الف:اشعار معروف

                    ب:ضرالمثلها

                     ج:جملات معروف شخصیت ها

3.مقبولات: الف:قرآن و روایات اهل بیت

                  ب:اصول و ضروریات دین

                   ج:جملات امام و رهبر

4.بدیهیات:  اجتماع نقیضین

شرایط استفاده از محتوا های اقناع اندیشه:

1.هنگام استفاده از مسلمات غلط ،فرضی بودن پذیرش تاکید شود.

2.هنگام استفاده از مشهورات ،ابعاد آن به خوبی بررسی شود و در صورت وجود اشکال به صورت جمله معترضه نقد آن مطرح شود.

3.اقناع سازی بهتر است از مسلمات آغاز و به مقبولات ختم گردد(از مسلمات مخاطب باید مقبولات را اثبات کرد.

4.هنگام استفاده از مسلمات در صورت امکان نقد مختصری صورت گیرد.

5.برای مخالفین، مسلمات ، برای عموم مشهورات، برای خاص مقبولات کارایی بیشتری دارد.

6.برگردان یک گزاره به بدیهیات گرچه مشکل است ولی بر مسلمات،مشهورات و مقبولات اولویت دارد.

7.قبل از بهره گیری از مواد فوق حتی الامکان برجسته سازی لازم صورت گیرد.

8.قطعه ی مسلمات ،مشهورات،مقبولات لازم است شمرده و با صورت ملایم و میانه دو مکث بیان شود.

7 - روش تجزیه و تحلیل:

تعریف تجزیه: جداسازی عناصر متشکله ی یک مفهوم را گویند.

تعریف تحلیل: به معنای بررسی روابط بین عناصر تشکیل دهنده و میزان نقش و کارکرد هر یک میباشد.

انواع تجزیه و تحلیل:

                       1. تجزیه و تحلیل موضوع بحث .

                       2. تجزیه و تحلیل مواد و ملات سخن.

                       3. تجزیه و تحلیل  ارتباط یک موضوع با موضوعات دیگر.

ملاکهای اقناع اندیشه با روش تجزیه وتحلیل:

1 – تبیین عناصر و عوامل بطور جداگانه.

2 –  تبیین ارتباط بین عناصر و عوامل.

3 – ارتباط عقلانی و منطقی باشد.

4 – تحلیل مناسب.

5 – اضافه براقناع ، رشد اندیشه هم به دنبال داشته باشد.

8 - روش نقد و بررسی:

لف:انواع متعلق نقد در سخنرانی:                     

1.نظریه های موازی

2.راهکارهای موازی

3.تفسیرها و تحلیل ها

4.نگرشها و نگاه ها

ب:شرایط اجرای روش نقدو بررسی:

1.درتعیین نظریه ها و اطراف نقد ، مستندات طرف مقابل در حد امکان ذکر شود تا شک و شبهه ای در تحریف نظر نشود.

2.ابتدا نقد، سپس اثبات کنیم، نه هینکه نظر اسلام را با دیگر نظریات بیان کنیم تا نظریه اسلام به خوبی بدرخشد.

3.در صورت لزوم از نظر غیر خودمان دفاع منطقی هم بکنیم(تعامل مصنوعی).

4.در کنار ایرادها به محاسن طرف مقابل هم در صورت وجود اشاره  شود.

5.به نظر بپردازیم نه نظریه پرداز و نقد آن.،چون در نقد شما اثر منفی میگذارد ولی تعریف به موقع  مفید است.

6.تلاش کنیم بی طرفی در کلاممان هویدا باشد.(از تمسخر بپرهیزیم،زیرا مظلومیت هوادار میسازد).

7.سعی شود از ابعاد مختلف نقدوبررسی صورت گیرد.(روانشناختی،جامعه شناختی،فیزیولوژیک،انسان شناختی.

8.نقد نظرات اشتباه  اندازهای طول نکشد که نه مخاطب حوصله و نه سخنران توان فهم یا بیان نظر صحیح را از دست بدهد.

9. در صورتی وارد این روش شویم که توان دفاع از اسلام و نظر حق را داشته باشیم.

10.در مخاطبین سوم دبیرستان به بالا و جمع های تحصیل کرده استفاده شود، در جمعهای عمومی سطح ساده بیان شود.

11.نقد کمتر از سه نظز و بیشتر از پنج نظر  کارآیی زیادی ندارد.

12.در هنگام اثبات نظر اسلام سعی شود به مجموعه اخلاق، احکام، عقاید توجه شود.

13.استفاده از کلمات غیر قطعی در نقد و اثبات تاثیر گذار ت است.

14.ملاک هم دست مخاطب بدهیم تا بتواند در همه جا استفاده کند.

شیوه های نقد و بررسی:

1.نقد بر ماهیت نظر و سعی در یافتن پارادوکس(تضاد ، خود ستیزی).         2.نقد آثار و نتایج محقق شده یا احتمالی .

3.نقد امکان وقوع.                                                                         4.نقد تناسب با فرهنگ و ملیت .

5.نقد بر مقدمات و مبانی.                                                                6.مقایسه نظر حق با باطل.

7.نقد نواقص  و کمبودهای نظر نه بطلان آن.                                       8.نقد تاریخچه، خوستگاه و علل پیدایش.

9 - تعامل مصنوعی در سخنرانی

  • کاربردهای تعامل مصنوعی در سخنرانی:

1.سخنرانی های جذبی .

2.سخنرانی در موضوعات جنجالی و حساس .

3. در مباحث سنگین و مبهم .

  • فواید این ارتباط :

1.جلوگیری از تحریک مخالفت قبل از عکس العمل آنها.

2.تقویت روحیه پرسشگری مخاطب و جهت دهی درست آنها.

3.اعتای اندیشه مخاطب حین تحریک احساسات او.

4. رفع خستگی یک طرفه سخن گفتن.

انواع گفتگو در تعامل مصنوعی:

1.گفتگو میان مخاطب و سخنران:

                                      الف:پرسشگر مخاطب باشد.

                                        ب:پرسشگر سخنران باشد.

2.گفتگو میان شخص سوم و سخنران:

                                       الف:پرسشگر سخنران.

                                         ب:پرسشگر شخص سوم.

3.گفتگو میان مخاطبو شخص سوم:

                                      الف:پرسشگر شخص سوم.

                                        ب:پرسشگر مخاطب.

10 – طرح سوال:

نکات مهم در پرورش موضوع:

1.تبدیل یک سوال به چند سوال مقدمه ای.

2.بیان سوال به صورت ناقص از جانب مخاطب،سپس نقد آن و طرح کامل آن از جانب سخنران.

3.اشاره به ریشه ی سوال ،منابع هصلی آن و اشکال آن.

4.توضیح سوال یا بیان آن با ادبیات های مختلف.

5. استفاده از ابزار احساسات مخاطب به سخنران و ادب سوال پرسیدن.

11 - روش تعلیل وتوجیه:

1.تعلیل و توجیه در جایی به کار میرود که به هر دلیل نتوان گزاره مورد نظر را اثبات کرد،در این صورت سعی میکنیم علتهای مطلوبیت یا وجوه لزوم انجام آن گزاره را بیان میکنیم تا مخاطب قانع گردد.

2.علل طلوبیت میتواند روحی،جسمی،اجتماعی،سیاسی،اقتصادی یا حتی تعبدی باشد.

3.وجوه لزوم  میتوان از بیان نیازها و آسیبهای موجود فرد یا جامعه استخراج کرد.

4.اگر علل مطلوبیت از ابعاد مختلف مطرح شود و وجوه لزوم را متعدد بیان کنیم قوت اقناعی بیشتری ایجاد میکند.

5.علل و وجوه معتبر و قابل اعتنا باشد تا تصور توجیه گری منفی اجاد نشود.

6. سعی شود در مواردضرورت از روش تعلیل و توجیه استفاده شود تا سخنران معروف به توجیه گری و علت تراشی نشود.

7.در رد و اصلاح اندیشه های غلط هم میتوان از تحلیل و توجیه به صورت معکوس استفاده کرد.

8.در موضوعات و مباحثی استفاده شود که از صحت اصل آن وحی یا عصمت مطمئن باشیم.

 

12 - روش استدلال و برهان:

1.تعریف استدلال و برهان:

  • شرایط استفاده از استدلال و برهان :

1.از شکل منتج استفاده شود.

2.صغری و کبری نزد مخاطب پذیرفته باشد یا قبلا اثبات شود.

3.از انواع مغالطات(به ویژه مشترک لفظی و معنوی)پرهیز شود.

4.برهان متناسب با ظرفیت فکری مخاطبین باشد.

5.استدلال و برهان در جمع مخاطبیین هوشمند،با حوصله و دقیق استفاده شود.

6.قبل و بعد ار استدلال  برهان،از تنوع موادوتحریک احساس استفاده نشود تا بحث خسته کننده نگردد.

7.بعد از صغری و کبری،با توجه به زبان،تن،چهره،تایید اجمالی بگیردوادامه دهد تا مخاطب نسبت به مقدمات قانع شود.

8.بهره گیری از مسلمات و مشهورات در مقدمات برهان اقناع گریرا تسهیل میکند.

13 - روش مقایسه و تشبیه:

1. تعریف مقایسه: یعنی مقایسه کردن بین یک امر که قانع شده با یک امر غیر قانع شده.

2.انواع مقایسه در سخنرانی :

الف: مقایسه با اجزاء دیگر دین .

ب: مقایسه با مقبولات مخاطب یا مشهودات جامعه .

ج:مقایسه با بدیهات و مسلملت مخاطب.

د:مقایسه با حالات و سخنان مخاطب در موضوع دیگر.

ه:تشبیه یا تمثیل

شرایط روش مقایسه و تشبیه:

1. خوب نشان دادن نقطه ارتباط و شباهت.

2.پرورش مناسب طرف مقایسه.

3.گاهی اوقات گرفتن اقرار در مورد طرف مقایسه پس انجام مقایسه.

4. بهره گیری از طنز در مقایسه قدرنت پذیرش را بالا میبرد.

14 - روش توضیح و تبیین:

انواع توضیح:

1.توضیح به نمونه ها .                                                        2. توضیح به مترادف ها .

3. توضیح به متضاد ها (شادی= عدم غم).                               4. توضیح به مفردات .

5. توضیح به قرائن و شواهد .

  • شرایط روش توضیح:

1.توضیح به اندازه و بجا باشد.

2.در توضیح به نمونه ها ، بهترین حالت ساختن مثالهای فرضی با محوریت خود مخاطبین است.

3.در توضیح به مترادفها، از موارد استعمال دیگر در آیات و روایا نیز میتوان استفاده کرد(تفسیر قرآن به قرآن علامه طباطبایی)

4.در توضیح به متضاد، به سنتهای منطقی باید توجه شود.

5.درتوضیح به مفردات، کتب لغتی که ریشه ای بحث میکندمفید تر است.

6.در توضیح به قرائن و شواهد لازم است به شاءن نزول ها در آیات و متون دست اول حدیثی در روایت مراجعه کرد.

 

 

 

گمنام بازدید : 20 شنبه 30 فروردین 1399 نظرات (0)

 

بسم الله الرحمن الرحیم

چندروش فوق العاده برای شروع سخنرانی و جلب نمودن توجه مخاطبین

در بحث آموزش سخنرانی و مهارت فن بیان در مورد نحوه شروع سخنرانی این موضوع مهم مطرح میشود که زمانیکه ما سخنرانی خود را شروع می کنیم، فقط ۶۰ ثانیه فرصت داریم تا توجه مخاطبین را به خود جلب کرده، اعتمادسازی نموده، آنها را به سمت موضوع هدایت کرده و انگیزه آنها برای گوش دادن را افزایش دهیم. این جمله معروف دارلین پرایس، رئیس شرکت Well Said و نویسنده کتاب “گفتار خوب! سخنرانی های موثر” می باشد.

در بحث آموزش سخنرانی و مهارت فن بیان در مورد نحوه شروع سخنرانی این موضوع مهم مطرح میشود که زمانیکه ما سخنرانی خود را شروع می کنیم، فقط ۶۰ ثانیه فرصت داریم تا توجه مخاطبین را به خود جلب کرده، اعتمادسازی نموده، آنها را به سمت موضوع هدایت کرده و انگیزه آنها برای گوش دادن را افزایش دهیم. این جمله معروف دارلین پرایس، رئیس شرکت Well Said و نویسنده کتاب “گفتار خوب! سخنرانی های موثر” می باشد.

اگر شما لحظات شروع سخنرانی را با طنز، ارائه برنامه، عذرخواهی، قدردانی یا جملات منقطع آغاز کنید، تمرکز حضار از بین رفته و شما ممکن است نتوانید آنها را به سمت موضوع هدایت کنید. پرایس می گوید: “شما، پیام شما و مخاطبین شما لایق بهترین ها هستید. شما باید هنر خود را در شروع سخنرانی نشان دهید و این مهم ترین بخش سخنرانی می باشد.”

هر سخنران باید هنر جلب توجه مخاطبین را فراگرفته و یک متن شروع سخنرانی فوق العاده ای آماده کرده باشد. پرایس هفت گزینه و ترفند را برای شروع سخنرانی ذکر می کند.

یک داستان جذاب تعریف کنید

پرایس می گوید: “از بین تمام روشهای جلب توجه مخاطبین، داستان سرایی یکی از قدرتمندترین ابزارها بوده و همواره منجر به موفقیت می گردد. همه ما از شنیدن داستان لذت می بریم. تمام داستانها به نوعی بازخوردی از زندگی خود ما هستند و در نتیجه منجر به جلب توجه افراد می شوند.

داستان ممکن است مربوط به خود شما باشد و حتی می تواند دلیل علاقمندی شما به موضوع مورد بحث را نشان دهد. شما همچنین می توانید داستانی مربوط به یک فرد دیگر را بازگو نمایید تا مخاطبین نکاتی را از آن برداشت نمایند. پرایس می گوید: “گزینه دیگر تعریف کردن یک رویداد یا خاطره تاریخی است. شما فقط ۶۰-۹۰ ثانیه فرصت دارید تا داستان خود را تعریف کرده و توجه مخاطبین را به خود جلب نمایید. اطمینان حاصل کنید که داستان شما نکات مهم پیامتان را به مخاطبین انتقال می دهد.”
وی توصیه دارد که به منظور ایجاد داستان به این سوالات پاسخ دهید: در زمینه موضوع بحث با چه چالش هایی روبرو شده اید؟ چگونه از عهده آنها بر آمده اید؟ چه مواردی به شما کمک کرده و چه مواردی برایتان مضر بوده اند؟ چه تجاربی کسب کرده اید؟ دوست دارید با این داستان چه مفهومی را برای مخاطبین انتقال دهید؟

سوالاتی را برای مخاطبین مطرح نمایید

همانطور که شکسپیر در نمایشنامه “تاجر ونیزی” می گوید: “اگر ما را عصبانی کنید، آیا خون به پا نخواهد شد؟ اگر ما را بخندانید، آیا نخواهیم خندید؟ اگر ما را مسموم کنید، آیا نخواهیم مرد؟ و اگر به ما بدی کنید، آیا انتقام نخواهیم گرفت؟” پرایس نیز معتقد است”به عنوان سخنران، شما باید سوالات ترغیب کننده ای را از مخاطبین بپرسید و هرگز نباید انتظار داشته باشید آنها با صدای بلند به شما پاسخ دهند.” وی می گوید: “اگر سوالات به خوبی طرح شده و به طور مناسب بیان شوند می توانند بر روی مخاطب تاثیر گذاشته و در نتیجه آنها به قدرت و جایگاه شما پی می برند.”

علاوه بر سوالات “بله یا خیر” شما می توانید حس کنجکاوی مخاطبین را برانگیخته و انگیزه آنها برای فکر کردن در مورد پاسخ را افزایش دهید.

آمار یا عنوان شگفت انگیزی بیان کنید

معاون یکی از برترین شرکت های IT که در زمینه پزشکی فعالیت کرده و راه حل های نرم افزاری را به بیمارستان ها ارائه می دهد، همواره سخنرانی خود را با جمله زیر شروع می کند:

“طبق مطالعه ای اخیر در مجله ایمنی بیماران، خطاهای پزشکی که منجر به مرگ و میر بیماران می شوند بسیار بیشتر از گذشته می باشند. رویدادهای نادرست پزشکی سالانه منجر به مرگ ۴۰۰,۰۰۰ نفر از افرادی می شوند که به منظور درمان بیماری خود به بیمارستان مراجعه نموده اند. این میزان نشان می دهد که بعد از سرطان و بیماری های قلبی، خطاهای پزشکی از جمله اصلی ترین عواملی هستند که منجر به مرگ و میر افراد می شوند. هدف ما ایجاد جهانی بدون خطاهای پزشکی است و در این زمینه به کمک شما نیاز داریم.”
پرایس می گوید: “آمار و عناوین ارائه شده باید ارتباط مستقیمی با هدف اصلی سخنرانی شما داشته باشند. آمار و ارقام باید به گونه ای باشند که مخاطبین را به گوش دادن به ادامه سخنرانی ترغیب نمایند.”

از یک جمله قدرتمند استفاده کنید

وی می گوید: “از جملات قصار افراد مشهور استفاده نمایید زیرا استفاده از نام این افراد نشانگر تجربه و سواد شما می باشد. جمله انتخاب شده نیز باید ارتباط مستقیمی با موضوع مورد بحث و همچنین مخاطبین شما داشته باشد.

تصور کنید که شما قصد دارید به یک اتفاق نظر رسیده و یا در مورد مدیریت اختلاف سخنرانی نمایید. شما می توانید سخنرانی خود را بدین صورت شروع کنید: “مارک تواین می گوید، اگر دو فرد در مورد همه موارد توافق داشته باشند، وجود یکی از آنها بیهوده می باشد. اگرچه برخی از ما در مورد موضوعات خاصی اختلاف نظر داریم، اما باید به این موضوع توجه داشته باشیم که اختلاف نظر منجر به رسیدن به یک نتیجه می گردد.”

 
گمنام بازدید : 14 شنبه 30 فروردین 1399 نظرات (0)

بسم الله الرحمن الرحیم

روش هایی برای ارائه ی یک سخنرانی جذاب

بیان مطالب جالب، خوشایند و همگانی، البته باید در نظر داشت نوع مطالب به موضوع سخنرانی و سایر حاضرین نیز وابسته است.استفاده از حقایقی خارق العاده. این روش با توجه به این که در کنار معمول بودن بهترین روش نیز هست. ترغیب دیگران برای شنیدن صحبت های شما، درواقع اکثر افراد به دنبال راهی مناسب برای ایجاد رغبت در دیگران جهت گوش دادن به سخنان خود می گردند تا از آن بهره مند شوند. به این منظور در اینجا می توان به دو توصیه مهم اشاره کرد: اول این که تصاویر دارای قدرت فراوانی هستند، لذا شما می توانید با اتکا به این قدرت محتوای سخنان خود را جذاب تر نمایید، دوم این که می توانید با استفاده از گفتن داستان های جالب اشتیاق حاضرین را برای شنیدن سخنان خود بیشتر کنید.

نزدیک کردن محتوای سخنرانی خود به سطح درک شنونده ها ، یکی از راه ها جهت جلب توجه شنوندگان و ارائه ی سخنرانی خوب و رسیدن به رشد و موفقیت فردی در زندگی، اطمینان پیدا کردن از برابری میزان درک مخاطب ها با سطح بحث سخنرانی می باشد. اکثر سخنران ها در این مورد اشتباه هایی مرتکب می شوند و به خاطر بالاتر بودن و یا پایین تر بودن سطح سخنرانی نسبت به سطح مخاطبین، ارتباطی مناسب بین سخنران و مخاطبین برقرار نمی شود.

یکی دیگر از راه های جلب توجه شنوندگان به سخنرانی شما، استفاده از مثال ها، داستان ها و مقایسه های حقیقی می باشد. این روش یکی از مهم ترین و تاثیرگذارترین روش ها جهت برقراری ارتباط بین افراد مختلف و رسیدن به موفقیت فردی در زندگی می باشد. هیچ گاه تلاش نکنید جهت جلب توجه مخاطب، از خودتان داستانی بسازید که می دانید واقعی نیست و کاملا ساختگی می باشد.مهم ترین راز برای پایداری توجه حاضرین، این است که سخنران ضمن ارائه ی سخنرانی خود سرشار از شور و اشتیاق باشد، پس شما نیز این نکته را در هنگام سخنرانی های خویش همواره به خاطر داشته باشید.

شما می توانید با رسیدن به ظاهر خود و داشتن ظاهری مرتب، آراسته و زیبا، اعتماد به نفس خود را افزایش داده و نوعی آمادگی ذهنی در خود ایجاد نمایید تا به رشد و موفقیت فردی در زندگی دست یابید، لذا با این روش می توانید تعداد مخاطبین بیشتری را به سمت خود جذب کنید.همواره در ذهنتان این جمله را با خود تکرار کنید: «سخنرانی امروز من، بسیار خوب خواهد بود و مخاطبان حتما آن را تحسین کرده و بسیار زیاد به سمت آن جذب می شوند». این نکته را به خاطر بسپارید که مهم ترین تاثیری که می توانید بگذارید در همان اولین لحظات سخنرانی شما می باشد، اگر شما به طور کامل برای سخنرانی آماده باشید، اعتماد به نفس شما به شدت افزایش می یابد و درنتیجه به راحتی می توانید با دیدی مثبت و مناسب نسبت به خود و همچنین توانایی های خودتان، شاهد یک سخنرانی عالی باشید.

بین سخنرانی مکث داشته باشید.چنانچه قصد دارید مطلبی بسیار مهم را برای شنوندگان بازگو نمایید، قبل از بیان مطلب ابتدا مقداری مکث نموده و همچنین پس از اتمام مطرح کردن آن مطلب مجدد برای چند ثانیه ای مکث نمایید. درواقع شما با سکوت قبل از انتقال پیام نوعی حس انتظار را در مخاطب ایجاد می کنید و در مقابل با سکوت بعد از انتقال پیام، به شنونده فرصت می دهید تا در مورد مطلب ذکر شده فکر کند و آن را به خوبی درک کند.

در هنگام سخنرانی همواره سعی کنید لبخند مهمان لب هایتان باشد. مطمئن شوید که سخنرانی شما به جای آن که شبیه به یک سخنرانی خشک یک طرفه باشد، به طور کامل شبیه یک گفت و گوی گرم و صمیمانه ی دو طرفه بین شما و مخاطب باشد. سعی کنید در هنگام سخنرانی بایستید و رو به شنوندگان سخنرانی کنید. همواره در تلاش باشید با شنوندگان خود ارتباطی چشمی برقرار نمایید.

یکی از مهم ترین عادت ها در هنگام سخنرانی استفاده از کلماتی همچون من، ما، شما و آن ها می باشد. سعی کنید از کلمه من به تعداد دفعات کمتری استفاده نمایید و بهتر است تنها زمانی از این کلمه استفاده نمایید که قصد دارید در مورد تجربه ها، کارها، پیشامدها و یا اشتباه های شخصی خود صحبت کنید. و دقت داشته باشید که از ضمیر من برای معرفی و جلوه دادن خود به عنوان فردی باهوش اصلا استفاده نکنید. یکی از مهم ترین عامل هایی که باعث می شود مخاطب اعتماد خود را نسبت به سخنران از دست بدهد و دیگر به او اعتماد نکند، داشتن ویژگی هایی از قبیل خودستایی و همچنین خودبرتربینی می باشد.

دقت داشته باشید که در زمان شروع سخنرانی خود، از جملاتی که معنی نوعی عذرخواهی می دهند استفاده نکند. برای آن که بتوانید زبان بدن خوبی داشته باشید، باید به لباس هایتان بسیار اهمیت بدهید. اگر کت و شلوار شما مقداری تکراری است، می توانید آن را به خشک شویی بدهید، همچنین داشتن کفش هایی واکس زده و پیراهنی نو، اعتماد به نفس شما را افزایش خواهد داد. برای خانم ها هم به همین اندازه داشتن ظاهری مناسب اهمیت دارد، سعی کنید لباس هایتان حتما صاف و اتو کشیده و مرتب باشد؛ این گونه اعتماد به نفس بیشتری هم پیدا می کنید، زمانی که اعتماد به نفس شما زیاد باشد سخنرانی ایده آلی خواهید داشت و همه از سخنان شما لذت خواهند برد؛ و مطمئن باشید به رشد و موفقیت فردی در زندگی دست خواهید یافت.

اگر شنونده‌هایتان حرف‌هایتان را نفهمند، نمی‌توانند تحت نفوذ شما قرار گیرند. برای اینکه سخنرانی موثر داشته باشید، باید حرف‌های واضح بزنید. برای اینکه حرف‌های واضح بزنید، باید از کلمات، عبارات، نمونه‌ها و تصاویر قابل فهم و واضح استفاده کنید و آنها را با سرعتی مشخص که برای شنونده‌ها قابل جذب باشد، ارائه کنید. از زبان ساده استفاده کنید.از کلماتی استفاده کنید که شنونده‌ هایتان استفاده می‌کنند. از اصطلاحات فنی و تخصصی که شنونده‌هایتان آشنایی با آنها ندارند استفاده نکنید.سعی نکنید از زبان‌هایی که در مقالات علمی و آکادمیک می‌بینید تقلید کنید. زبان تخصصی در آن موقعیت‌ها الزامی است ولی برای یک سخنرانی مثل سخنرانی شما هیچ کمکی نمی‌کند.

از مقایسه، تشابه و استعاره استفاده کنید.هرجا که مفهوم جدیدی را معرفی می‌کنید، یک مقایسه مرتبط با آن برای کمک به درک بهتر شنونده‌ها ارائه کنید. منطقی کردن حرف‌ها: خوب، حالا که شنونده‌هایتان متوجه حرف‌هایتان هستند، باید ببینید آیا حرف‌هایی که می‌زنید منطقی به نظر می‌رسد یا خیر؟آیا حرف‌هایتان در آزمون‌های منطقی‌ای که شنونده‌هایتان به صورت ناخودآگاه در ذهنشان انجام می‌دهند، موفق می‌شود یا خیر؟

سوال کردن شنونده‌هایتان را هم درگیر می‌کند و باعث می‌شود شرکت‌کننده‌هایی فعال در سخنرانی باشند. به جای اینکه به صورت منفعل یکجا بنشینند و منتظر پاسخ‌های خودتان باشند، آنها به پاسخ‌های سوال فکر خواهند کرد. و بعد که شما به سمت نتیجه‌گیری‌ها می روید، آنها آن پاسخ‌ها را از زبان خودشان خواهند دانست.در ایدآل‌ترین شرایط، احساس خواهند کرد که خودشان به آن نتیجه‌گیری‌ها رسیده‌اند، این روشی فوق‌العاده برای متقاعد کردن آنهاست.

روی نقاطی که ارزش بیشتری برای شنونده‌ ها دارد، تاکید کنید.فقط در صورتیکه واقعیاتی ایدآل و انکارناپذیر عنوان می‌کنید و استدلال‌هایتان کاملاً قیاسی است (که در آن نتیجه‌گیری بلافاصله بعد از فرضیه می‌آید)، در استدلال قیاسی‌تان مطمئناً نقص‌هایی وجود خواهد داشت. (این به آن معنا نیست که کارتان را خوب انجام نداده‌اید، استدلال‌های استقرایی در تعریف خود عدم‌قطعیت‌هایی دارد). ازآنجا که سخنرانی شما طول مشخصی دارد، باید بهترین انتخاب‌ها را برای گذراندن این مدت داشته باشید. اگر بخش عمده زمان خود را به بحث کردن درمورد موضوعات موردعلاقه شنونده‌ هایتان کنید، سخنرانی موثرتری خواهید داشت.

تعداد صفحات : 7

درباره ما
Profile Pic
هيچكس گمان نكند كه اهميت منبر امروز كمتر از ديروز است؛ نه. بنده با وسايل ارتباطات جمعي آشنا هستم؛ تلويزيـون و بقيـة چيـزها را ميشناسم و تأثيـرات آنـها را ميدانم؛ اما معتقدم جلسهاي كه يك روحاني بنشيند و عدهاي روبهروي او قرار گيرند و او با آنها حرف بزند، همچنان جايش در كل تبليغات مدرن امروز خالي است. ما از صدسال پيش تا امروز چقدر موازين منبر را زير ضابطه بردهايم؟ اين يك خلأ است. ما ميتوانيم شيوة انحصاري اختصاصي تبليغ را، يعني منبر و مواجهة روبهرو را تحت ضابطه در آوريم. چرا اين را به شما ميگويم؟ من اين را ميگويم تا فضاي ذهني شما به اهميت قضيه توجه پيدا كند. مقام معظم رهبري 1372/2/15
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آمار سایت
  • کل مطالب : 60
  • کل نظرات : 65
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 103
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 44
  • بازدید امروز : 11
  • باردید دیروز : 49
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 8
  • بازدید هفته : 141
  • بازدید ماه : 347
  • بازدید سال : 3,488
  • بازدید کلی : 296,485
  • کدهای اختصاصی

    //Ashoora.ir|Hadith Begins