کتاب روشهای اقناع اندیشه منتشر شد
کتاب روشهای اقناع اندیشه منتشر شد
مرسوم است که خطیبان پیش از شروع سخنرانی خطبه میخوانند که مشتمل بر حمد و ثنای پروردگار و درود بر رسول خدا و اهلبیت ایشان میباشد.
نبی مکرم اسلام و ائمه معصومین نیز نهتنها سخنان، که پیش از اجرای خطبه عقد و پیش از دعا و نیایش و… در ضمن خطبهای حمد و شکر و تعظیم و تجلیل خداوند را مطرح میفرمودند.
در ادامه به خطبه بعضی از خطیبان و سخنرانان محترم اشاره میشود.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
نَحمَدُکَ اللهُمَّ یا مَن نَوَّرَ قُلُوبَنا بأنوارِ المَحَبَّةِ العَلَوِیَّة، وَ أکْمَلَ لَنا دِینَنا بِالوِلایةِ المُرتَضَویَّة، وَ أتَمَّ نِعمَتَهُ عَلَینا بِالهِدایةِ الحَیدَریّة.
وَ نُصَلّي وَ نُسَلِّمُ عَلیٰ الخاتِمِ لِما سَبَقَ، وَ الفاتِحِ لِمَا انْغَلَقَ، وَ المُعْلِنِ الحَقَّ بِالحَقِّ، و الدافِعِ جَیشاتِ الأباطِیل، وَ الدامِغِ صَولاتِ الأضالِیل، حَبیبِکَ وَ حَبیبِنا أبي القاسمِ محمّد، صلّی الله علیه و علی أهلِ بَیتِه الأطیَبین، الأئمةِ الهُداةِ المَعصومینَ، أهلِ الذِکرِ وَ اُولِی الأمْرِ وَ اُمَناءِ رَبِّ العالمینَ.
و لا سِیَّما النورِ عَلَی النورِ، في طَخْیاءِ الدَیجُورِ وَ الإمامِ المَنصورِ وَ السِراجِ المَستورِ، مَهدِيِّ هٰذهِ الاُمَّةِ وَ خاتَمِ الأئمّةِ، إمامِ زَمانِنا، الحُجةِ بنِ الحسنِ العسکري، عجّل اللهُ تعالی فَرَجَهُ الشریفَ.
و لعنةُ اللهِ علیٰ مَن لَمْ یُقِرَّ بولایتِهِم أو عَدَّ نَفسَه في عِدادِهِم أو قاسَ غیرَهُم بِهِم، أبَدَ الآبِدینَ وَ دَهْرَ الداهِرینَ.
الحمدُ للهِ الذي نَوَّرَ قُلُوبَنا بِشُعاعِ أنوارِ المَحَبّةِ العَلَویة، و جَعَلَنا مِنَ المُتَمَسّکینَ بِالولایةِ المُرتضویّة، الذي فَرَضَ اللهُ مَوَدَّتَهُ عَلَی العَرَبیةِ و العَجَمِیّةِ.
و الصلاةُ و السلامُ عَلیٰ مُبَلّغِ الرسالاتِ الإلهیّةِ، سیّدِنا و نبیِّنا و حبیبِ قلوبِنا و طَبیبِ نُفُوسِنا و شَفیعِ ذُنوبِنا أبِي القاسمِ محمّد، صلّی اللهُ علیه و علیٰ آله القُرَشیّة، و اللّعنُ المُؤَبَّدُ عَلیٰ مُخالِفیهِم و مُنکري فَضائِلِهم و مَناقِبِهم و غاصِبي حُقوقِهم إلیٰ یومِ القیامةِ.
اللهُمَّ صلِّ علیٰ سیّدِنا و سَنَدِنا و صاحِبِنا بالحَقّ، بقیةِ اللهِ الأعظمِ، الحجةِ بنِ الحسنِ العسکری، عجّل اللهُ تعالیٰ فرجَه و سَهَّلَ مَخرَجَه، و جَعَلَنا و إیّاکُم مِن أحسنِ أصحابِه و أنصاره و الراضِینَ بِفِعلِهِ و قَولِهِ و المُؤتَمِرینَ بِأوامِرِه، و أظهِرْ به الحَقَّ و أمِتْ به الجَورَ وَ اسْتنقِذْ به عِبادَک المُؤمِنینَ مِنَ الذُلِّ وَ انْعَشْ به البلادَ و اقْتُلْ به جَبابِرَةَ الکَفَرَةِ وَ رُئُوسَ الضَّلالةِ، و صلِّ علیه و علیٰ آبائِهِ المَعصُومینَ و علیٰ اُمِّه نَرجِسَ صلواتُکَ علیهم أجمعینَ.
خطبه منبر حجتالاسلام بندانی در محرم و صفر
بسم الله الرحمن الرحیم
صلی الله علیک یا رسولَ الله، و علیٰ آلِ بیتِک، المَظلومینَ المَعصُومینَ الهُداةِ المَهدِیّینَ، الحُجَجِ المَیامِینَ، و لعنةُ اللهِ علیٰ أعدائِهِم أبدَ الآبدینَ، و دَهْرَ الداهِرینَ.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
و لا حول و لا قوة الا بالله العلیّ العظیم، حسبنا الله و نعم الوکیل، نعم المولی و نعم النصیر. ربّ اشرح لی صدری و یسّر لی أمری و احلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی.
الحمد لله الذی علا فی توحدّه و دنا فی تفرّده و جلّ فی سلطانه و عظم فی ارکانه و أحاط بکلّ شیء علماً و هو فی مکانه، و خیر الصلاة و السلام علی سیدنا سید الانبیاء و المرسلین حبیب إله العالمین أبی القاسم محمد صلی الله علیه و علی أهل بیته المعصومین المکرّمین و اللعن الدائم علی أعدائهم اجمعین من الآن إلی یوم الدین.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم
لا حول و لا قوه، الا بالله العلی العظیم، نحمده و نستعینه، نستغفره و نشکره و نتوسل الیه و نتوکل علیه و نصلّی و نسلّم علی خیرته فی خلقه حافظ سرّه و مبلّغ رسالاته، سیدنا و نبیّنا ابی القاسم محمّد، و علی آله الطیبین الطاهرین المنتجبین، سیّما بقیه الله فی الارضین.
لا حول و لا قوه، الا بالله العلی العظیم، الحمد لله الذی جعل الحمد مفتاحاً لذکره، و سبباً للمزیدِ من فضله، و دلیلاً علی آلائه و عظمته، ثمّ الصلاه و السلام علی حبیبه و خیرته ابی القاسم المصطفی محمّد، و علی آله الطیبین الطاهرین، سیَّما بقیهَ اللهِ فی الارضین و اللعن علی اعدائهم اعداء الله اجمعین.
انشاءالله خداوند دلهای همهمان را به نور قرآن و معارف اهل بیت نورانی بگرداند به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله ربّ العالمین بارئ الخلائق أجمعین باعث الانبیاء و المرسلین، ثمّ الصلاه و السلام علی سیدنا و نبینا حبیب إله العالم أبی القاسم المصطفی محمد، و علی آله الطاهرین، لا سیما بقیة الله فی الارضین و اللعن الدائم علی أعدائهم اجمعین.
ربّ اشرح لی صدری و یسّر لی امری و احلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله ربّ العالمین، أحمده و أستعینه و اُومِنُ به و أتوکّل علیه، و أستهدیه و أستنصره، و اُصلّی و اسلّمُ علی خاتم أنبیائه و أفضل سُفرائِه، حبیب أله العالمین ابی القاسم محمد، صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبینَ الطاهرینَ المعصومینَ الهُداهِ المهدیین، سیَّما بقیهِ الله فی الارضین، ارواحنا لتراب مقدمه الفداء، و اللعنه علی اعدائهم أعداء الله أجمعین.
انشاءالله خدای متعال قلوب یکایکِ ما را با معرفت و محبت وجود مقدس امام زمان حضرت بقیة الله ارواحنا فداه صلوات الله و سلامه علیه و عجل الله تعالی فرجه الشریف منوّر بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
الحمدُ للهِ ربِّ العالمین، بارئِ الخلائقِ أجمعین، و الصلاه و السلام علی سیّدِ الأنبیاءِ و المرسلین و خاتمِ النبیین، حبیبِنا و حبیبِ إلهِ العالمینَ أبی القاسمِ المصطفی محمد، صلی الله علیه و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومینَ، و لا سیّما بقیه الله فی الأرضینَ و اللعن الدائمُ علی أعدائِهِم أجمعینَ إلی یومِ الدین.
رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّياطينِ. وَ أَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ.
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله و الصلاة علی خیر خلقه و افضل بریّته و خاتِم رسله، حبیبه و سفیره و صفیّه و نجیّه، رسول الله و علی آله امناء الله و اوصیائه، و خلفائه و حججه و عیبة علمه، و لا سیّما بقیة الله الذی یملأ الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً.
و کن اللهم له ولیّاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتّعه فیها طویلاً.
بسم الله الرحمن الرحیم
همیشه آغاز سخنرانی دارای اهمیت فراوانی است. اینکه چگونه در شروع با مخاطبان ارتباط برقرار کنید، چگونه، نظر آنها را به صحبت های خود جلب کنید و چگونه با یک شروع خوب آنها را تا پایان با خود همراه کنید دارای اهمیت بسیاری است.
شاید برایتان جالب باشد که بیش از 90 درصد از افراد سخنرانی خود را به گونه ای آغاز می کنند که با اصول فن بیان و سخنوری در تضاد است، مثلا شروع می کنند و خود را معرفی می کنند و موضوع سخنرانی را به مخاطبان می گویند!!! این اشتباه است، وقتی موضوع را می گوئید یعنی به مخاطبان اجازه می دهید که صحبت های شما را دوست داشته باشند یا دوست نداشته باشند، در وضعیت معمول احتمال اینکه شنوندگان به صحبت های شما علاقه ای نداشته باشد بسیار زیاد خواهد بود. ولی اگر موضوع را نگوئید هنوز دوست داشتن یا دوست نداشتن مخاطبان در دستان شماست.
شما می توانید بدون گفتن موضوع در ابتدای سخنرانی خود را از اینکه در مورد موضوع سخنرانی شما قضاوت کنند محافظت کنید. یادتان باشد ، آنچه باعث علاقه مخاطبان به صحبت شما می شود، موضوع صحبت شما نیست، بلکه نحوه ارائه شماست. شاید 60 درصد شنوندگان از اینکه بخواهید در مورد جنگ جهانی برایشان حرف بزنید راضی نباشند!!! ولی اگر این را نگوئید و سخنرانی خود را با یک داستان در مورد جنگ جهانی شروع کنید، تا آخر با شما همراه خواهند شد.
احتمالا فهمیدید که شاید بهترین شیوه برای بیان یک سخنرانی شروع آن با یک داستان است. این حرف من را خوب گوش کنید، انسانها عاشق شنیدن داستان هستند، قرآن را بخوانید، سراسر داستان است، خداوند میدانسته چگونه با ما حرف بزند، به زبان قصه، وقتی با یک قصه شروع می کنید، همه به دنبال آن هستند که قصه چگونه پیش می رود و چگونه به اتمام می رسد.
دقت کنید، ما در شروع سخنرانی به دنیال ایجاد ارتباط هستیم، مثل دو حلقه یک زنجیر، چه چیزی دیگران را به شما مرتبط می کند؟ قصه یکی از بهترین آنهاست.
احتمالا خواهید پرسید که چه راه های دیگری برای شروع سخنرانی وجود دارد؟ از راه قصه گویی که بگذریم راه های دیگری نیز وجود دارد. یکی از آن راه ها بیان یک واقعیت جالب است که باعث شود مخاطبان به فکر بیفتند، مثلا اینکه بگوئید ” هم اکنون تعداد افراد زنده بیش از تمامی انسانهای مرده ای است که در روی زمین زندگی میکرده اند!! این جمله جمله ایست که در عین اینکه جالب است، واقعیتی جالب را برای ما روشن می کند. باز هم تاکید می کنم در شروع سخنرانی ما به دنبال برقراری یک اتصال هستیم. یک ارتباط.
راه دیگر برای شروع سخنرانی پرسیدن یک سوال است، سوالی که ذهن مخاطبان را درگیر کند، سوالی که باعث شود مدتی به فکر روند و به دنبال جوابش در ذهن خود بگردند، مثلا بپرسید، آیا روزی خواهد آمد که ما بتوانیم افکار همدیگر را بخوانیم؟؟ … موضوع سخنرانی شما هر چه باشد قطعا می توانید سوالات خوبی را در مورد آن از مخاطبان بپرسید. سوالاتی که افراد را به فکر کردن وادارد، سوالی که شاید انتظارش را نداشته باشند.
بسم الله الرحمن الرحیم
یک سخنران قابل، باید روی تکتک کلماتی که استفاده میکند و نحوه انتقال پیام خود تمرکز کامل داشته باشد. وقتی شما عادات نادرستی در صحبت کردن داشته باشید، شنونده بیشتر از اینکه روی حرفهایتان تمرکز کند همه حواسش پرت تیکهای شما میشود. نتیجه این امر هم چیزی نیست جز از دست دادن مخاطبین و شنیده نشدن حرفهایی که ممکن است برای آماده کردن آنها زمان زیادی را صرف کرده باشید.
و جایگزینهای مناسب آنها را بشناسید.
۱- آآآممم … میدونی …. آه … من منظورم اینه که …
این کلمات و آواهای پرکننده برای شنونده ناخوشایند هستند. وقتی نمیتوانید حرف خود را بدون این عناصر بیان کنید، مخاطب تصور میکند ذهن مشوش و مردهای دارید و در نتیجه به سخنان شما گوش نمیدهد.
سکوت کردن در میان جملات ایده بسیار بهتری است. به این ترتیب علاوه بر خودتان، مخاطب هم فرصت میکند به مسایل مطرح شده فکر کند و برای شنیدن مابقی سخنان تمرکز بیشتری داشته باشد.
شک نکنید که شنونده شما ترجیح میدهد بین کلماتتان سکوت باشد تا آواها یا کلمات پرکنندهای که تکرارشان حواس آدم را پرت میکند.
۲- تقریبا … بهنوعی … شاید بتوان گفت …
وقتی قرار است در مورد موضوع مشخصی سخنرانی کنید استفاده از کلمات اینچنینی به هیچ عنوان پسندیده و قابل قبول نیست. اگر در مورد موضوعی اطلاعات کافی ندارید یا در رابطه با مسالهای مطمئن نیستید، دلیلی ندارد برای آن سخنرانی کنید.
اگر هم موضوع برایتان شفاف و قاطع است، پس از واژههای شاید بهنوعی، تقریبا یا نسبتا استفاده نکنید و با قطعیت نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.
۳- سخنرانی با تُن صدایی که در انتهای جملات بالا میرود
وقتی در انتهای هر جمله تن صدای خود را بالا میبرید مثل این است که میخواهید سوالی را از مخاطب بپرسید. همین مساله موجب سردرگمی شنونده میود و نمیداند که دقیقا باید چه واکنشی نشان دهد یا چه برداشتی از حرفهای شما داشته باشد.
اگر در مورد موضوعی اطمینان ندارید بهتر است اصلا آن را به زبان نیاورید. اما اگر مطمئن هستید آنچه میگویید درست و بیاشکال است، پس تن صدای خود را بالا نبرید که شنونده حس کند خودتان هم در این رابطه دو به شک هستید.
۴- رفتارهای جعلی و غیرواقعی
چرا باید کسی غیر واقعی بودن و فیلم بازی کردن را به واقعی بودن ترجیح دهد؟ بدون شک مردم دوست ندارند با کسی که خودش نیست ارتباط برقرار کنند. حتی اگر مجبور به صحبت کردن با چنین فردی باشید، این مکالمه خوشایند بهنظر نخواهد رسید زیرا میدانید که این چهره واقعی نیست و فیلم بازی میکند.
همه مردم دوست دارند با خود واقعی دیگران ارتباط برقرار کنند و حتی اگر کپی برابر اصل فرد دیگری باشید، به دلشان نمینشیند. در هر موقعیتی، سبک، رفتار، طرز حرف زدن و تیپ خودتان را داشته باشید.
۵- استفاده از اسلایدهای پاورپوینت و حجم زیادی از جملات
برخی از سخنرانها به جای اینکه خودشان حرف بزنند از اسلایدهای پاورپوینت و داکیومنتهای متعدد استفاده میکنند که برای مخاطب به هیچوجه خوشایند نیست.
اگر میخواهید روی استیج، عکس و متن به مخاطبان نشان دهید، بهتر است آنها را ایمیل کنید و وقت خود و دیگران را هدر ندهید. اگر نه، پس این اسناد تصویری را کنار گذاشته و به زبانی ساده به توضیح هرآنچه مدنظرتان است بپردازید.
اگر بنا به هر دلیلی مجبور به استفاده از اسلایدهای پاورپوینت هستید، سعی کنید جملات بسیار کوتاه و مختصر باشند.
۶- بلند کردن دست حضار
برای اینکه مطمئن شوید حضار به سخنرانی شما گوش میکنند یا خیر لازم نیست از آنها بخواهید تا فعالیتهایی همچون بلند کردن دستهایشان را انجام دهند. اگر قرار است مخاطبین در صحبتهایتان مشارکت کنند، به طریق دیگری آنها را وارد بحث کنید و تا حد امکان نخواهید که برای حرف زدن یا نظر دادن دستشان را بلند کنند.
۷- زیاد سوال پرسیدن
مردم در جلسههای سخنرانی شرکت میکنند تا جواب سوالهایشان را دریافت کنند نه اینکه خودشان پاسخدهنده سوال باشند.
برخی از سخنرانها از این مساله غافل میشوند و با مطرح کردن پرسشهای بیپایان سعی در جلب توجه مخاطبین خود میکنند. اما باید بدانید که این موضوع بیشتر باعث پرت شدن حواس شنوندهها خواهد شد و به هیچ عنوان خوشایند نیست.
برای شرکت دادن مخاطبین در صحبتهای خود میتوانید چند سوال کوتاه و محدود در خلال حرفهایتان مطرح کنید. اما در این کار زیادهروی نکنید.
۸- تشکر بیشاز اندازه
برخی از افراد وقتی پشت میکروفن قرار میگیرند از همه عالم و آدم تشکر میکنند. فقط این را بدانید که این کار باعث نمیشود مردم شما را بیشتر دوست داشته باشند، بلکه برعکس، حوصلهشان را سر میبرید.
موضوع بحث تنها چیزی است که مخاطبین منتظر شنیدن آن هستند و از هر حاشیه یا متن اضافهای گریزانند.
۹- داستانسرایی
همه افراد داستانگوهای خوبی نیستند. همه موضوعات را نمیتوان به سبک داستانی بیان کرد. وقتی ماجراهای حاشیهای و اضافی در سخنان خود میگنجانید، تنها واکنشی که باید انتظار داشته باشید این است: حالا که چه؟ … حالا این چه اهمیتی دارد؟ یا ….
به منظور جلب توجه مخاطبین لازم نیست حتما لطیفه و داستان تعریف کنید. میتوانید از عکس یا ویدئو استفاده کنید یا روی برخی از جملات و حرفهای خود تاکید ویژهای داشته باشید. همیشه سعی کنید متفاوت از بقیه رفتار کنید.
۱۰- کلمات و جملات کلیشهای
برخی از جملات و کلمهها بسیار تکراری و حوصلهسربر هستند. سعی کنیدبرای آنها جایگزینی درنظر بگیرید از جمله کلمات کلیشه ای: مثلا، به فرض، حالا، بسیار خوب، بنابر این، به فرض مثال و...
کلام آخر
ما زمانی میتوانیم یک سخنرانی موفق و کامل داشته باشیم که بدانیم دقیقا چه میگوییم و چه میکنیم.
برای بررسی و سنجش سخنرانی خود بهتر است از خود فیلم گرفته و آن را موردنقد قرار دهید. هر چه به کار و رفتار خود سختگیرتر باشید، بیشتر میتوانید در کار خود پیشرفت کنید. به این خاطر که عیبهایتان را پیدا کرده و در جهت برطرف کردن آنها تلاش خواهید کرد.
همچنین بهتر است سخنرانیهای بقیه را هم ببینید و رفتار آنها را زیر ذرهبین ببرید. با دنبال کردن سخنرانی افراد موفق در حوزه کاری خود میتوانید روشهای صحیح خوب سخن گفتن در همایشها، کنفرانسها یا نشستها را بیاموزید.
بسم الله الرحمن الرحیم
سخنرانی اجزای مختلفی دارد. اگر نتوانید هر بخش را بهدرستی مدیریت کنید، توجه مخاطب را از دست میدهید. باور کنید یا نه، این یکی از بدترین اتفاقاتی است که ممکن است در حین سخنرانی برایتان بیفتد. اما پیشگیری همیشه بهتر از درمان است. همراه ما باشید تا به شما بگوییم اجزای سخنرانی کدامند و چطور میتوانید هر بخش از سخنرانیتان را بهدرستی مدیریت کنید.
مقدمهی سخنرانی هدف سخنرانیتان را مشخص میکند؛ نکات کلیدیتان را از پیش اطلاع میدهد و به مخاطبتان میگوید که چرا باید به سخنان شما گوش دهد.
«از آغاز شروع کن.» درحالیکه شاید این جمله، عبارتی از دنیای شگفتانگیز لوییز کارول (Lewis Carroll) در کتاب آلیس در سرزمین عجایب باشد، پندی عالی است برای زمانی که به مقدمهی سخنرانیتان میاندیشید. مقدمه، نخستین بخش از سخنان شماست که لحن بقیهی سخنرانیتان را تعیین میکند.
با مقدمه، شما میتوانید توجه و علاقهی مخاطبتان را برانگیزید و همزمان آنها را از آنچه قرار است در ۵، ۱۰، یا حتی ۶۰ دقیقهی بعدی بشنوند، آگاه کنید. مقدمه میتواند یک سخنرانی را بسازد یا ویران کند؛ چون اگر نتوانید از همان آغاز توجه مخاطبتان را جلب کنید، چطور ممکن است آنها را در طول سخنرانیتان مشتاق نگاه دارید؟
وقتی در حال تدوین سخنرانیتان هستید، بکوشید جلبِتوجهکنندهای را در مقدمهتان بگنجانید که فورا از همان آغاز صحبت، توجه مخاطب را به شما جلب کند و کاملا او را بر صندلی هشیار سازد. تکنیکهای گوناگونی برای جلب توجه مخاطبان در سخنرانی وجود دارند؛ مانند شوخی و مزاح، بیان حکایت یا نقلقول یا اشارهای ضمنی به رویدادهای تاریخی یا کنونی.
راهی ساده و مؤثر برای جلب توجه مخاطب، بهرهگیری از ارجاع است. شاید به رویدادی اشاره کنید که در آن در حال سخنرانی هستید یا ارجاعی شخصی به موضوعی کنید که دربارهاش حرف میزنید. مهم است جلبتوجهکنندهای را برگزینید که مناسب موضوع، مخاطبتان و محل یا موقعیتی که در آن سخن میگویید باشد.
وقتی سخنرانیتان را آغاز میکنید و توجه مخاطب را برمیانگیزید، بهروشنی بیان کنید که آنها دقیقا چرا باید به سخنان شما گوش دهند. شاید سخنرانیتان بحث دربارهی نکتهای مشخص باشد. شاید سخنرانی آموزندهای دربارهی موضوعی خاص ارائه میدهید. حتی سخنرانیتان میتواند در رویدادی ویژه مانند ضیافت اهدای جوایز، عروسی یا رویدادی سیاسی باشد. صرفنظر از زمینهی سخنرانیتان، مهم است که هدف سخن خود را برای مخاطبانتان شفاف کنید تا آنها دقیقا بدانند که چرا باید به سخنان شما گوش دهند.
مقدمهی شما صرفا مقدمهای از آنچه میخواهید دربارهاش سخن بگویید نیست؛ بلکه مقدمهای است از اینکه شما چه کسی هستید و چرا خود را فردی مناسب برای اظهارنظر در این موضوع میدانید. در برخی سخنرانیها، شاید در آغاز، فردی مانند یک مجری یا گوینده، شما را به مخاطبان معرفی کند. اگر اینگونه نیست، مهم است که اعتبار و توانایی خود را به عنوان سخنران برای مخاطب اثبات کنید.
مفید است که مخاطبتان بداند قرار است دربارهی چه چیزی سخن بگویید. از مقدمهتان به عنوان فرصتی برای درمیانگذاشتنِ سلسله ایدههایتان با مخاطب بهره بگیرید. نیازی نیست ترتیب سخنرانیتان را موبهمو با جزئیات شرح دهید؛ این کاری است که بدنهی سخنرانیتان خواهد کرد. به مخاطب چکیدهای از نکات کلیدیتان ارائه دهید تا بداند که در ادامه دربارهی چه چیزی خواهد شنید.
با اینکه شاید کمی برعکس و خلاف منطق به نظر برسد، شما در واقع باید مقدمهتان را در آخر بنویسید. چون مقدمه اغلب بهعنوان چکیدهی سخنرانیتان بهکار میرود، شایسته است که ابتدا کل سخنرانی نوشته شود تا بتوانید نکات اصلی و بحثها را بهخوبی از آن بیرون بکشید. هنگامی که کل سخنرانی را بهجز مقدمه بنویسید، نکات اصلی بهسادگی برایتان شفاف میشوند.
همچنین نیاز است که حتما مقدمهتان را کلمهبهکلمه بنویسید. اگرچه در سخنرانیهای فیالبداهه این آزادی را ندارید، نوشتن مقدمه به شکلِ کلمهبهکلمه برای هر سخنرانی با آمادگی قبلی ضروری است. با نوشتنِ کلمهبهکلمه، بهسرعت میتوانید دریابید که آیا هیچیک از نکتههای اصلی را در چکیده از قلم انداختهاید یا خیر. همچنین متوجه میشوید که چه جلبتوجهکنندهای برای موضوع، مخاطب و محل سخنرانیتان مناسبتر است. سرانجام، چون مقدمهتان تعیینکنندهی لحن بقیهی سخنانتان است، آمادهکردنِ کلمهبهکلمهی آن به شما اجازه میدهد تا سخنرانیتان را با اعتمادبهنفس آغاز کنید.
بدنهی سخنرانیتان نقطهای است که تکتک نکات اصلیتان را با جزئیات شرح میدهید. بدنه جایی است که داستانتان را تعریف میکنید.
وقتی با مقدمهای فوقالعاده توجه مخاطبتان را برانگیختید، زمان آن است تا به شالودهی سخنرانیتان بپردازید: بدنه. بدنه باید حدود سهچهارم از کل زمان سخنرانیتان را دربرگیرد؛ چون در آنجا میخواهید جزئیات نکات کلیدیتان را بیان کنید.
بهطور معمول، هر سخنرانی بنا به یکی از این سه دلیل کلی انجام میشود: سرگرمی، اطلاعرسانی یا بحث دربارهی یک نکته. برای تحقق موفقیتآمیزِ هریک از این سه هدف، باید رویکردهایی نسبتا متفاوت اتخاذ کنید. وقتی هدفتان را مشخص کردید، میتوانید بهکمک نکات اصلیتان، راهبردی مناسب برای رسیدن به آن هدف در پیش بگیرید. برای توصیف هر نکتهی کلیدی، باید از مجموعهای از مثالها بهره بگیرید.
وقتی هدفتان را مشخص کردید، زمان آن است که تصمیم بگیرید از چه نکات اصلی بهره خواهید گرفت تا به آن هدف برسید. شما باید کارتان را با انجام طوفان فکری (brainstorming) آغاز کنید تا به فهرستی از تمام نکات اصلیِ ممکن برای پشتیبانی از هدفتان برسید. هنگامی که این فهرست را کامل کردید، هر نکته را بسنجید و اولویتبندی کنید. در نظر بگیرید که کدام نکات نسبت به بقیه، به شکلی مؤثرتر هدف شما را برآورده میکنند. شاید بخواهید برخی نکات را زیر نکات دیگر قرار دهید و در نتیجه، سلسلهمراتبی طبیعی از نکات اصلی و فرعی ایجاد کنید.
به همان اندازه، مهم است که تعیین کنید دقیقا چه مواردی به سخنرانیتان ربطی ندارند یا نسبت به موضوعتان کماهمیت هستند. در نهایت، نکات اصلیتان نباید بیشتر از سه یا چهار مورد شوند. درحالیکه شاید کم به نظر برسد، باید بدانید که مخاطبتان فقط میتواند همین تعداد نکته را بهخاطر بسپارد و شما نباید با اطلاعاتی بیش از حد آنها را خسته کنید. با سه یا چهار نکتهی اصلی، میتوانید بحثهای کاملی برای پشتیبانی از هدفتان پرورش دهید و در عین حال، مخاطب را همچنان پیگیر و مشتاق نگه دارید.
شما برای هرکدام از نکات سخنرانیتان نیازمند شواهدی قانعکننده برای پشتیبانی هستید. این شاهد میتواند بهشکل دادههای پژوهشی، حقایق و ارقام یا حتی داستانهای شخصی و ارجاعات باشد. شاید نقلقولی بیاورید یا به رویدادهای تاریخی یا کنونی اشاره کنید تا بحث خود را تقویت کنید. بسته به موضوعتان، مخاطب و محل سخنرانیتان، مزاح هم شاید برای پیشبرد سخنانتان مناسب باشد.
اگر هدف سخنرانیتان اطلاعرسانی است، تکیهی شما باید بیشتر بر دادهها، آمارها و پژوهشها باشد تا بتوانید نکات خود را بهشکلی مستدل تشریح کنید. حتی شاید همراه سخنرانیتان از ارائهای با ویدئو، نمودار یا حتی تصویر بهره بگیرید تا بهتر به هدفتان برسید.
اگر هدف سخنرانیتان بحثکردن است، احتمالا از ترکیبی از پژوهش و حکایات بهره میگیرید. همچنین شاید در کنارش از رسانهای برای توضیح نکات بهره ببرید. با این حال، دادههای خود را باید بهنحوی شکل دهید و مرتب کنید تا بهترین تأثیر ممکن را برای پیشبرد بحث داشته باشند. البته نباید دادهها را دستکاری کنید؛ بلکه تنها اطلاعاتی را ارائه دهید که مخاطبتان باید ببیند و بشنود تا بتوانید از هر بحثی که میخواهید پیش ببرید، پشتیبانی کنید. بهتر است با بهرهگیری از هنر و فنون گرافیک و تصویرسازی، بهترین ارائه را از دادهها و آمار فراهم کنید تا ضمن جلب توجه مخاطب، با محتوایی آسانفهم و گیرا او را همراه خود کنید.
اگر هدف سخنرانیتان سرگرمی است، بیش از تحقیق به حکایات متکی خواهید بود. طنز و مزاح در این موقعیت مناسبتر است؛ اما بهشکلی متعادل از آن بهره بگیرید: نباید اعتبار خود را پیش مخاطب بهخطر بیندازید.
صرفنظر از هدف یا ترتیب نکتههایتان، همواره مهم است که حواستان به رئوس کلی سخنرانیتان باشد تا حاشیه نروید. اگر سخن را بیهدف آغاز کنید و حکایات زیادی تعریف کنید یا دادههای نامرتبط ارائه دهید، مخاطب از همراهی با شما بازمانده و اشتیاقش را بهسرعت از دست میدهد.
وقتی طوفان فکری را انجام دادید و نکات اصلی سخنرانیتان را مشخص کردید، میتوانید شروع به نوشتن بدنهی سخنرانیتان کنید. سادهترین راهبرد، تهیهی طرحی از رئوس کلی سخنانتان و فهرستی از شواهد پشتیبانی است که برای هر نکته ارائه میدهید. آنچه باقی میماند، ازبرکردنِ مطالب است؛ و مهارتیافتن در این زمینه، شاید تمام چیزی باشد که هنگام قرارگرفتن در جلوی مخاطب به آن نیاز دارید.
بسیاری از سخنرانان حرفهای بهجز طرحی از رئوس کلی سخنرانیشان به چیز دیگری تکیه نمیکنند؛ یا از پیش آنچه را که میخواهند بگویند، حفظ میکنند یا صرفا با یک راهنمایی ساده از سوی برگزارکننده، فیالبداهه حرف میزنند. اگر این سخنرانی از نخستین تجربههای شماست و موقعیت هم اجازه میدهد، بهتر است بدنهی سخنرانیتان را کلمهبهکلمه بنویسید تا با تسلط کامل بر محتوای سخنرانی، از نخستین تجربهتان، خاطرهای شیرین و ماندگار بسازید.
نتیجهگیری سخنرانیتان، هدف و نکات اصلی شما را خلاصه میکند و در عین حال، اثری ماندگار بر مخاطب میگذارد.
اگر بدنهی سخنرانی شما کیک خوشمزهای باشد که پختهاید، نتیجهگیری حکم تزیین روی کیک را دارد. نتیجهگیریتان در پایان سخنرانی ارائه میشود و آنچه اغلب افراد بلافاصله پس از سخنرانیتان به یاد میآورند، این است که سخنرانی خود را چطور تمام کردهاید. به همان اندازه که مقدمه برای جلب توجه مخاطب مهم است، نتیجهگیری هم از اهمیت زیادی برخوردار است؛ چون اثری ماندگار بر مخاطب دارد.
هدف نتیجهگیری خلاصهکردن نکات اصلی شما و آمادهکردن مخاطب برای به پایان رساندن سخنرانیتان است. شما باید ماهیت سخنرانیتان را دوباره بازگو کنید: نکات اصلی و هدف سخنرانی. بسیار مهم است که به یاد داشته باشید در نتیجهگیری نباید نکتهی جدید یا شواهد پشتیان تازهای مطرح کنید؛ چنین کاری تنها باعث سردرگمی مخاطب میشود. به نتیجهگیریتان مانند گرهزدن یک روبان بیندیشید: آخرین کار باعث ماندگاری پروژهتان در ذهن مخاطبان میشود.
اگرچه خلاصهکردنِ نکات اصلیتان مهم است، هشیار باشید که صرفا نکاتتان را کلمهبهکلمه تکرار نکنید. شما باید بهجای اینکه این نکات را بهطور مستقیم از بدنهی سخنرانیتان تکرار کنید، آنها را بازنویسی و بازگویی کنید. این کار به شما کمک میکند تا ماهیت سخنرانیتان را حفظ کنید؛ نه اینکه جملههایی را مانند آنچه لحظاتی پیش گفتهاید تکرار کنید.
نتیجهگیری آخرین چیزی است که مخاطبان از سوی شما میشنوند. دقیقا به مانند مقدمه، نتیجهگیری هم میتواند سخنرانی را ممتاز یا رسوا کند. همیشه باید سخنرانیتان را با چیزی بهیادماندنی به پایان برسانید. نتیجهگیری جایی است که پیام کلیدیتان را در آن میگنجانید: میخواهید پس از اینکه سخنرانیتان تمام شد، مخاطب چه چیزی را بهخاطر بسپارد؟ میخواهید آنها روزها و هفتهها پس از سخنرانیتان چه چیز را به یاد بیاورند؟
برای اینکه پایانی بهیادماندنی بسازید، شاید بهتر باشد حکایت یا نقلقولی بیان کنید. مهم است که تا آخرین کلمه، سخنانتان برای مخاطب مرتبط و معتبر باشد؛ پس حتما نتیجهگیریتان را بهشکلی بنویسید که همچنان برای موضوع، مخاطب و محل سخنرانیتان مناسب باشد.
مانند مقدمه، باید نتیجهگیری را در آخر بنویسید. مقدمه و نتیجهگیری سخنرانیتان، مانند جلدِ رو و پشت کتاب، نگهدارندههای بدنهی سخنرانی هستند؛ پس منطقی است که آنها را صرفا پس از نگارش بدنه بنویسید.
بدنهی سخنرانیتان را مرور کنید تا مطمئن شوید که همه چیز را دربارهی نکات اصلی گفتهاید؛ سپس این نکات را در نتیجهگیری بازنویسی کنید. پیامی را که میخواهید در یاد مخاطبتان بماند، مشخص کنید یا کلمهبهکلمه در نتیجهگیری بیاورید یا بهعنوان موضوعی راهنما از آن کمک بگیرید تا بدانید که سخنرانیتان را چطور به پایان برسانید. اگر هرگونه نقلقول یا حکایت پایانی دارید که نکتهای مشخص در خود دارد یا یا موضوع سخنرانیتان هماهنگ است، در اینجا آن را اضافه کنید.
اگرچه بهطور کلی، هیچ محدودیت زمانی یا محدودیت در تعداد جمله برای سخنرانی وجود ندارد، همیشه حواستان باشد سخنرانیتان را بهگونهای ناگهانی تمام نکنید که مخاطب از پایان آن شوکه شود. با عباراتِ گذار مانند «نتیجتا» یا «بهطور خلاصه» مخاطب را کمکم بهسوی پایان سخنرانی آماده سازید؛ در این حالت، آنها توجه ویژهای به آخرین سخنان شما خواهند داشت.
گذارها باعث میشوند سخنرانیتان از بخش یا نکتهای به بخش و نکتهای دیگر جریانی آرام داشته باشد.
وقتی در حال نوشتن سخنرانیتان هستید، نیازمند گذار از یک نکته به نکتهای دیگر هستید تا هدفتان را کاملا برآورده کنید. وقتی سخنرانیتان را بلند میخوانید، باید بهآرامی از مقدمه وارد شوید و از یک نکتهی اصلی به نکتهی اصلی دیگر برسید و سرانجام وارد نتیجهگیری شوید. گذارها برای کمک به مخاطب ضروری است تا با مسیر منطقی سخنان شما همراه شود.
در سخنرانیها انواع گوناگونی از گذار به شرح زیر بهکار میروند:
برای اینکه از نکتهای به نکتهی بعدی بروید، نیازمند حفظ توالی بدون وقفه هستید. گاهی، نکات شما شاید موضوعات یا مفاهیم مشابهی داشته باشند؛ از این رو، ترتیب نکتههایتان را بهشکلی بچینید که بر آن شباهتها تأکید شود. همچنین میتوانید از تقابل برای ارائهی نکات متضاد بهره بگیرید. اگر در چندین بخش شواهد پشتیبان دارید، شاید نیاز باشد میان مثالها، گذاری داشته باشید تا مخاطب بداند که در حال تشریح یک نکته با مثال، نقلقول یا مجموعهای از دادههای پژوهشی دیگر هستید.
برای گذار، باید از واژگان و عبارات عطفی بهره بگیرید تا مخاطب بهدرستی بفهمد که شما از نکتهای به سراغ نکتهی بعدی میروید. واژگان ترتیبی مانند «بعدی»، «دوم و سوم» و… از پیش به مخاطب اطلاع میدهند که شما قرار است به موضوعی جدید بپردازید یا همان موضوع را بیشتر بسط دهید.
بسم الله الرحمن الرحیم
یک سخنرانی درست و مناسب میتواند تاثیری خیلی مهم در روند زندگی هر کسی داشته باشد. حتما همهی ما تکههایی از فیلم یا بخشی از صدای سخنرانهای مختلف را به دقت از بریم و در برابر بسیاری از موقعیتهای آنها را تکرار میکنیم. محتوای مهمی که برای ما اهمیت پیدا میکند، همراه با شرایط مختلف مثل تن صدا، سخنران مورد علاقه و بسیاری از موارد دیگر باعث میشود که یک سخنرانی از نظر ما خوب یا بد به نظر برسد. ما همواره در موقعیتهای مختلف باید با سخنرانی کوبندهمان نظرات مثبت را به سمت خودمان جلب کنیم. همیشه در همهی سخنرانیها، مخاطب ما صدها هزار نفر نیستند و گاها یک نفر باید مورد تاثیر قرار بگیرد. ما باید براساس نوع محتوا، نوع مخاطب، شرایط مکانی و زمانی و المانهای دیگر، بهترین سخنرانی را ارائه دهیم.
سخنرانی زنده یکی از سختترین و در عین حال تاثیرگذار ترین سخنرانیهایی است که یک نفر میتواند انجام دهد. بدلیل حضور زنده شما در صحنه، مخاطبان ناخودآگاه اعتماد بیشتری به شما پیدا میکنند و قبول حرفهای شما برایشان راحتتر به نظر میرسد. در هر حوزهای که سخنرانی میکنید باید ژانر خودتان و سبک خودتان را پیدا کنید. برخی از سخنرانها در هر موقعیتی طنز کلام را فراموش نمیکنند و همواره در حال شوخی و طنازی با مخاطبان هستند. در مقابل حتی بسیاری از افرادی که استندآپ کمدی اجرا میکنند، با جدیت تمام به شوخی میپردازند و این نوع ادای کلمات را بخشی از سبک شخصی خودشان کرده اند. با پیدا کردن سبک خودتان، مخاطبان بیشتر میتوانند با شما ارتباط برقرار کنند. سعی کنید هیچ وقت حرفها و کارهای تقلبی انجام ندهید. مخاطبان خیلی باهوشند و متوجه راست و دروغ حرفهای شما میشوند و پس از مدتی دیگر علاقهشان را به شما از دست میدهند.
پس از آنکه برای یک سخنرانی تاثیرگذار سبک خودتان را پیدا کردید، بهتر است در تجمیع یک سخنرانی خوب به نکات دیگری نیز توجه کنید. برای مثال: برای تبدیل شدن به یک سخنران خوب، لازم است که دورههای بیان را بگذرانید و ایرادات لفظی در صحبتهای شما وجود نداشته باشد. دومین قدم این است که ظاهرتان را هرچه بیشتر به یک مجری خوش تیپ تبدیل کنید. اگر اضافه وزن دارید یا اگر بسیار لاغر هستید، کمی سختی را برای رسیدن به یک ظاهر خوب تحمل کنید. مطالعه یک کلید واژه بسیار مهم در یک سخنرانی موفق است. مطالعه و بالا بردن اطلاعات برای آپدیت بودن و ارتباط بخشی با تمام اقشار مختلف جامعه، امری بسیار مهم است. زبان بدن در داشتن یک سخنرانی خوب بسیار مهم است و مهمتر از همهی این موارد، مورد دوست داشته شدن و مورد اعتماد بودن مردم قرار گرفتن است، که اگر در این موقعیت قرار بگیرید، مثل این است که از یک میانبر زودتر به مقصدتان میرسید.
یکی از مهمترین مهارتهایی که باید برای یک سخنرانی مهم به کار گرفته شود، استفاده از حرکات بدنی است. حرکات بدنی وقتی همزمان با صحبت کردن استفاده میشود، به هماهنگی و مهارتی نیاز دارد که هرکسی قادر به انجام دادن آن نیست. حرکات بدنی باید هماهنگ با محتوای استفاده شده باشد و به پیشرفت سخنرانی کمک کند. حرکات بدنی آنقدر باید برنامه ریزی شده و دقیق باشد که به هنگام قطع کردن صدای سخنران، حرکات بدنی تا حد زیادی چکیدهی حرفهای سخنران را منتقل کند. حرکات بدنی به همان اندازه که میتواند تاثیر مثبتی داشته باشد، به همان اندازه نیز میتواند تاثیر منفی و بدی روی مخاطب بگذارد. پس برای بدست آوردن این مهارت بهتر است به بهترین شیوه عمل کنید.
یک سخنرانی خوب ممکن است تا مدتها در ذهن شما ماندگار باشد و در شرایط مختلف مورد استفاده قرار بگیرد. تاثیر یک سخنرانی تاثیرگذار میتواند به اندازه تاثیر ده ها کتاب و چندین فیلم باشد. سخنران قبل از سخنرانی در حوزه مخصوص مطالعات فراوانی انجام داده است و چکیده آن را برای ما نقل میکند، بدین منظور اگر در هنگام سخنرانی به دقت به سخنران گوش فرا دهیم، گویی که در مطالعات سخنران حضور داشته ایم و مشترکا به یک علم دست یافته ایم.
سخنرانیها برای مدیاهای مختلفی در نظر گرفته شده اند. برخی از سخنرانیها مخصوص پخش شدن در کانالهای مجازی هستند و تاثیرات دلخواه را روی مخاطب میگذارند. برخی از سخنرانیها فقط باید تصویری و در قابهای بزرگ مثل تلویزیون دیده شوند و تاثیراتشان را در این قابها بیشتر میگذارند. برخی از سخنرانیها اصلا تصویری نیستند و در رادیو تاثیرگذار ترند. در این سخنرانیها، صداسازی و بازی با صدا وجود دارد و بدلیل نداشتن حرکات بدنی و نشان ندادن صورت و بدن بازیگر، این سخنرانیها اندکی آسان تر اند. برخی از سخنرانیها سفارشی هستند و برای محل و موضوع مختلفی نوشته میشوند. مثلا سخنرانی ترک اعتیاد کاملا سفارشی به هدف کم کردن درصد اعتیاد در جامعه برنامه ریزی میشود.
صدای خوب میتواند تاثیر یک سخنرانی را بیشتر کند اما حتما برای سخنران شدن نیاز به صدای خوب نیست. شاید صدای خوب برای دوبلوری یک امر واجب باشد اما برای سخنرانی صدای خوب مثل یک آپشن اضافه است که تاثیر کارتان را بیشتر میکند. صدای خوب امکان ارتباط برقرار کردن مخاطبان با شما را بیشتر میکند و گاها رابطه احساسی بین مخاطب و شما شکل میگیرد. صدای خوب باعث جذب مخاطبان میشود و محتوای کلام شما اگر کاملا متوسط باشد با یک صدای خوب آن محتوا بیش از حد خودش خوب به نظر میرسد. صدای خوب مثل ظاهر خوب باعث چشم پوشی از مشکلات دیگر شما میشود.
در هنگامی که شما باید یک سخنرانی ارائه دهید، نیاز است تا متن مورد نظر را از قبل کاملا حفظ کرده و برآن تسلط یابید. اگر در هنگام سخنرانی کلمهای را به اشتباه بد تلفظ کردید، خودتان را اداره کنید و با کنار گذاشتن استرس، بقیه متن را به درسی بیان کنید. اگر از قبل از اجرا استرس داشتید، خودتان را با روشهای مختلف آرام کنید یا حداقل استرس خودتان را بیرونی نکنید. همواره در هنگام سخنرانی یک لیوان آب در کنار دستتان داشته باشید تا زمانی که احساس کردید متن را فراموش کردهاید به بهانه نوشیدن آب مطالب را با خودتان تکرار کنید و یا در صورت تشنگی آب بنوشید. اگر متن را فراموش کردید، از تکنیک سوال استفاده کنید. با مخاطبان رودر رو ارتباط برقرار کنید و از آنها بخواهید تا در زمینه مورد نظر با شما همکاری کنند. ارتباط با مخاطبین را فراموش نکنید. سعی کنید با همهی تماشاگران ارتباط برقرار کنید.
راههای مختلفی برای کنترل استرس وجود دارد و هرکسی به روشهای مختلف این کار را انجام میدهد. یکی از راههای رفع استرس، آشنا شدن از قبل از اجرا با مکان اجرا است. در این صورت شما برای قرار داشتن در مکان اجرا استرس ندارید و محل برایتان آشنا است. دومین راه حل این است که همواره مخاطبان را آدمهایی در حد و اندازه خودتان ببینید و نه بالاتر و حتی گاها آنها را مثل دوستان خودتان تصور کنید و با این کار از استرس خودتان بکاهید. همیشه قبل از اجرا به خودتان اعتماد به نفس دهید و باور داشته باشید که بهترین اجرا را خواهید داشت و قبل از هر سخنرانی با یاد خدا از او بخواهید تا در حین اجرا به شما کمک کند.
برای یک سخنرانی خوب باید برنامه ریزی داشته باشیم. بر اساس هدف ما و نوع محتوایی که باید ارائه کنیم، نیاز است که سخنرانی را مدیریت کنیم. گاها در نوع سخنرانی با طنز کلام همراهیم که این کار باید در هنگامی انجام شود که مخاطب را به درستی بشناسیم و پس از اینکه شناخت و صمیمیت شکل گرفت، طنازی را آغاز میکنیم. اما در مجامعی خاص، طنز هیچ جایگاهی ندارد، پس باید با جدیت تمام برنامه را به پایان برسانیم. شناخت مخاطب و نوع مراسم ایجاب میکند که گاها به طنز به نکتهای اشاره کنیم و گاها با جدیت تمام یک برنامه را به سرانجام برسانیم. یک سخنرانی درست زمانی حاصل میشود که سخنان ما در راه درستی به یک مقصد درست تر برسد.
بهتر است قبل از هر تصمیمی بدانیم که برای اینکه سخنرانی خوبی داشته باشیم به مخاطبان فشار نیاوریم. برای فهم دقیق سخنان ما نباید مخاطبان تحت فشار قرار بگیرند. شاید بهتر باشد ما حرفهایمان را در قالب آسان تری بازگو کنیم. شروع سخنرانی برای ارتباط بخشی با مخاطبان بسیار مهم است. پس بهتر است شروع درستی داشته باشیم و پس از آن اگر ارتباط درستی بین مخاطبان و ما شکل گرفت، از این اعتماد و صمیمیت به سمت درستی استفاده کنیم. اعتماد و صداقت دو عنصر بسیار مهم در یک سخنرانی است. باید صداقت را مخاطبان در ما تشخیص دهند و به هیچعنوان خیال اینکه ما قصد فریبشان را داریم، به ذهنشان خطور نکند.
یک سخنران خوب قبل از هرچیزی باید مهارت درست سخن گفتن را یاد بگیرد. باید بدانیم که کلمات را چگونه ادا کنیم، در کجای صحبتمان مکث کنیم و در کجا شدت و قدرت بیانمان را بالا تر ببریم. جاهایی از سخنان ما که نیاز به تاکید زیادی ندارد، از تاکید کردن بپرهیزیم و با صدای پایین صحبت کنیم اما اگر در جایی از صحبتهایمان به قدرت دهی نیاز است، با نهایت قدرت صحبت کنیم. قدرت زبان بدن را نادیده نگیریم و همواره کلمات ما با بدنمان در ارتباط باشد.
شروع و پایان سخنرانی مهمترین بخشهای یک سخنرانی را تشکیل میدهند. شروع سخنرانی باید جذاب و کوبنده باشد. سخنران باید با مهارتش، تمام تماشاگران را پای سخنرانیاش میخکوب نگه دارد و آن ها را برای ادامه شنیدن ترغیب کند. شروع سخنرانی باید حس اعتماد را در مخاطبین ایجاد کند و نوعی صمیمیت و دوستی بین سخنران و تماشاگران ایجاد کند. شروع سخنرانی باید سبک و ژانر سخنرانی را مشخص کند. علاوه بر تمام عواملی که برای داشتن یک سخنرانی خوب ذکر شد، ظاهر خوب را فراموش نکنید. شما باید مدام آراسته باشد و براساس نوع سخنرانیای که دارید، لباس مشخصی را به تن کنید.
سخنرانیهای انگیزشی معمولا با هدف تشویق به یک روی آوردن یا روی برگرداندن از یک موضوع است. فردی که سخنرانی انگیزشی انجام میدهد، باید بسیار کوبنده صحبت کند و با آوردن مثالهای زنده، افراد را ترغیب کند. نباید به هیچ عنوان قصد فریب تماشاگران را داشته باشد و باید بسیار صمیمی باشد. در سخنرانیهای انگیزشی، ما معمولا با تماشاگرانی روبرو هستیم که به دنبال نقاط طلایی زندگیشان هستند و به ما بعنوان راهنما نگاه میکنند. آنها از نظر خودشان وقتشان را تلف کردهاند، پس زمانی که به سراغ ما میآیند دیگر فرصتی برای تلف کردن ندارند.
معمولا تمام سخنرانها از قبل از سخنرانی با متنی روبرو هستند. نیاز است که متن حفظ شود اما در زمان اجرا نباید به گونهای برخورد کرد که مخاطب متوجه این برنامه از پیش تعیین شده باشد. اگر مخاطب متوجه این موضوع شود، اعتمادش را از دست میدهد. در زمان اجرا شما با موقعیتهایی روبرو خواهید شد که از قبل هماهنگ نشده است. گاها پرسشی مورد اغتشاش میشود. شما باید با مدیریتتان موقعیت را آرام کنید و با پاسخ دادن به تماشاگر، فضا را باری دیگر به نفع خودتان درآورید. اگر تمایلی به پاسخ دادن به تمام سوالات ندارید، بهتر است به نحوی پاسخ دادن به آن را به زمان آینده موکول کنید. در هر صورت نباید بند ارتباطی شما و مخاطبان چیده شود.
نوع ارتباطی که هر سخنرانی بوجود میآورد با دیگران متفاوت است. گاها با ارتباط چشم در چشم و پرسش و پاسخ، این ارتباط شکل میگیرد و گاها با شوخیهای کلامی و خاطره تعریف کردن. باید براساس محتوا و شرایط اجرا ارتباط خودتان را با مخاطب مشخص کنید. در سخنرانی از حرفهای بیهوده بپرهیزید و برای بدست آوردن اعتماد مخاطبین از انجام حرکات اضافی دوری کنید. سعی کنید با محتوای عالیتان مغز و ذهن مخاطب را به سمت خودتان بکشانید.
پایان سخنرانی باید مثل شروع آن کوبنده، جذاب و غافلگیرکننده باشد. درصورتی که میخواهید تماشاگران را به سمت خودتان جذب کنید، آنها را تشنه نگه دارید و مژدهی جلسات آینده را به آنها بدهید. سعی کنید حتما یک جمع بندی در انتها داشته باشید و حرفی را با زور و اجبار به مخاطبین نفهمانید. آنها را در تصمیم گیری مختار بخواهید و برای آنها تصمیمی نگیرید. نقش شما برای مخاطبین بیشتر از یک راهنما نیست، پس خودتان را در زندگی آنها دخالت ندهید. هیچ وقت قشر خاصی را مورد تحقیر قرار ندهید، چون ممکن است یکی از مخاطبهای شما از همان قشر باشد. سعی کنید انتقاد کنید از مسائل مورد آزار اما توهین نکنید. اصول نقد را یاد بگیرید.
بعضی از سخنرانیها با وجود گذشت سالها هنوز هم ماندگار و مورد استقبال هستند. یکی از مواردی که باعث ماندگاری اثر میشود، پیامی ست که در متن شما قرار دارد. پیامی که منتقل میکنید باید بعنوان نظر شما و نه درست مطلق بیان شود. اشتراک گذاشتن نظرتان با بقیه اگر مورد استقبال قرار بگیرد باعث معروفیت شما میشود اما اگر بعنوان عقل کل در جایگاه مقابل مخاطبین قرار بگیرید، شما هیچ گاه مورد قبول واقع نخواهید شد. سعی کنید مباحثی که عنوان میکنید، جدید و بروز باشند. مخاطبین شما معمولا درگیر مشکلات عادی زندگیشان هستند و اطلاعات قدیمی به درد آنها نخواهد خورد. حتما برای داشتن یک سخنرانی درست تبادل اطلاعات کنید. از تماشاگران بخواهید تا مشکلاتشان را روی کاغذ بنویسند و برای مشکلات آنها دلسوزی کنید. هر از چندگاهی تعریف کردن یک خاطره برای دلداری دادن به مخاطبان، حرکت خوبی است، اما نباید میزان خاطره تعریف کردن شما از اطلاعات مفیدی که در اختیار آنها قرار میدهید، بیشتر باشد.
تعداد صفحات : 10